نفت به مثابه سلاح؛ پیوند ناگسستنی نفت و سیاست

استفاده از سلاح نفت در جنگ جهانی دوم متفقین را قادر کرد در جنگ پیروز شوند

نفت و سیاست دو همتای جدایی‌ناپذیر هستند که در اغلب موارد نمی‌توان آن‌ها را از هم جدا کرد؛ هرچند، در مواردی نقش سیاست در نفت کاهش‌یافتنی است. شواهد تاریخی برای این مدعا فراوان است و در این زمینه، کتاب‌ها، مقاله‌های تحقیقاتی دانشگاهی، و صدها تحلیل در روزنامه‌های مختلف جهان انتشار یافته است.

نفت یکی از عمده‌ترین کالاهای راهبردی جهانی است و به همین دلیل مداخله سیاست محلی و بین‌المللی در صنعت نفت، یک واقعیت منطقی و پذیرفته شده است. نفت با اهمیتی که دارد، در وقوع جنگ‌ها، ایجاد ائتلاف‌ها و پیمان‌ها، و حتی در ترسیم مرزهای برخی از کشورها نیز نقش داشته است.

اکنون که در صدد سخن گفتن از پیوند سیاست و نفت برآمده‌ایم، لازم است نکته‌ای را که در مقاله قبلی به آن اشاره کرده‌ام، بار دیگر ذکر کنیم و آن نکته این‌ است که رابطه نفت و سیاست با هم گره خورده است. به این معنی که یا عوامل سیاسی بر نفت تاثیر می‌گذارند، یا نفت بر سیاست، و یا این‌ که در بسیاری از موارد این رابطه تاثیر متقابلی دارد؛ به گونه‌ای که یک رخداد سیاسی بر نفت تاثیر می‌گذارد و در نتیجه، نفت تحت تاثیر سیاست قرار می‌گیرد.

البته بارزترین نمونه پیوند تاریخی سیاست با نفت، تصمیم نیروی دریایی بریتانیا به استفاده نفت است که منجر به آغاز رابطه بین نفت و امنیت ملی شد و دولت بریتانیا را مجبور به خرید بخش عمده سهام شرکت نفت بریتانیا و ایران (بعدا شرکت نفت بریتانیا BP) و در دست گرفتن کنترل آن کرد.

یکی ازمهم‌ترین نتایج این امر، استفاده از نفت به عنوان سلاح در جنگ جهانی دوم بود که متفقین را قادر ساخت در جنگ پیروز شوند و نظم جهانی نوینی ایجاد کنند. به عنوان مثال، تمرکز آمریکایی‌ها بر نفت عراق تنها برای رفع عطش ایالات متحده نبود، بلکه هدف اصلی، کنترل منبع قدرت حریف و ایجاد سیستم جدیدی بود که به جای اتکا بر مالیات‌دهندگان آمریکایی، از طریق درآمدهای نفت تامین مالی شود.

سلاح نفت

از نظر تاریخی، برخی تصور می‌کردند که تعبیر «سلاح نفت» به این معنا است که کشورهای تولیدکننده نفت با توقف یا کاهش صادرات به کشور مشخصی، از نفت به عنوان سلاح استفاده می‌کنند تا آن کشور را مجبور به تغییر موضع آن در قبال مسئله معینی کنند. عامل گسترش این مفهوم، هیاهوی رسانه‌ای و سیاسی گسترده در جنگ اعراب و اسرائیل در اکتبر ۱۹۷۳ بود؛ هنگامی‌که برخی از کشورهای عربی به دلیل حمایت ایالات متحده از اسرائیل در جنگ مزبور، آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی را تحریم نفتی کردند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

با این حال، این مفهوم با گذشت زمان شاهد دگرگونی و تحول شد؛ به این معنی که این تنها کشورهای تولیدکننده نفت نیستند که می‌توانند صادرات نفت خود را متوقف کنند، زیرا کشورهای مصرف‌کننده نیز توان این اقدام را دارند که صادرات نفتی یک کشور تولید کننده را تحریم کنند. تاریخ نشان می‌دهد که ایالات متحده گاه با همکاری سازمان ملل متحد و گاه با همدستی کشورهای اروپایی، بیشتر از همه کشورهای جهان، از نفت به عنوان سلاح استفاده کرده است. پدیده قابل توجه دیگر، تحریم نفتی کشورهای مصرف‌کننده است و در این راهبرد، از رسیدن نفت و فرآوردهای نفتی به آن کشور جلوگیری می‌شود.

