زخمه جدایی برای خنیاگر نوایی نوایی

سهم عثمان در معرفی موسیقی منطقه خراسان و دوتار انکارنشدنی است

عثمان محمد‌پرست از معدود هنرمندان موسیقی نواحی ایران به شمار می‌رفت که رابطه‌ای خوب با هنرمندان موسیقی شهری داشت-مهر

عثمان محمدپرست که در میان اهل موسیقی و هنر با نام «عثمان خوافی» شهرت داشت، در کهنسالی و در حالی که به اندک فراموشی هم دچار شده بود، درگذشت. 

عثمان محمدپرست تا چندی پیش از مرگ، معروف‌ترین چهره در قید حیات موسیقی نواحی ایران به شمار می‌آمد. در سال‌های آخر عمر چندین بار شایعه مرگش به گوش رسید که از سوی خود او و نیز اقوامش تکذیب شد؛ هرچند، در یکی دو سال آخر وضعیت جسمانی او رو به وخامت گذاشته بود. او مردی بود که گذشته از خنیاگری و ساز و نوایی که  می‌ساخت و می‌نواخت، طبعی طرب‌انگیز داشت و نشاط و شوخ‌طبعی در ذاتش نهفته بود، اما آن هیبت رستم‌وار در کهنسالی به فراموشی‌ و علیلی و یک‌جانشینی دچار شد تا بر مرگ زخمه زند و نغمه جدایی از جهان فانی سردهد. به رغم آنکه نامش از خلیفه سوم مسلمین گرفته شده بود و خود سنی‌مذهب بود و جریان شیعی‌مذهب با آن سرسازگاری نداشت، اما از معدود هنرمندانی بود که بیشترین سفر را به نمایندگی از نهادهای فرهنگی دولتی جمهوری اسلامی ایران به کشورهای دیگر در جایگاه «نوازنده محلی» انجام داد. شاید یکی از دلایل اقبال به کارهای او از سوی دولتمردان، همین پرداختن به اشعار مذهبی در خنیاگری‌هایش باشد. در مراسم تدفین او که روز جمعه در خواف و با حضور جمعیتی نسبتا انبوه برگزار شد، شیوخ و علمای اهل سنت بر سر پیکر او نماز گذاردند.

کودکی که استاد ندید، اما معروف‌ترین نوازنده دوتار شد

در برخی از خاطرات و سخنانی که از عثمان در فضای مجازی به جای مانده‌است، او از مخالفت سرسختانه پدرش با دوتارنوازی‌اش سخن می‌گوید. پدرش باورهای مذهبی داشت و مخالف رفتن پسر در چنین مسیری بود، اما در یکی از این لحظات وقتی پدرش می‌شنود که او در مدح پیامبر اسلام می‌خواند، نه تنها از مخالفت با خواندنش دست برمی‌دارد، که به اتاق عثمان می‌رود و به تحسینش می‌پردازد و از او می‌خواهد این مسیر را ادامه دهد.

به گفته خود او در مستندگونه‌ای که از او ساخته شد، استادی نداشته است و آنچه می‌نواخت و می‌خواند، بر اساس علاقه شخصی و پی‌گیری‌ها و هوش شنوایی‌اش توانسته بود به دست آورد. اما  از سوی دیگر، شاگردی هم از او باقی نمانده است و شیوه نوازندگی‌اش در او منحصر ماند و با او به پایان رسید. نواخته‌ها و خوانده‌هایش بیش از آنکه در فضای موسیقی نواحی خراسان جای گیرد، در سپهر موسیقی ردیف دستگاهی قرار می‌گرفت؛ چنانکه دوتاری که او می‌نواخت، با دوتارهای منطقه خراسان متفاوت بود و پرده‌هایی اضافه داشت که بتواند فضای موسیقی دستگاهی ایران را هم پوشش دهد. خود او هم در فیلم مستند «تا نبض خیس صبح» به این نکته اشاره کرده است که برای همراهی با خوانندگانی چون شجریان و …، این پرده‌ها را به ساز خود اضافه کرده است. به همین دلیل، او در کمتر جشنواره موسیقی نواحی تخصصی حضور داشت، اما  حال و «آن» نوازندگی‌اش با تقدیر برخی از چهره‌های برجسته موسیقی سنتی- ردیفی همراه بود، چنانکه حسن کسایی، استاد برجسته نی، در جشنواره‌ای که سال ۱۳۸۳ در تقدیر از او در اصفهان برگزار شد، از استاد عثمان به عنوان یگانه دوتار نواز ایران نام می‌برد و می‌گوید: «از پنج‌ های این استاد وقتی دارد با شما درد دل می‌کند، اگر گوش شنوا و چشم بینا داشته باشید، خون می‌چکد.» و یا در جایی دیگر از قول فریدون مشیری نقل شده است که  صدای ساز عثمان و صدای آواز شجریان، صدای ایران است. در همان محفل که مشیری چنین سخنی می‌گوید، فیلمی از نوازندگی عثمان و خوانندگی شجریان در دسترس است؛ عثمان قطعه‌ای را در دشتستانی می‌نوازد و شجریان روی شعری از باباطاهر به زیبایی تمام می‌خواند. جواب آواز عثمان که با شور و حرارتی ویژه می‌نوازد، حس و حالی ویژه دارد و  از جمله نقاط اوج نوازندگی او به شمار می‌رود. 

عثمان از معدود هنرمندان موسیقی نواحی ایران به شمار می‌رفت که رابطه‌ای خوب با هنرمندان موسیقی شهری داشت. تصاویری از او با بزرگانی چون جلیل شهناز، پرویز یاحقی، شجریان، کسایی، و سیما بینا در دسترس است. سیما بینا با او اجراهای مشترکی هم داشت و از حضور این بانوی خواننده در منزل عثمان و گپ و گفت آن‌ها با یکدیگر نیز فیلم‌هایی انتشار یافته است.

اولین بار«نوایی» را در مقابل شاه اجرا کرد

از عثمان اجرایی به جا مانده است که او را در سنین میانسالی نشان می‌دهد که دوتار می‌نوازد و می‌خواند، و در همان فیلم که در «بی‌بی‌سی فارسی» نمایش ‌داده شد، از اجرای خود نزد شاه ایران (محمدرضاشاه پهلوی) سخن گفته است. او از ‌آن اجرا با نام «قطعه نوایی» یاد کرده است؛ قطعه‌ و نغمه‌ای که نه‌تنها از معروف‌ترین نغمه‌های  منطقه خراسان، که به نوعی جزو مشهورترین نغمه‌های ایران به شمار می‌رود و عثمان در آن گفت‌وگو مطرح می‌کند که او نخستین بار این نغمه را اجرا کرده و به کارگان موسیقی منطقه خراسان  اضافه کرده است. بعدها غلامعلی پورعطایی نیز این نغمه را به استادانه‌ترین شیوه اجرا کرد و سال‌ها است که فیلمی هم از اجرای او در شبکه‌های مختلف تلویزیونی نمایش داده می‌شود.

آوازه این نغمه به کشورهای دیگر هم رسیده است. کامبیز روشن‌روان درگفت‌وگویی با برنامه «دستان» از  «شبکه ۴» (۱۳۹۰)، از سفر خود به ژاپن و تدریس در دانشگاه موسیقی آن دیار سخن می‌گوید و می‌افزاید که ژاپنی‌ها این نغمه را به نام می‌شناختند. عثمان نیز در بهار ۱۳۸۲ در هفته فرهنگی ایران در ژاپن حضور یافت و برنامه اجرا کرد و به نظر می‌رسد که همانجا است که ناکایاما، کارگردان ژاپنی، او را برای ایفای نقش «راننده کامیون» در فیلم «فردا» انتخاب می‌کند؛ فیلمی که نام عباس کیارستمی هم به عنوان معرفی‌کننده بازیگر و حتی همکار کارگردان در آن آمده است. عثمان همچنین از دوره‌ای از زندگی خود سخن گفته است که چند سالی به عنوان راننده کامیون گذران زندگی می‌کرده است. گذشته از این فیلم، اثری دیگر هم با عنوان «نبض خیس صبح»، نوشته و کارگردانی  فرید میرخانی، با محوریت عثمان و نغمه نوایی ساخته شده است. در این فیلم دختری که برادرش در اغما است، به پیشنهاد پزشک معالج او، برای ضبط موسیقی مورد علاقه برادرش به خواف می‌رود تا از عثمان بخواهد برای برادرش ساز بزند، و در طول چند روز با موسیقی ناحیه و رقص محلی آشنا می‌شود. 

سفیر مدرسه‌سازی

اما عثمان تنها برای نواختن ساز و ابداع و اضافه کردن نغمه نوایی نیست که به شهرت رسیده است، بلکه بخشی از شهرت و اعتبار او به همتی است که برای مدرسه‌سازی و گسترش سواد‌آموزی در ایران صرف کرد. او را «سفیر مدرسه‌سازی» نام داده‌اند که شهرت و اعتبار هنری خود را وقف مدرسه‌‌سازی کرد و تا سال‌های آخر عمرش، بیش از ۹۰۰ مدرسه با تلاش او و جمع‌آوری پول از مردم و خیرین مدرسه‌ساز در سراسر ایران برپا شده است. همین تلاش او سبب شد تا «کاشی تقدیر »خراسان رضوی بر سردر منزل او نصب شود و البته نام و یادش و نغمه‌هایی که نواخت و خنیاگری‌هایی که کرد، تا سال‌های سال نقش‌بند ضمیر ایرانیان هنردوست و اهل فرهنگ شود.

بیشتر از موسیقی