مسابقه خطرناک در سوریه برای پر کردن خلاء ناشی از عقب‌نشینی روسیه

تهران در واکنش به خلاء ناشی از عقب‌نشینی روسیه، حضور نظامی‌اش را در سوریه افزایش داد

عادی شدن روابط آنکارا و دمشق تحول بنیادینی در پشتیبانی ترکیه از گروه‌های مخالف رژیم سوریه ایجاد خواهد کرد‌ـ AFP

با گذشت هر روز، قراین و شواهد برای عادی شدن روابط میان دمشق و آنکارا افزایش می‌یابد و همزمان با آن، تسلط جمهوری اسلامی ایران در سوریه نیز بیشتر گسترش پیدا می‌کند. در عین حال، حمله‌های هوایی اسرائیل در هماهنگی و تبانی با آمریکا، بر مراکز نظامی سوریه و مراکز نظامی ایران در خاک سوریه تشدید می‌شود. آیا رابطه‌ای میان این سه رویداد وجود دارد؟ 

عاملی‌ که این سه رویداد را به هم پیوند می‌زند، عقب‌نشینی روسیه از خاک سوریه است. روسیه به دلیل گرفتاری‌اش در جنگ اوکراین، سامانه موشکی «اس۳۰۰» خود را از خاک سوریه برچید و خلبانان نخبه و فرماندهان مزدور متعلق به شرکت «واگنر» را از سوریه به اوکراین انتقال داد و به‌ جای آن‌ها، ده‌ها نفر از نظامیان بلاروس را به روسیه فرستاد. این‌جابه‌جایی‌ها از یک سو و ناکامی‌های نیروهای روسی در اوکراین از سوی دیگر، یک نوع احساس خلاء را در سوریه ایجاد کرده و پدیده‌های سه‌گانه یادشده را به وجود آورده است. هرچند تاثیر راهبردی حضور نیروهای روسیه در سوریه، کماکان پا برجا است، اما گزارش‌ها بیانگر آن است که تداوم جنگ‌های فرسایشی، ناگزیر به دگرگونی‌های بزرگی در سوریه منتهی خواهد شد.

تهران در واکنش به خلاء ناشی از عقب‌نشینی روسیه، حضور نظامی‌اش را در سوریه افزایش داد، شبه‌نظامیان وابسته به خود را در شرق سوریه وارد خدمت کرد، و سقف همکاری‌های خود را با رژیم دمشق، حزب‌الله در لبنان، و سایر متحدانش، بالا برد.

جمهوری اسلامی ایران در گذشته انتقالات نظامی خود را از گذرگاه‌های زمینی و احیانا دریایی انجام می‌داد، اما پس از دگرگونی‌های اخیر، بیشتر از طریق فرودگاه‌ها به انجام این کار می‌پردازد. همچنین، تهران کوشش دارد تا میان دمشق و آنکارا آشتی ایجاد کند. چون محاسبه تهران این است که در صورت عقب‌نشینی کامل روسیه از سوریه، ترکیه در جایگاه نظامی بهتری قرار می‌گیرد و می‌تواند با اتکا به شبه‌نظامیان وابسته به خود، بر متحد تهران، یعنی رژیم دمشق، فشار وارد کند. از این گذشته، ایران در برابر «یگان‌های حمایت مردمی کردها» با سوریه و ترکیه موضع مشترک دارد و هر سه می‌خواهند آن‌ها را خفه و نابود کنند؛ همچنان که سه کشور یادشده در آسیب زدن به نیروهای آمریکایی مستقر در شمال‌شرق سوریه، با روسیه موضع مشترک دارند. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

با توجه به دلایل بالا، اسرائل نیز دامنه حمله‌های هوایی خود را در خاک سوریه گسترش داده است. درست است که تل‌آویو در سال‌های گذشته صدها حمله هوایی در خاک سوریه انجام داده، اما آن‌ها را در تفاهم و هماهنگی با مسکو انجام می‌داد و از این رو، از هدف قرار دادن نیروهای روسی و سوری و تاسیسات غیرنظامی سوری، پرهیز می‌کرد و تنها مراکز نظامی جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار می‌داد. اما تحول تازه در چند هفته اخیر این است که تل‌آویو روستاهای حومه شهر طرطوس در نزدیگی پایگاه نظامی روسیه در غرب سوریه، و نیروهای هوایی سوریه را هدف قرار داد و دو بار فرودگاه‌های دمشق و حلب را بمباران کرد و از کار انداخت. 

اکنون تل‌آویو و تهران برای پر کردن خلاء روسیه در سوریه، وارد مسابقه شده‌اند. پیام تل‌آویو، جلوگیری از بقای پایگاه‌های نظامی ایران در مناطق نزدیک به بخش‌های شمالی اسرائیل است. حتی برخی از مقام‌های اسرائیلی اظهار داشتند که نبرد برچیدن پایگاه‌های نظامی ایران آغاز شده است. بالا بردن سقف تنش‌ها از سوی اسرائیل، مسکو و دمشق را در موقعیت دشواری قرار داده و تهران و متحدانش را در نگرانی و سراسیمگی فروبرده است. از همین‌ رو، تصادفی نیست که «جنبش حماس» و رژیم دمشق در برابر میانجی‌گری‌ها و فشارهای ایران و حزب‌الله، تمکین کردند و برای باز کردن صفحه تازه‌ای از روابط، توافق نشان دادند. انتقادی نیز ‌که از حضور نظامی آمریکا، سیاست‌های جدایی‌طلبانه، و حمله‌های هوایی اسرائیل در قطع‌نامه آخر نشست سران کشورهای عضو «روند آستانه»، یعنی روسیه، ترکیه و ایران، در تهران صورت گرفت، بی‌ارتباط با این ماجرا نبود.

با در نظر داشتن تحولات یادشده، می‌توان درک کرد که چرا ولادیمیر پوتین، رئیس ‌جمهوری روسیه، به بشار اسد و رجب‌ طیب اردوغان، روسای جمهوری‌ سوریه و ترکیه، حمله می‌کند و برای عادی‌سازی روابط بر آن‌ها فشار می‌آورد. پوتین که اکنون در باتلاق اوکراین گرفتار مانده و به فکر سامان بخشیدن به اوضاع آشفته سوریه افتاده است، می‌خواهد آن‌ها را وادار کند که نه تنها روابط خود را عادی سازند، بلکه بکوشند تا روابط دوستانه گذشته را نیز زنده کنند. 

البته اسد و اردوغان هیچ تمایلی به آشتی کردن و سرکشیدن جام زهر عادی‌سازی روابط ندارند، اما هر دو اتفاق‌نظر دارند بر اینکه منافعشان در سوار شدن به قطار صلح و آشتی است. شکی نیست که عادی شدن روابط آنکارا و دمشق تحول بنیادینی در پشتیبانی ترکیه از گروه‌های مخالف رژیم سوریه، و نیز در موضع دمشق در قبال حضور نظامی ترکیه در خاک سوریه، ایجاد خواهد کرد. اما نقطه مشترک میان هر دو، نگرانی از پررنگ شدن نقش کردها در شرق رود فرات است. ولی به گمان غالب، یگان‌های کرد و گروه‌های مسلح مخالف سوریه، بهای این زدوبندها را خواهند پرداخت. 

البته مخفی نمانده که نشست‌های امنیتی فراوانی میان نمایندگان سوریه و ترکیه در مسکو، دمشق، حومه شهر لاذقیه، و تهران برگزار شده است. تقاضای طرف سوری از طرف ترک این است که برای بیرون کشیدن نیروهای نظامی‌اش از سوریه، تعهد علنی بسپارد و جدول زمانی آن را از پیش اعلام کند؛ حتی اگر اجرای آن به تاخیر افتد. اما تقاضای طرف ترک این است که دمشق موضع خود را در برابر کردها از اساس تغییر دهد و دروازه‌های کشور را به روی صدها هزار پناهنده سوری مقیم ترکیه باز کند تا آوارگان مزبور، پیش از فرا رسیدن انتخابات ریاست‌ جمهوری ترکیه در اواسط سال آینده، به خانه‌های خود بازگردند. 

به نظر می‌رسد که اکنون هر دو طرف از مرحله گفت‌و‌گوهای امنیتی عبور کرده‌‌اند و در آستانه ورود به مرحله سیاسی و دیپلماسی قرار گرفته‌اند. احتمال می‌رود که هر یک از دو طرف یک افسر امنیتی در سفارت کشور خود را برای هماهنگ کردن امور معرفی کند. همچنین، محتمل است که در آینده نزدیک، نیویورک میزبان فیصل المقداد، وزیر خارجه سوریه، و چاووش‌اوغلو، وزیر خارجه ترکیه، یا معاونان آن‌ها باشد. این در حالی است که سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، تلاش دارد که وزیران خارجه عضو روند آستانه (روسیه، ترکیه و ایران) نشستی در حاشیه کنفرانس سازمان ملل متحد در هفته آینده، برگزار کنند و وزیران خارجه ترکیه و سوریه هم در آن حضور یابند و گفت‌و‌گوها را در آن‌جا آغاز کنند. 

جالب است بدانیم که بحث درباره بحران سوریه تنها به نشست وزیران کشورهای عضو روند آستانه و دیدارهای گیر پدرسون، نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد در امور سوریه، محدود خواهد بود؛ بدین معنا که بحران سوریه از نگاه سیاسی و انسانی، در دهلیزهای سازمان ملل متحد به فراموشی سپرده شده است. اما مسلم است که در واقعیت زندگی مردم سوریه، این بحران با همه تلخی‌هایش، کماکان زنده است. اکنون زمین و فضای سوریه به صحنه درگیری‌ها و تسویه‌حساب‌های پنج ارتش مسلح کشورهای آمریکا، روسیه، ترکیه، ایران، و اسرائیل تبدیل شده است که در فرستادن پیام‌های خون و آتش و پر کردن خلاء موجود، به درگیری، مسابقه، و رقابت با یکدیگر مشغول‌اند.

برگرفته از شرق الاوسط

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه