قرار است در منطقه نورفوک بریتانیا، یک «مدرسه جنگلی» با کلاسهایی در فضای باز و گلههای آلپاکا ایجاد شود.
کمیته برنامهریزی شورای نورفوک جنوبی، طرحهایی را که موریس بریگز، صاحب کسب و کار، برای ساختن مرکز آموزشی ارائه داده بود، تصویب کرد.
این مدرسه که قرار است در یک ناحیه جنگلی به مساحت ۲۰ هکتار در نزدیک شهر وایموندام ساخته شود، برای کودکان و بزرگسالانی که مشکلات یادگیری دارند یا کسانی که با خطر انزوای اجتماعی روبه رو هستند، دورههایی برگزار میکند.
این ایده که نخستین بار حدود ۲۵ سال پیش در بریتانیا ارائه شد، با هدف تشویق دانش آموزان به دور شدن از کامپیوتر و ورود به طبیعت، رویکرد متمایزی برای آموزش و یادگیری عرضه خواهد کرد.
در این مدرسه از برق خبری نخواهد بود. درعوض تعدادی خیمه و سرپناه جنگلی وجود خواهد داشت، با این هدف که کودکان تشویق شوند از طریق تجربه کارهای عملی بیاموزند.
در برگ درخواست ورود به مدرسه گفته شده:«تمرکز ما بر افزایش توان فیزیکی برای سلامت روانی و نیرومند و فعال کردن فرد در هماهنگی نزدیک با طبیعت است».
کشت و برداشت و ساختن پناهگاه از دیگر فعالیتهای مدرسه است که در روزهای هفته از ۸ بامداد تا ۵ بعدازظهر انجام میشود.
این مدرسه همچنین فعالیتهایی خارج از ساعات مدرسه نیزعرضه خواهدکرد و فقط دو هفته در ایام کریسمس تعطیل خواهد بود.
به گفته انجمن مدرسه جنگلی، این گونه مدارس در قرن نوزده در دانمارک بوجود آمد. با این حال، این نوع آموزشگاهها در سال های دهه ۱۹۹۰ در بریتانیا شکل گرفت.
بر اساس مطالعات اخیر دانشگاه لاف بارا، مدارس جنگلی می توانند با تشویق کودکان به کار با دیگران در فعالیتهای پر چالش در فضای باز، به توسعه مهارتهای یادگیری گروهی کمک کنند.
یافتهها همچنین حاکی از آن است که به نظر می رسد این نوع یادگیری «تجربی»، کودکان را به مهارت های عملی و ارجگذاری بر حضور در فضای باز مجهز می کند که بعدا می توانند آن را به فعالیتهای خانوادگی خارج از مدرسه منتقل کنند.
دانیل مارش، یکی از مسئولان مدرسه جنگلی در کودکستان وست واردز گفت: «فرصتی عالی برای بچههاست که فضا و محیط باز را تجربه کنند، با طبیعت رابطه برقرار سازند و طیف کاملی از مهارتها را کسب کنند. از مهارتهای شخصی، اجتماعی و احساسی گرفته تا رشد فیزیکی و برقراری ارتباط».
«آنها واقعا از مشارکت در فعالیتها و آگاهی از تمام پدیدهها و ویژگیهای جنگلها و بیشه زارها لذت می برند».
این نوشته برگردان فارسی از مقالات منتشر شده دیگری است و منعکس کننده دیدگاه سردبیری روزنامه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.
© The Independent