لازمه پایان یافتن بحران سوریه: بازگشت رژیم دمشق به آغوش جهان عرب

جز توافق سیاسی و مشارکت راه‌حل دیگری وجود ندارد. بدون این دو، نه بازسازی سوریه امکان‌پذیر می‌شود، نه بازگشتش به آغوش اعراب

مردم سوریه، بازنده اصلی جنگی هستند که به ویرانی کشور انجامیده است- 

DELIL SOULEIMAN / AFP

با آن‌که بحران سوریه تا چند ماه بعد وارد یازدهمین سال خود می‌شود، تا کنون نه راه‌حلی برای آن پیدا شده است و نه تحرک جدی برای بیرون‌رفت از بحران، جنگ، و انزوای آن کشور وجود دارد؛ همه‌چیز در حال توقف و رکود قرار گرفته و به بن‌بست رسیده است. این در حالی است که هیچ‌یک از طرف‌های جنگ سوریه را نمی‌توان برنده یا بازنده کامل‌ دانست؛ تنها بازنده کامل در این هنگامه، مردم سوریه هستند که ۹۰ درصد آن‌ها هم‌اکنون در زیر خط فقر زندگی‌ می‌کنند.

سوریه تا کنون از امنیت و آرامش محروم بوده است و اثر آن، منطقه پیرامون را نیز زیر تاثیر قرار داده و ثبات و آرامش را از آن سلب کرده است. تلاش‌های گیر پدرسون، نماینده ویژه سازمان ملل متحد در امور سوریه، به منظور گشودن روزنه‌ای برای بیرون‌رفت از بحران، به شکست انجامیده و حتی نتوانسته است پنجره کوچکی را برای مذاکره درباره نوشتن قانون اساسی جدید به روی کمیته تدوین قانون اساسی باز کند.

کوشش‌های روسیه برای شکستن انزوای سوریه و تمایل برخی از کشورهای عربی برای بازگرداندن دمشق به آغوش اعراب و بیرون کشیدن آن از دامن ایران، نیز محدود و کم‌رمق باقی مانده است. الجزایر که از دیر باز با رژیم سوریه همدلی دارد، می‌خواست سوریه را برای شرکت در نشست سران کشورهای عربی و اشغال کرسی در اتحادیه کشورهای عربی دعوت کند، اما پس از این‌که چندین کشور عربی با این موضوع مخالفت نشان دادند و زمان را برای این کار مناسب ندانستند، الجزایر از تصمیم خود منصرف شد.

از سوی دیگر، رژیم سوریه خواستار آن است که اعراب به سوی دمشق باز گردند، در حالی که کشورهای عربی می‌خواهند سوریه به سوی اعراب و اتحادیه عرب باز گردد، و میان این دو تفاوت زیادی وجود دارد.

بر اساس منطق رژیم، نتیجه این می‌شود که اعراب در منزوی کردن سوریه دچار اشتباه شده‌اند و باید اشتباه خود را تصحیح کنند. حتی تندروانی در دمشق هستند که می‌گویند اعراب خود را از سوریه منزوی کرده‌اند. مفهوم اساسی سخن آنان این است که اعراب روابط خود را با رژیم سوریه همان‌گونه که هست عادی سازند، بدون اینکه پس از این همه دگرگونی‌های ناشی از جنگ تغییری در آن پدید آید.

ولی بازگشت سوریه به جهان عرب، به این معنی است که راه‌حلی سیاسی بر مبنای قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت پیدا و عملی شود، نیمی از مردم سوریه که در آوارگی به سر می‌برند به خانه‌هایشان برگردند، و نیروهای ایرانی از سوریه اخراج شوند. این درست همان شروطی است که آمریکا نیز برای شکستن انزوا و مشارکت در بازسازی سوریه لازم می‌داند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

اتحادیه اروپا نیز عین همین شروط را مطرح می‌کند، چنان که در اعلامیه اتحادیه اروپا آمده است که «انتخابات اخیر ریاست جمهوری در سوریه، معیارهای ذکر شده در قطعنامه ۲۲۵۴ را برآورده نمی‌سازد، کمکی به حل بحران نمی‌کند، به عادی‌سازی روابط جامعه جهانی با رژیم سوریه منتهی نمی‌شود، و راه را برای برداشتن تحریم‌ها هموار نمی‌سازد». اتحادیه اروپا می‌افزاید که در طول ۱۰ سال گذشته، ۲۵ میلیارد یورو به پناهندگان سوری کمک کرده است.

اکنون وضعیت اسف‌بار سوریه چنین است که رژیم سوریه به طور نسبی نیرومند شده و یکپارچگی خود را حفظ کرده است. در مقابل، مخالفان رژیم ضعیف و پراکنده شده‌اند، در حالی که داعش در صحرا کمین کرده است و گهگاه حمله‌هایی نیز می‌کند. روسیه هر چند از نگاه نظامی در سوریه حرف اول را می‌زند، اما از لحاظ سیاسی نمی‌تواند بازی را مدیریت کامل کند. ترکیه مساحتی از شمال سوریه را اشغال کرده است.

جبهة النصره و بقیه سازمان‌های تروریستی نیز استان ادلب و مناطقی در سایر استان‌ها را در کنترل دارند. جمهوری اسلامی ایران و شبه‌نظامیان وابسته به آن در بوکمال در مرز عراق، حومه شهر حمص، حومه شهر دمشق، قلمون در مرز لبنان در امتداد کرانه سوریه حضور نظامی گسترده دارد. آمریکا همراه با کردها بر منطقه کشاورزی و نفت‌خیز شمال شرق سوریه که ۳۰ درصد خاک سوریه را تشکیل می‌دهد، مسلط‌اند.

خلاصه این که بحران سوریه با بن‌بست واقعی و همه‌جانبه‌ای روبه‌رو است که بیرون آمدن از آن جز با یافتن راه‌حل سیاسی و مسالمت‌آمیز ممکن نیست. البته در اصل، انقلاب سوریه با تظاهرات مسالمت‌آمیز آغاز شده بود، اما به دلیل این‌که با خشونت سرکوب شد، به سمت خشونت و جنگ لغزید. حال هم فقط از راه‌حل سیاسی مسالمت‌آمیز می‌توان به بحران پایان داد و به صلح، ثبات، و امنیت دست یافت. اما با وجود این که در سوریه یک طرف منازعه- یعنی رژیم حاکم بر آن کشور- نیرومند و یکپارچه است، و طرف دیگر- یعنی مخالفان- ضعیف و چندپارچه‌اند، باز هم حل سیاسی دشوار می‌نماید.

روسیه تلاش کرد که رژیم دمشق را به کوتاه آمدن وادار کند، اما موفق نشد. الکساندر لاورنتیف، نماینده ویژه رئیس جمهوری روسیه در امور سوریه، می‌گوید: «این اشتباه است که بعضی‌ها فکر می‌کنند چون ما در سوریه حضور نظامی داریم، پس از هر نوع ابزار تأثیر‌گذاری بر دمشق برخورداریم و می‌توانیم به دولت سوریه دستور‌های الزام‌آور بدهیم و آن‌ها از ما اطاعت کنند. ما جز ارائه برخی مشورت‌ها و پیشنهادها نمی‌توانیم کار دیگری کنیم و تصمیم نهایی با دمشق است.»

مشکل اساسی در واقع این است که مشارکت در یک نظام سیاسی چندگانه برای رژیم سوریه بسیار دشوار است، چون پایه‌های این رژیم در اصل بر انحصار و تک‌روی گذاشته شده است. زمانی که در سال ۱۹۶۳ انقلاب شد و جمهوری متحد عربی با شرکت «افسران بعثی» سوریه و «افسران آزاد» مصر به رهبری جمال عبدالناصر تشکیل شد، ناصر کوشید تا افسران بعثی را سرکوب کند و قدرت را در انحصار خود بگیرد؛ از این رو، جمهوری متحد عربی از هم پاشید.

در سال ۱۹۶۶، صلاح جدید و حافظ اسد، افسران بعثی، دست به کودتا زدند و بنیان‌گذار «حزب بعث» میشل عفلق و دوستانش صلاح بیطار، نخست‌وزیر، محمد عمران، وزیر دفاع، و امین حافظ، رئیس شورای ریاست جمهوری را از قدرت برانداختند. در سال ۱۹۷۰، حافظ اسد علیه صلاح جدید و تیم طرفدارش از جمله دکتر نورالدین الاتاسی، رئیس جمهوری، و دکتر یوسف زعین، نخست‌وزیر، کودتا کرد و قدرت را یکپارچه در دست خود گرفت. از آن وقت تا هنگام مرگ حافظ اسد در سال ۲۰۰۰، او همه قدرت انحصاری را در اختیار خود داشت. پس از در گذشت حافظ اسد، فرزندش بشار اسد جانشین وی شد که تا امروز به گونه انفرادی در سوریه حکومت می‌کند.

اما به‌رغم همه این دشواری‌ها، جز توافق سیاسی و مشارکت راه‌حل دیگری وجود ندارد. اگر توافق سیاسی و مشارکت به دست نیاید، نه بازسازی سوریه امکان‌پذیر می‌شود، نه سوریه می‌تواند به آغوش اعراب بازگردد؛ نه زمینه خروج نیروهای ایرانی، آمریکایی، و ترک فراهم می‌شود و نه به فعالیت‌های داعش و تروریسم نقطه پایان گذاشته می‌شود. اما اگر بن‌بست کنونی تداوم پیدا کند، نظر به اذعان گیر پدرسون، بحران و جنگ ادامه خواهد یافت و سوریه همچنان منزوی، ناامن، و پاره‌پاره شده در باتلاق ستیز و کشمکش میان پنج ارتش باقی خواهد ماند.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه