سیب فاسد سرمایه‌داری چینی

نگاهی به «قمارخانه سرخ: روایت درونی از ثروت، فساد، و انتقام در چین» نوشتهٔ دزموند شام

یک نمایشگاه خودروهای لوکس در پکن- STR / AFP

داستان پیشرفت سرمایه‌داری دولتی در چین حیرت‌انگیز است، اما روایت مهره‌های درونی این سیستم نشان می‌دهد که سرمایه‌داری دولتی در برابر فساد، رانت‌خواری، و ناکارآمدی نظام اقتصادی آسیب‌پذیر است.

این داستان موفقیت دزموند شام، سرمایه‌دار میلیونر چینی و نویسنده کتاب، خیلی آشنا است: با سست شدن کنترل دولت بر اقتصاد و باز شدن بازار به روی سرمایه‌گذاری خصوصی داخلی و خارجی، چین جهشی اقتصادی را تجربه کرد و در این جریان، کسانی چون دزموند شام، خسته از فقر و عقب‌ماندگی در اقتصاد کمونیستی چین، از فرصت استفاده کردند و به بخشی از نسل جدیدی از کارآفرینان و سرمایه‌داران ثروتمند بدل شدند.

شام که درس کسب‌وکار را در آمریکا خوانده بود، کار خود را با یک صندوق سرمایه‌گذاری آمریکایی در چین آغاز کرد. وارد بازار پُررونق ساخت‌وساز شد و یک شرکت موفق ساختمانی و بیمه همراه با همسر سابقش ایجاد کرد. اما او در دو دهه، هر آنچه با همسرش ساخته بود، از دست داد. این دو که روزگاری همنشین مقام‌های بالایی دولت و حزب کمونیست چین بودند، در جریان کارزار مبارزه با فساد در دولت شی جین‌پینگ، حمایت‌های واسطه‌های سیاسی خود را از دست دادند.

دزموند شام از چین بیرون رفت و همسر سابقش توسط ماموران امنیتی چین ناپدید شد. او صدای دوآن شام را پس از چهار سال و در زمانی شنید که ماموران چینی خبردار شده بودند که دزموند در حال انتشار کتابی در مورد فساد و رانت‌خواری در نظام اقتصادی و سیاسی چین است. همسر سابقش از وی خواست که جلو انتشار کتاب را بگیرد. دوآن گفت که به طور موقت از زندان آزاد شده است و اگر دزموند علیه دولت چین کاری کند، پسرشان یتیم خواهد شد.

کتاب «قمارخانه سرخ» نکات زیاد و دست اولی را در مورد نظام سرمایه‌داری دولتی چین افشا می‌کند. یک، موفقیت شما به عنوان کارآفرین قبل از هر چیز مرهون ارتباطات سیاسی شما با مقام‌های بالایی و صرف پول است. دوم، بوروکراسی و مقررات ابزار دست ماموران و مقام‌های دولت برای امتیازگیری، رقابت، و حذف رقبا است. سوم، قانون روی کاغذ است و با اشاره یک «عالی‌جناب سرخ» همه‌چیز از شما گرفته می‌شود و به کنج زندان می‌افتید.

نویسنده در جایی از کتاب می‌گوید که «سیاست در چین، کلید رسیدن به ثروت است، و نه برعکس.» او و همسرش رابطه‌ای نزدیک با خانواده ون جیابائو، نخست‌وزیر پیشین چین داشتند، و این رابطه درهای فرصت را برای آن‌ها باز می‌کرد. خانواده جیابائو ثروت عظیمی از طریق کمک به جوش دادن معاملات تجاری با شرکت‌های دولتی و دریافت سهم به دست آوردند. دزموند و همسرش به خانواده نخست‌وزیر چین به عنوان کارچاق‌کن کمک می‌کردند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در این کتاب می‌خوانیم که چطور شرکت‌ها و بانک‌های بزرگ غربی به‌خاطر دسترسی به مقام‌های بانفوذ چین، فرزندان و نزدیکان آنان را استخدام می‌کردند. نویسنده اعتراف می‌کند که نظام اقتصادی و اداری چین طوری است که «برای هر مجوزی باید از ارتباطات و واسطه‌های خود استفاده می‌کردیم. برای داشتن ارتباط [در داخل دولت] باید روی روابط شخصی سرمایه‌گذاری می کردیم.»

