نگار سماکنژاد، از خط پایان مسابقه «دو کوهستانی» گذشت.
متن خبر بسیار کوتاه بود؛ «مسابقات دوی کوهستان «مون بلان» در ماده «تریل رانینگ» روز گذشته به پایان رسید و «نگار سماك نژاد» از ایران موفق شد در این رویداد بزرگ، که معتبرترين مسابقه اين رشته UTMb به مسافت ۱۷۱ کیلومتر با ۱۰۰۰۰متر تغییر ارتفاع است، با زمان ۴۴:۵۲:۳۷ از خط پایان عبور کند».
فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی جمهوری اسلامی ایران البته در پایان خبر نوشته بود که تلاش ارزشمند این بانوی ایرانی را قدر میدانیم و برای ایشان آرزوی موفقیتهای روزافزون داریم.
این مسابقات هر سال در مسافتهای مختلف در هفته پایانی ماه اوت یا هفته اول سپتامبر برگزار میشود. طولانیترین مسیر این مسابقات همین مسیر ۱۷۱ کیلومتریست که از کشورهای فرانسه، ایتالیا و سوییس عبور میکند. محدودیت زمانی این مسابقه سخت ۴۶ ساعت است و ورزشکاران باید حداکثر در این زمان مسیر را به پایان برسانند.
امسال رکورد این مسابقات در مدت زمان ۲۰ ساعت و ۱۹ دقیقه ثبت شد و نگار سماک نژاد موفق شد در مدت زمانی کمتر از ۴۵ ساعت به خط پایان برسد. ۲۵۴۳ نفر در این رقابت شرکت کردند که تنها ۱۵۵۶ نفر به خط پایان رسیدند.
تبریک فدراسیون کوهنوردی زمانی جالبتر میشود که بدانیم سماکنژاد با هزینه شخصی در این مسابقات شرکت کرده و هیچ حمایتی از طریق فدراسیون نداشته است. داستانی که برای بسیاری از ورزشکاران زن ایرانی چندان غریب بهنظر نمیرسد.
همین چند روز پیش ندا شهسواری قهرمان تنیس روی میز، با اشاره به سقوط ۴۶ پلهای که طی دو ماه گذشته در ردهبندی جهانی داشته، گفت: «لازمه بالا رفتن رنکینگ(رده) یک ورزشکار حضور در مسابقات مختلف است و از آنجایی که اکثر مسابقات را باید با هزینه شخصی برویم، مسائل مالی مانع از آن میشود تا در همه مسابقات حضور داشته باشم. در این دو ماه هم در هیچکدام از مسابقات دارای رنکینگ حضور نداشتم، بنابراین طبیعی است که رنکینگم کاهش پیدا کند».
گفتههای شهسواری نشان از آن دارد که حتی ورزشکاران زنی که به اصطلاح در ورزشهای المپیکی هم فعالیت دارند، از حمایت کافی برخوردار نیستند و در سادهترین مسائل مانند اعزام به مسابقات دچار مشکل هستند. به تعبیری حکایت تبعیض در ورزش زنان مربوط به هیچ رشته ورزشی بهخصوصی نیست، اما هستند بسیاری از رشتههای ورزشی که انگار از اساس تعریفی در بخش زنان ندارند.
بهعنوان مثال رشته ورزشی بدنسازی، که اتفاقا در ایران بسیار محبوب است و قهرمانان زیادی از ایران در مسابقات جهانی و آسیایی این رشته درخشیدهاند، برای زنان به رسمیت شناخته نشد و مورد حمایت مسئولین ورزشی قرار نگرفت. از نظر فدراسیون بدنسازی ایران زنان میتوانند در باشگاههای بدنسازی فقط برای پرداختن به ورزش تمرین کنند اما حق شرکت در مسابقات را ندارند. اما همزمان با پیشرفت این رشته ورزشی در ایران، زنان نیز به سمت این ورزش آمدند و به شکل غیررسمی در این حوزه مشغول فعالیت شدند. آنها تمرینات بسیار حرفهای و سطح بالایی انجام میدادند در شبکههای اجتماعی هواداران زیادی داشتند. وقتی در سال ۱۳۹۵ زنان بدنساز ایرانی، در مسابقات بینالمللی با هزینه شخصی در مسابقات جهانی شرکت کردند و موفق به کسب رتبههای قابل توجهی شدند، ناصر پورعلیفرد، رئیس فدراسیون بدنسازی ایران، «فرهنگ اسلامی» کشور را بهانه کرد و گفت که برگزاری هرگونه رقابتی در رشته بدنسازی برای زنان حتی در بین خودشان ممنوع است». بعد هم البته تهدید کرد چنانچه موردی در داخل و یا حتی در خارج از کشور در زمینه مسابقات بانوان دیده شود، به صورت قاطع با متخلفان برخورد میکنند.
هدی جراح و مونا پورصالح، دو ورزشکار بدنسازی بودند که به دلیل فشارها و سختیهای ادامه فعالیت ورزشی ناچار به ترک ایران شدند تا خارج از کشور ورزش بدنسازی حرفهای را ادامه دهند.
این حکایت درباره رشته بوکس نیز به همین شکل است. پیشتر مسابقه صدف خادم، بوکسور ایرانی، واکنش جنجالی فدراسیون بوکس ایران را به دنبال داشت. خادم نیز با هزینه شخصی به مسابقهای در کشور فرانسه رفته بود. در آن مقطع فدراسیون بوکس ایران از خود در مقابل مسابقه صدف خادم در فرانسه سلب مسئولیت کرد و اعلام کرد که مسئولیت این اقدام برعهده خود او و برگزارکنندگان مسابقه است. این فدراسیون با انتشار بیانیهای اعلام کرده بود که در تمرینها و برگزاری مسابقه صدف خادم هیچ نقشی نداشته است.
فدراسیون بوکس ایران گفته بود: «برگزاری مسابقات و تمرینات این رشته ورزشی در هر مکانی مربوط به این فدراسیون نیست و مسئولیت آن با برگزارکنندگان و یا شخص شرکتکننده خواهد بود».
صدف خادم در شهر «رویان» بوکسور فرانسوی را شکست داد تا نام خود را به عنوان نخستین بوکسور زن ایرانی، که در مسابقهای رسمی شرکت کرده، ثبت کند. افتخاری که مسئولین فدراسیون نه تنها متن تبریکی در وبسایتشان ننوشتهاند، بلکه با صادر کردن حکم بازداشت صدف خادم و مربیاش باعث شدند تا این دو سفر خود به ایران را به تعویق بیاندازند.