۷۵ سالگی هوشنگ کامکار؛ در جست‌وجوی رنگ‌و‌بویی نو برای موسیقی ایران

صداوسیما در تمامی این سال‌ها حق و حقوق هوشنگ کامکار را بابت پخش مکرر و هزاران‌باره «کجایید ای شهیدان خدایی» نپرداخت

هوشنگ کامکار در خانواده‌ای به دنیا آمد که موسیقی و ساز و آواز در آن به وفور وجود داشت -آیپاز

در میان نسل آهنگسازان ایرانی، هوشنگ کامکار جایگاهی ویژه دارد؛ لذا در هفتاد‌وپنجمین سالروز تولد او (۷ اسفند ۱۳۲۵) جای آن دارد که با یاد کردن از او و آثار و تاثیرهایی که در موسیقی ایرانی به جا گذاشته و خواهد گذاشت، سهمی که او در سپهر موسیقی ایرانی داشت و دارد را به علاقه‌مندان موسیقی هنری ایرانی خاطرنشان کنیم.

هوشنگ کامکار را باید به جریانی از آهنگسازی موسیقی ایرانی منتسب دانست که به درآمیختن آهنگسازی موسیقی کلاسیک غربی با موسیقی ایرانی و مولفه‌های آن علاقه‌مندند. آهنگسازی که از مولفه‌های فرهنگ موسیقایی ایرانی درکی دقیق و عمیق دارد و علاوه بر آن به دانش موسیقایی غربی مجهز است و برای بخشیدن رنگ‌وبویی تازه به موسیقی ایرانی، به دنبال ترکیب این دو برآمده است.

او از جمله آهنگسازانی است که شاید در نسل‌های گذشته بتوان او را هم‌تراز احمد پژمان، مرتضی حنانه، حسین دهلوی، علی رهبری و لوریس چکناوریان و فرهاد فخرالدینی دانست و در نسل‌های بعدتر هم به حسین علی‌زاده، کامبیز روشن‌روان، محمدرضا درویشی، فریدون شهبازیان و … همانند دانست.

حسن کامکار؛ پدری کم‌نظیر که همه فرزندانش را به کار موسیقی تشویق می‌کرد

هوشنگ کامکار در خانواده‌ای به دنیا آمد که موسیقی و ساز و آواز در آن به وفور وجود داشت. هفت برادر و یک خواهر که پدر سخت مشوق آنان بود که تنها موسیقی بیاموزند و ساز بنوازند و بخوانند. برای همین هم از سال ۱۳۴۴ گروه کامکارها را شکل داد؛ زمانی که بچه‌هایش بسیار کوچک بودند،.

خود کامکار در گفت‌وگویی با نشریه «تازه» شماره بهار ۸۷ گفت: «در محله چهارباغ سنندج در خانه‌ای به دنیا آمدم که روی در فلزی‌اش کلید سُل جوش خورده بود.»

این نشان می‌داد که موسیقی تا چه اندازه در خانواده آن‌ها رواج داشت. پدرش، حسن کامکار، به‌رغم آنکه ارتشی بود، عاشق موسیقی و خود نوازنده ویلن بود و آموزشگاه موسیقی داشت. او ذوق و علاقه‌مندی به موسیقی را نه تنها در هوشنگ، که در تمامی اعضای خانواده خود به جا گذاشت.

اینکه در آن سال‌هایی که موسیقی و مطربی مذموم بود، پدری به جای تشویق فرزندان به مهندس و دکتر شدن، تشویقشان کند موسیقی یاد بگیرند و نوازندگی را به عنوان پیشه خود برگزینند، از نمونه‌های نادر در تاریخ اجتماعی خانواده‌های ایرانی به حساب می‌آید. این اهمیت و تاکید البته نتیجه‌ای نیکو داشت و سبب شد تا بعدها گروه کامکارها به عنوان یکی از مهم‌ترین گروه‌های موسیقی تاریخ معاصر ایران شناخته شوند؛ گروهی که برخلاف سنت رایج همکاری‌های گروهی در ایران، که عموما عمری به کوتاهی بهار دارند، پس از چهار دهه همچنان در کنار همدیگرند و به نمادی از همکاری گروهی کم‌‌حاشیه و بی‌مسئله تبدیل شده‌اند که از اجراهای خود جامعه موسیقی را سیراب می‌کنند.

در تداوم و بالندگی این گروه و معروفیت آن تا آن اندازه‌ که به عنوان گروه مهمان در مراسم جایزه نوبل هم شرکت کنند، سهم هوشنگ کامکار فراموش‌نشدنی است. او اگرچه برادر بزرگ‌تر کامکارها بود، بزرگی را در کار موسیقی هم به عینه نشان داد تا این گروه بتواند همواره به او تکیه کند. خود در جایی گفت که اگر انگشت اردشیر (کامکار- نوازنده برجسته کمانچه) هم درد بگیرد، من آرام و قرار از دست می‌دهم.

هوشنگ کامکار جدا از ظرفیت‌های آهنگسازی و خلاقیت سرپرستی این گروه را در دهه سوم و چهارم فعالیت آن‌ همچنان بر عهده دارد و در این مدت، گروه را هم از نظر نوع اجرای قطعات و هم کیفیت کارهای گروهی به میزانی درخور ارتقا داده و نسل تاز‌‌ه‌ای از موسیقی‌دان‌های خانواده کامکار را به گروه اضافه کرده و عملا این گروه را پویا و به‌روز نگه داشته است.

کارنامه‌ای پربار از آثار موسیقایی تا تالیفات دانشگاهی

در کارنامه کاری هوشنگ کامکار هم کار خلاقه‌ موسیقایی دیده می‌شود و هم تالیف و ترجمه‌؛ تاکنون بیش از ۲۰ اثر او فرصت انتشار پیدا کرده‌اند؛ اگرچه خود در مصاحبه‌های مختلف عنوان کرد که آثار بسیاری نوشته‌ اما امکانات مالی برای روی صحنه بردن یا ضبط استودیویی آن‌ها را ندارد و این البته مسئله‌ای است که بسیاری از آهنگسازان نسل‌های مختلف با آن دست‌‌به‌گریبان‌اند؛ اینکه امکان انتشار عمومی آثارشان را ندارند و اگر هم فرصت انتشاری پیدا شود، به دلیل نبود حمایت‌های لازم در زمینه حقوق مولفان و مصنفان (کپی‌رایت) کارشان به‌سرعت کپی و در فضای مجازی به رایگان دست‌به‌دست می‌شود و عملا به تهیه‌کننده و یا مولف اثر بهره آنچنانی نمی‌رسد.

در سوی دیگر، او ۱۰ سال رئیس گروه موسیقی دانشگاه تهران بود و در این دوران، در زمینه آهنگسازی و تکنیک‌های مختلف آن آثاری را تالیف و ترجمه کرد تا نسل تازه را با ظرایف و دقایق این هنر آشنا کند.

از «در گلستانه» و یاد سپهری تا «لب کارون» و یاد آغاسی

هوشنگ کامکار از جمله آهنگسازانی است که تجربه‌های متفاوت آهنگسازی را در کارنامه دارد. او به تلفیق شعر و موسیقی ایرانی با همان منطق خوانندگی درست اشعار فارسی به‌شدت باور دارد و بر همین اساس در بسیاری از کارهایش چه به صورت کُر و چه در قالب تک‌خوانی، سعی کرده است این چارچوب را به کار بگیرد. نمونه آن «در گلستانه» است که تلفیقی از آواز ایرانی و گروه کر و ارکستر سمفونیک است. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

تجربه‌های آهنگسازی هوشنگ کامکار در فضای موسیقی ارکستری وقتی با خواننده‌ای خو‌ش‌ذوق چون شهرام ناظری درآمیخت، به تولید و عرضه یکی از آثار درخشان موسیقی ۴۰ سال اخیر انجامید که خود سرفصلی تازه در تلفیق شعر نو با موسیقی ارکستری ایرانی ایجاد کرد؛ «در گلستانه» در سال ۱۳۶۶ و هم‌زمان با شصتمین سال تولد سهراب سپهری منتشر شد.

انتشار این اثر در سال‌هایی که همه جای بوی جنگ و خشونت پیچیده بود، خود از ابتکاری ویژه حکایت دارد. این اثر در سبک موسیقی ملی ایران و برای ارکستر سمفونیک، گروه کُر، آواز تک‌خوان یا سولو (شهرام ناظری) به همراهی سازهای سنتی ایرانی چون سنتور، سه‌تار،‌کمانچه و دف تنظیم شده بود.

خود کامکار در گفت‌وگوها و میزگردهای مختلف به تعریفی از موسیقی ملی پرداخته بود که بر اساس آن «بهره‌گیری از عناصر موسیقی سنتی و نواحی ایران به عنوان ملودی و هسته اصلی یک اثر و تلفیق آن با جنبه‌هایی از تکنیک و فنون آهنگسازی موسیقی کلاسیک و علمی جهان مانند کنترپوآن، هارمونی و ارکستراسیون» است. کامکار این سنت را بعدها نیز در آثار دیگرش به کار گرفت؛ آثاری چون پوئم سمفونی خرمشهر و حلبچه، منظومه سمنفونیک مولانا (با‌ آواز علیرضا قربانی)، بر تارک سپیده، پوئم سمفونی کردی و کنسرتو ویلن هوشنگان ( برای ارکستر زهی و ویلن).

کامکار بعدها یکی از ملودی‌های معروف موسیقی منطقه جنوب ایران به نام «لب کارون» با صدای نعمت‌الله آغاسی (خواننده معروف موسیقی عامه‌پسند دهه ۴۰ و ۵۰) را در اثری هشت دقیقه‌ای برای ارکستر تنظیم و در تابستان ۱۳۹۰ منتشر کرد. او در یادداشتی که هم‌زمان با پخش این اثر، منتشر کرد، از آغاسی به عنوان هنرمندی «محبوب و محجوب» یاد کرد که روزهای اوج او با دوران جوانی کامکار هم‌زمان بود و او متعجب بود که چگونه فردی بی‌هیچ‌ پشتوانه و دانش آکادمیک و تنها با تکیه بر ذوق و استعداد شخصی توانسته چنین در میان مردم گل کند و پسندیده شود.

کامکار در همین نوشته، ضمن انتقاد از روشنفکرانی که به هنرهای مردمی و هنرمندان مردمی بی‌اعتنا بودند، نوشت: «متاسفانه فضای روشنفکری و آکادمیک ما از آغاز مدرنیته به این سو،‌ همیشه با نوعی تفرعن رفتاری و تحقیر پدیده‌‌‌های بومی و درون‌زاد مواجه بوده است و این آسیب و مرض مزمن هنر هنوز هم در فضای رفتاری علمی ما زیانبارانه تداوم دارد.»

قطعه «کجایید ای شهیدان خدایی» و چالش با صداوسیما برای پرداخت حق و حقوق اثر

برخی از آثار هوشنگ کامکار جدا از اقبال اهالی موسیقی، با اقبال عمومی هم روبه‌رو شده‌اند که قطعه «کجایید ای شهیدان خدایی» از جمله آن‌ها است و می‌توان آن را یکی از پرمخاطب‌ترین آثار مرتبط با ایام پس از انقلاب دانست.

این اثر که قطعه‌ای برای خواننده، گروه کر و ارکستر سمفونیک است، روی شعری از مولانا ساخته شد؛ شعری که در آن مولانا با مضامینی عرفانی واقعه پیش‌ آمده برای امام سوم شیعیان را دستمایه بیان مفاهیمی عمیق و عرفانی کرده است. هوشنگ کامکار که در زمان ساخت این اثر جوانی ۳۳ ساله بود، توانست الهام و دانش موسیقایی و آموخته‌هایش از استادان ایرانی و خارجی را در این اثر جمع کند و ارائه دهد. این اثر را ارکستر سمفونیک تهران به رهبری حشمت سنجری و با صدای بیژن کامکار در سال ۱۳۶۰  اجرا و ضبط کرد و به‌محض انتشار با اقبال عمومی مواجه شد.

به گفته کامکار در خبری که همشهری در ۷ آذرماه ۱۳۹۰ از او نقل کرد، این اثر در شرایطی ویژه در سال ۱۳۵۸ ساخته شد؛ به نحوی که او سکه‌های طلا را که برای عروسی‌ به همسرش هدیه داده بودند، برای ساخت این اثر هزینه کرد تا بتواند پول نوازندگان و نیز استودیوی ضبط را بپردازد.

انتشار این اثر در سال‌هایی که عملا کار موسیقایی درخوری منتشر نمی‌شد، یک اتفاق ویژه بود. این قطعه همه‌جا رفت و شنیده شد؛ پادگان‌ها، مدارس و... این شعر را حتی بر در و دیوارها هم می‌بینید؛ یعنی کار جا افتاده و شعر و آهنگ بر توده مردم و جامعه موسیقی اثر گذاشته است. 

کامکار درباره این اثر و تاثیرات آن به خاطر‌ه جالبی اشاره می‌کند: «شبی در خانه بودم که دیدم دسته سینه‌زنی رد می‌شد و این آهنگ را می‌خواند. خیلی تحت‌تاثیر قرار گرفتم؛ از اینکه کار این چنین بین مردم رفته و امروز هم از اینکه دوباره این کار مورد توجه قرار گرفته است، بسیار خوشحالم.»

با این حال نکته جالب توجه نپرداختن حقوق مادی و معنوی این کار از سوی صداوسیمایی است که برای تولید چنین آثاری بودجه‌های آنچنانی در اختیار دارد. به گفته کامکار در نشست نقد نغمه آذر ۹۰،  «من هرگز این اثر را واگذار نکردم و فقط دو بار از طرف ارشاد برای اجرای زنده آن از من اجازه خواستند که گفتم ایرادی ندارد؛ اما هم در صداوسیما و هم در رادیو به هر شکلی که خواستند و بدون هیچ‌گونه اجازه‌ای آن را به نام خودشان پخش کردند.

همچنین در تمامی این سال‌ها در قبال پخش این اثر هرگز حق و حقوقی پرداخت نشده است.» (همشهری-۷ آذر ۱۳۹۰) به گفته کامکار، در همان سال‌ها بیش از ۲۰۰ میلیون تومان برای تولید آثار دیگر هزینه صرف شد که به دلیل رعایت نشدن کپی‌رایت در ایران بازگشتی نداشت.

در چنین شرایطی و در سال‌هایی که بحران کرونا دامن‌گیر همه و به خصوص جامعه موسیقی شده و آن‌ها را از درآمد‌های عادی محروم کرده است، هنرمندانی در تراز هوشنگ کامکار با محدودیت‌های بیشتری مواجه‌اند؛ چرا که از یک سو صداوسیما از پرداخت حق پخش آثار آن‌ها سر باز می‌زند و از سوی دیگر برای سرمایه‌گذاری روی آثار تازه آن‌ها بازاری نیست.

بیشتر از موسیقی