دزموند اعتراف می‌کند که چطور برای دریافت مجوز برای پروژه‌های کسب‌وکارش، صدها هزار دلار برای پرداخت هزینه‌های عمل جراحی قلب یک مقام بلندپایه، ساعت‌ها و شراب‌های گران‌قیمت، و حتی مهیا کردن زنان تن‌فروش برای مقام‌های دولتی صرف کرده است.

رئیس‌جمهوری جدید چین پس از رسیدن به قدرت، مبارزه با فساد را در سرلوحه کار خود قرار داد و مقام‌های بلندپایه زیادی، از جمله افراد نزدیک به خانواده ون جیابائو را به جرم فساد به زندان افکند و اعدام کرد. نویسنده کتاب باور دارد که مبارزه با فساد در دولت وی بیشتر برای پاکسازی رقبا و تحکیم قدرت حزب کمونیست چین در داخل بوده است. به گفته او، خلأها و ابهام‌ها در قانون و وابستگی نظام قضایی به حزب کمونیست، به رهبر چین اجازه می‌دهد که همه‌چیز را در کنترل خود در آورد.

 به نظر می‌آید که برخلاف تصور نظریه‌پردازان لیبرالی چون فرانسیس فوکویاما، رشد بازار و طبقه متوسط در چین به دموکراتیک‌تر شدن سیستم و کاهش کنترل حزب کمونیست بر حیات سیاسی و اقتصادی چین کمکی نکرده است، زیرا، به گفته وی، بخشی از طبقه متوسط و سرمایه‌دار چینی، به‌رغم ظاهر و رفتار مدرن، از حزب کمونیست و اقتدارگرایی آن به‌خاطر منافع خود دفاع می‌کنند، یا در برابر رفتار آن ساکت می‌مانند.

دزموند اعتقاد دارد که حزب کمونیست در مقطعی برای حفظ حیات خود به کارآفرینی و اقتصاد خصوصی اجازه رشد داد، اما پس از ۲۰۰۸، رهبران حزب کمونیست تصور کردند که بخش خصوصی می‌تواند مشروعیت و حاکمیت حزب کمونیست را به چالش بکشد. به گفته نویسنده کتاب، حزب کمونیست احساس می‌کند که طبقه جدید سرمایه‌دار خواهان یک سلسله حقوق و آزادی‌ها مانند حقوق مالکیت، استقلال قضایی و شفافیت در قوانین و مقررات،  آزادی‌های مذهبی و فکری، و... است. رهبران حزب به این افکار زیر نام «نفوذ فرهنگ غرب» حمله کرده‌اند.

نویسنده کتاب اعتقاد دارد که حزب کمونیست در مواقع بحران تا حدی به اصلاحات و آزادی‌های محدود به اجبار تن در می‌دهد. فعلاً «رابطه خوب حزب کمونیست با شرکت‌ها و کارآفرینان خصوصی موقتی است... زمانی که حزب به ما در بخش توسعه اقتصاد کشور، سرمایه‌گذاری در خارج، و... نیازی احساس نکند، ما نیز دشمن آن خواهیم شد.»

در پایان کتاب، دزموند اعتقاد خود به اصلاحات تدریجی و خوش‌بینی به ماهیت نظام اقتصادی و سیاسی چین را از دست می‌دهد. حزب کمونیست چین در ازای سلب آزادی‌ها، رشد و رفاه اقتصادی به مردم خود وعده داده است، اما نویسنده اکنون بیشتر از هر زمان دیگری احساس می‌کند که می‌خواهد در جامعه‌ای زندگی کند که «کرامت و حقوق انسانی هدایایی ارزشمندتر از ثروت و موفقیت شغلی باشد.» او به همین خاطر اعتراف می‌کند که زندگی در لندن را بر چین ترجیح می‌دهد.

مشخصات کتاب: دزموند شام، قمارخانه سرخ: روایت درونی از ثروت، فساد، و انتقام در چین، انتشارات اسکرایبنر، ۲۰۲۱، ۳۲۰ صفحه.

بیشتر از کتاب