درگذشت ابتهاج سایه؛ وداع با آن بلند باشکوه

ابتهاج چه در عرصه شعر و خلق ادبی، چه در عرصه مدیریت هنری و موسیقایی و چه در عرصه پژوهش ادبی از دردانه‌های روزگار بود

ابتهاج سایه از منظر مدیریت هنری یکی از مهم‌ترین دوره‌های کاری رادیو را به نام خود ثبت کرد - ایرنا

برخی چهره‌های فرهنگی، ادبی یا هنری تنها در ابعاد فرهنگی، ادبی و هنری خود خلاصه نمی‌شوند، بلکه از چنان جامعیتی برخوردارند که نمی‌توان آن وجوه را نادیده‌ انگاشت؛ منظومه‌ای‌‌اند که آن‌ها را باید در آن منظومه دید و این چنین درباره کارنامه‌ کاری و ادبی و هنری آن‌ها داوری کرد. هوشنگ ابتهاج سایه که با اعلام دخترش در توییتر، صبح‌گاه ۱۹ مردادماه «با هفت‌هزار سالگان سربه‌سر شد»، نمونه‌ای از چنین افرادی است که بی‌تردید تاریخ فرهنگ معاصر ایران چه در عرصه‌ ادبی و چه در عرصه‌ فرهنگی و هنری از او سخن‌ها خواهد گفت.

ابتهاج سایه که در خانواده‌ای نسبتا مرفه و دیوان‌سالار در سال ۱۳۰۶ در رشت به دنیا آمد، پس از ۹۵ سال زندگی، در ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ دل به دیار باقی داد.

سایه شاعر؛ فرم و محتوایی خیره‌کننده

مهم‌ترین ویژگی سایه را باید در ذوق شعری او جست‌وجو کرد. او از همان سال‌های دهه ۲۰ به‌عنوان شاعری خوش‌ ذوق‌وقریحه شناخته شد؛‌ نخستین مجموعه شعرش «نخستین نغمه‌‌ها» نام داشت و دیگر آثارش چون سراب، تاسیان، سیاه‌مشق شبگیر، زمین، تا صبح شب یلدا، یادگار خون سرو و در نهایت بانگ نی به‌تناوب عرضه شدند.

از او با عنوان حافظ زمانه یاد می‌شود؛ چرا که در سرایش غزل و اشعاری بر اساس اوزان شعر کهن مهارت داشت اما ویژگی اشعار او استفاده از قالب کهن با محتوایی امروزی بود؛ محتوایی که تاریخ‌ مصرف ندارد و همانند اشعار حافظ می‌تواند در هر دوره و زمانه‌ای مخاطب را به همذات‌پنداری وادارد. غزل معروف او با عنوان «هنر گام زمان» که شهرتی بسیار پیدا کرد، نمونه‌ای از این اشعار است:

امروز نه آغاز و نه انجام جهان است/ ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است

در این غزل ۱۲ بیتی، شاعر از موضع حکیمی که سرد و گرم روزگار را چشیده‌ است، با نگاهی انتقادی به گذر ایام، به مخاطبان و خوانندگان توصیه می‌کند صبور باشند زیرا زمان بسیاری امور را حل خواهد کرد:

خون می‌رود از ديده در اين کنج صبوری/ اين صبر که من می‌کنم افشردن جان است

یا در مثنوی بانگ نی، آخرین مجموعه‌ شعرش، روایت زندگی انسانی را بیان می‌کند که از ریزودرشت زندگی گذر کرده است و تجربه‌های خود در هر منزلگاه را با دیگران به اشتراک می‌گذارد. این مثنوی که یکی از طولانی‌ترین مثنوی‌های سال‌های اخیر است، ضمن داشتن مضمونی واحد از کیفیت و فرم ادبی بسیار بالایی برخوردار است.

صورت اولیه این مثنوی در سال‌های اولیه دهه ۶۰ سروده شد و حتی در دو آلبوم چاووش هشت با صدای شهرام ناظری با موسیقی محمدرضا لطفی در مقام شوشتری و دیگری با صدای محمدرضا شجریان در بیات ترک، آلبومی با آهنگسازی فرامرز پایور، از آن استفاده شد. سایه بعدها روی این مثنوی کار کرد و آن را در قالب کتابی با عنوان «بانگ نی» با کمک انتشارات کارنامه منتشر کرد؛ اما وزارت ارشاد دولت احمدی‌نژاد در آخرین لحظه و به‌رغم آنکه مجوز کتاب صادر شده بود، دستور داد کتاب‌های چاپ‌شده توقیف شوند و کتاب به مدت پنج سال در انبار ناشر خاک خورد.

در آن سال‌ها گفته می‌شد که یکی از دلایل جلوگیری از چاپ این کتاب این بیت بود: هر زمان فریاد آزادی زدید/ فرصتی کردید زندان‌بان شدید

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

که تعریضی به برخی از دولتمردان جمهوری اسلامی بود که اگرچه خود سال‌ها در بند و زندان بودند و فریاد آزادی‌خواهی سر می‌دادند، وقتی به قدرت دست‌‌‌ یافتند، زیر قول و قرارشان زدند.

با همه این‌ها، وجه شاعری سایه تنها در سرایش شعر نبود؛ بلکه او را باید یکی از پژوهشگران ارزنده شعر به شمار آورد. کتاب «حافظ به سعی سایه» او که به گفته محمد زهرایی، ناشر آن، و نیز سخنانی که ابتهاج سایه در کتاب «پیر پرنیان‌‌اندیش» بیان کرد، محصول بیش از ۱۴ سال کار فشرده و البته یک عمر تامل در نسخه‌های مختلف حافظ بود، از جمله‌ این‌ آثار و از نسخه‌های معتبر و مرجع حافظ به شمار می‌رود.

او در این نسخه حافظ، ضمن آنکه روایت یا انتخاب خود از اشعار حافظ را منتشر کرد، با ذوق و ابتکار ناشر اثر، جدولی زیر هر غزل ارائه داد که مخاطب و خواننده را با معادل‌های حافظ در نسخه‌های دیگر نیز آشنا می‌کرد و نگاهی تبارشناسانه از هر غزل به او می‌داد.

مصاحبه‌کننده (میلاد عظیمی) در جای‌جای کتاب خاطرات او، از گفت‌وگویی طولانی با سایه درباره حافظ و تک‌تک غزلیات او سخن می‌گوید. گفته می‌شود که سایه همین کار را درباره سعدی نیز انجام داد و قرار بود کتابی با عنوان «سعدی به سعی سایه» نیز منتشر شود؛ اما به‌رغم اعلام ناشر کتاب پیشین سایه (حافظ به سعی سایه)، در این زمینه اطلاعات تکمیلی ارائه نشد.

مدیر هنری تراز بالا؛ تجربه مدیریت موسیقی رادیو

ابتهاج سایه از منظر مدیریت هنری یکی از مهم‌ترین دوره‌های کاری رادیو را به نام خود ثبت کرد. او مدیریت را در شرکت سیمان زیر نظر عمویش (ابوالحسن ابتهاج) آموخته بود و این تجربه به او کمک کرد تا در مدیریت رادیو نیز ابتکارهایی داشته باشد که می‌توان گفت چه قبل و چه بعد از او تکرار نشد.

هنگامی که او به دعوت رضا قطبی و البته پس از نزدیک به سه ماه جلسات هفتگی، پذیرفت که از خرداد ۱۳۵۱ اداره بخش موسیقی رادیو را بر عهده بگیرد، موسیقی رادیو وضعیتی  نامنظم داشت. سایه خود در کتاب «پیر پرنیان‌اندیش» می‌گوید: «مفاسد مالی که واقعا بیداد می‌کرد. مثلا می‌دیدید تصنیف فلان خواننده در شبانه‌روز ۱۵ بار از رادیو پخش می‌شد و آن تصنیف را سر زبان‌ها می‌‌انداخت… چون آن کسی که این نوار را در آورده بود، به اپراتور رادیو پول می‌داد تا فلان آهنگ را پخش کنه… یا در برنامه‌ گل‌ها هم می‌دیدید شنبه، یکشنبه، دوشنبه، سه‌شنبه و چهارشنبه از فلان آقا داره پخش می‌شه و… اصلا خبری از بنان و این آدم‌ها نیست.» (پیرنیان‌اندیش-ص ۲۵۷)

وقتی سایه مدیریت بخش گل‌ها‌ (از سال ۵۱ تا ۵۳) و مدیریت کل موسیقی رادیو (از ۵۳ تا ۵۷) را عهده‌دار شد، ضمن یک برنامه‌ریزی منسجم و پایان دادن به این‌گونه بی‌نظمی‌ها و اعمال سلیقه‌ها، دو کار مهم انجام داد. نخست، جمعی از جوانان مستعد را به رادیو فرا خواند و به آن‌ها ماموریت داد روی آثار قدما همانند عارف و شیدا، امیرجاهد و درویش‌خان و… کار کنند. از سوی دیگر، در شورای شعر هم سعی کرد از شاعرانی چون فریدون مشیری، سیمین بهبهانی و حتی شاعر جوانی چون شهیار قنبری در بخش پاپ،‌ استفاده کند.

در دوره کاری او، برنامه‌ «گلچین هفته» و «گل‌های تازه» بنیان گذاشته شدند و حمایت از موسیقی جدی و هنری شکل و ماهیتی تازه به خود گرفت.

سایه پس از شهریور ۵۷ که از رادیو جدا شد، نیز در شکل‌گیری و هدایت نسلی از همان موسیقی‌دان‌های جوان مثل لطفی، علیزاده، مشکاتیان، شجریان و ناظری و… سهمی جدی ایفا کرد. او با تشکیل کانون فرهنگی هنری چاووش، آن را به یکی از مهم‌ترین نهادهای بخش خصوصی در تولید آثار موسیقایی تبدیل کرد و جدا از آن، به آموزش موسیقی در شاخه‌های مختلف ساز و آواز در این کانون همت گماشت. برخی از مهم‌ترین نوازندگان و آهنگسازان موسیقی سنتی همانند حمید متبسم، سعید فرج‌پوری، مسعود شعاری، کیهان کلهر، اردشیر کامکار و… در همین مجموعه آموزش دیدند و بعدها به موسیقی‌دانانی مهمی تبدیل شدند.

مجموعه آلبوم‌های چاووش و برخی از تصنیف‌های معروفی مثل «سپیده-ایران ای سرای امید» در همین دوران تولید و منتشر شدند. کانون چاووش پس از وقایع خرداد ۶۰ به سمت تعطیلی و توقف فعالیت‌ها رفت و درخت بارور و مهمی که در صورت ادامه حیات می‌توانست به نهادی برومند و بالنده تبدیل شود، در عمل از حرکت بازایستاد و خشک شد.

اشعار سایه در موسیقی

اگرچه هوشنگ ابتهاج سایه به معنای مرسوم کلمه ترانه‌سرا نبود، یکی دو ترانه‌ای که ساخت و سرود، در زمره درخشان‌ترین ترانه‌های تاریخ موسیقی معاصر درآمدند. از جمله این ترانه‌ها، تصنیف‌ «ترانه سرگشته» یا «تو ای پری کجایی» با صدای حسین قوامی (فاخته‌ای) و آهنگسازی همایون خرم بود که چه در مضمون شعر و چه در ترکیب‌های موسیقایی و ملودی کم‌نظیرش، در زمره استثناهای ترانه‌سرایی به شمار می‌رود.

همایون خرم در گفت‌وگویی درباره این ترانه با نشریه «نگاه پنجشنبه»، از حضورش در منزل سایه در سال‌های اولیه دهه ۵۰ خبر داد و گفت: «هنگام گوش دادن به کارها، آقای ابتهاج گفتند: خيلی دلم می‌خواهد كه روی يك آهنگی از شما شعر بسازم. من چیزی نگفتم اما وقتی روی بالکن رفتم و هوای خوب و نسیم و باغچه و شب اواخر تابستان را دیدم، گویی باران نت بود که  می‌بارید. بلافاصله رفتم توی بالكن نشستم و اين آهنگ را از بالا تا پايين نوشتم. حتي جواب‌های اركستر پشت هم آمد؛ واقعا کمتر زمانی است که یک آهنگ تمام و کمال به ذهن بیاید؛ از صفر تا صدش و به همین دلیل است که برخی از دوستان و شنوندگانی که این کار را می‌شنوند می‌گویند اين آهنگ زمينی نيست. من هم معتقدم كه اين آهنگ را به بنده دادند و «تو ای پری کجایی» به من الهام شد؛ الهامی که تمام و كمال آمد.»

جدا از این ترانه، باید از تصنیف «سپیده-ایران ای سرای امید» هم یاد کرد که روی آهنگی از محمدرضا لطفی و با صدای محمدرضا شجریان منتشر شد. بعدها موزیسین‌های دیگری هم روی اشعار سایه آهنگ‌هایی ساختند که از جمله آن‌ها می‌توان به آواز درخشان شهرام ناظری روی آهنگی از محمدرضا لطفی در آلبوم چاووش هشت یاد کرد.

بی‌تردید اشعار سایه چه در قالب غزل و چه شعر نو،‌ برای آواز و تصنیف‌سازی قابلیت‌های بالایی دارند و هرچه بگذرد، اهل موسیقی بیشتر از آن بهره‌ خواهند گرفت.

* تیتر از بخشی از مثنوی «بانگ نی» انتخاب شده است: چشمه بودن، باز جوشیدن به کوه/ دم زدن با آن بلند با شکوه

بیشتر از فرهنگ و هنر