البته مفهوم استفاده از نفت به عنوان سلاح، با ظهور گروه‌های مسلح مختلف، از جمله گروه‌های تروریستی، حمله به تاسیسات نفتی و هدف قرار دادن خطوط لوله نفت و تانکرها، گسترش بیشتری یافته است. علاوه برآن، با پیشرفت‌های فناوری، حمله‌ سایبری به تاسیسات نفتی نیز به بخشی از «سلاح نفت» تبدیل شده است. مشکل ناشی از تحولات یادشده این است که در بیشتر موارد، دانستن این‌ که چه کسی دست به حمله زده و هدف آن چه بوده است، دشوار است. این در حالی است که برخی از کشورها در زمینه استفاده از سیاست سلاح نفت به منظور تحقق برخی از اهداف خود، شهرت بسیاری دارند.

روسیه و استفاده از نفت به عنوان سلاح

هنگامی‌که در مورد سلاح نفت و حمله روسیه به اوکراین صحبت می‌کنیم، باید با توجه به آنچه در بالا ذکر شد، این مفهوم را به دو بخش تقسیم کنیم: بخش اول، اعمال تحریم‌های نفتی ایالات متحده و متحدانش علیه روسیه است که شامل هرگونه تحریمی می‌شود که بر نفت روسیه تاثیر منفی بگذارد، و از جمله شامل توقف عرضه قطعات یدکی به بخش نفت روسیه، توقف پرداخت برای آن، توقف سرمایه‌گذاری در عرصه‌های مختلف نفت روسیه، یا توقف صریح واردات نفت از روسیه است.

با این حال، اگر پوتین صادرات نفت یا گاز را به برخی از کشورهای اروپایی ممنوع کند، رسانه‌های غربی بر مفهوم سنتی سلاح نفت تمرکز خواهند کرد (که انتظار ندارم در حال حاضر چنین اتفاقی بیفتد). البته جنبه رسانه‌ای مرتبط با این موضوع نیز بخشی از سلاح نفت به شمار می‌رود. هشدار پیوسته رسانه‌های غربی مبنی بر این‌ که روسیه صادرات نفت و گاز خود را متوقف خواهد کرد، نیز به گونه‌ای استفاده از سلاح نفت به منظور تحریک و ارعاب است. از سوی دیگر، هشدار مقامات ارشد روسیه مبنی بر این‌ که قیمت یک بشکه نفت ممکن است به ۳۰۰ دلار برسد، نیز تلاشی برای استفاده از سلاح نفت است. همچنین، حمله سایبری به تاسیسات نفت و گاز کشورهای متخاصم نیز در چارچوب استفاده از سلاح نفت قرار می‌گیرد، و این در حالی است که اغلب افرادی که در میان آسیب می‌بینند، شهروندان غیرنظامی هستند و درگیری میان روسیه و غرب در اوکراین به آن‌ها ربطی ندارد.

چالش استفاده از سلاح نفت

مشکل اصلی سلاح نفت این است که استفاده از آن از جانب ایالات متحده، کشورهای اروپایی، یا روسیه، بر کلیه کشورهای صادرکننده نفت، حتی طرف‌هایی که هیچ ارتباط و پیوندی با این بحران ندارند، تاثیر منفی خواهد گذاشت. سیاست‌های کشورهای مصرف‌کننده بر کاهش تقاضای نفت به روش‌های مختلف متمرکز خواهد بود، و این امر به نوبه خود باعث کاهش قیمت نفت یا جلوگیری از افزایش قیمت آن می‌شود و در نتیجه، عاملی برای کاهش درآمد همه کشورهای تولید کننده نفت خواهد بود.

البته همان‌ طور که بارها در گذشته رخ داده است، کشورهای شرکت کننده در جنگ سعی می‌کنند شکست سیاست‌های خود را با مشکل دسترسی به‌ نفت توجیه کنند، سپس افکار عمومی را علیه نفت، کشورهای صادرکننده و ملت‌های آن‌ها ‌بشورانند؛ حتی اگر آن‌ها هیچ کاری به اختلاف روسیه و اوکراین نداشته باشند. چالش دیگر این است که برخی از کشورهای فقیر که به تازگی سفر خود را با نفت آغاز کرده‌اند، در نتیجه ناسازگاری و تنش بین روسیه، آمریکا، و کشورهای اروپایی، ناگهان خود را در ورطه خصومت و اتهام می‌یابند. کشورهای «گویان» و «سورینام» که از نظر تاریخی جزو فقیرترین کشورهای جهان به شمار می‌روند، بهترین نمونه‌ها در این شرایط هستند.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه