بریتانیا برای مقابله با بحران افغانستان باید چه کند؟

«اگر بریتانیا از این تجربه درس بگیرد، قربانی شدن ۴۵۷ سرباز بریتانیایی و خدمت نظامی ۱۰۰ هزار تن از سربازان شجاع آن در ۲۰ سال گذشته هدر نخواهد رفت»

تظاهرات همبستگی با مردم افغانستان در لندن - TOLGA AKMEN / AFP

سرزنش کردن دیگران ما را به هیچ جا نمی‌رساند. به بازگرداندن افراد به وطن کمکی نمی‌کند و برای افرادی هم که مجبورند در افغانستان بمانند، هیچ آرامش خاطری فراهم نمی‌آورد. بله؛ ایالات متحده باید با متحدان خود مشورت می‌کرد، بله؛ ما هم باید بهتر آماده می‌شدیم، بله؛ ما هم باید طی ۲۰ سال کار بیشتری انجام می‌دادیم تا نیروی هوایی افغانستان را بسازیم و ظرفیت نظامی ارتش آن را ارتقا دهیم، و باید بیشتر می‌کوشیدیم تا با فساد مقابله و از کشت خشخاش جلوگیری کنیم.

مسئله سخت‌تر و مهم‌تر این است که ببینم چگونه می‌توانیم به بهترین نحو ممکن به افرادی که آنجا می‌مانند، کمک کنیم و دوباره بفهمیم چگونه باید با رژیم طالبان مواجه شویم.

علاوه بر ده‌ها هزار نفری که سعی دارند آن کشور را ترک کنند، اکنون حدود یک میلیون نفر نیز در افغانستان به ناچار خانه و کاشانه خود را رها کرده‌اند. مهم این است که فرودگاه حامد کرزی را باز نگه داریم تا افراد بیشتری را از کشور خارج کنیم و نیز کمک‌های دارویی و غذایی به آنجا برسانیم. این بدان معنی است که برای ایجاد راهی ایمن مذاکره کنیم تا بر اساس آن، کنترل فرودگاه در اختیار نیروهای بین‌المللی، چه سازمان ملل، ناتو، یا در واقع بریتانیا و متحدانش باقی بماند.

دوم این که باید دوباره ائتلافی بین‌المللی بسازیم که بتواند طالبان را ترغیب کند که بفهمند به نفعشان است تا بار دیگر از پدید آوردن مخفی‌گاهی امن برای تروریست‌ها که برای حملات علیه غرب در آنجا آموزش می‌بینند و برنامه‌ریزی می‌کنند، جلوگیری کنند. در عوض، شاید طالبان هم کمک‌های بشردوستانه و تا حدی دسترسی به نظام مالی بین‌المللی را بخواهد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

اما نكته سوم این است که سرزنش کردن رئیس‌جمهور بایدن هیچ فایده‌ای ندارد. البته که ایالات متحده می‌بایست درباره برنامه خود برای خروج با متحدانش مشورت می‌کرد، اما این ماموریت ناتو بود و اکنون این ناتو است که به توجه ویژه و سریع ما نیازمند است؛ ائتلافی که قوی‌ترین و بادوام‌ترین اتحاد بین‌المللی بوده است. هفت سال پیش ما توافق کردیم بودجه دفاعی خود را به دو درصد تولید ناخالص داخلی افزایش دهیم. امروز فقط ۱۰ عضو از ۳۰ متحد ناتو به این هدف دست یافته‌اند. بدتر آن که ناتو در قبال چین، که بزرگ‌ترین برنده سقوط کابل است، یا در قبال آفریقا که در آنجا هم افراطیان اسلام‌گرا به‌شدت از سرعت پیشروی و تصرف طالبان به وجد آمده‌ و ترغیب شده‌اند، هیچ سیاستی ندارد.

در نتیجه اکنون این‌ها وظایف واقعی بریتانیا هستند. اول، کشوری که از همه بیشتر از فروپاشی افغانستان نگران است، هند خواهد بود. این مشاور امنیت ملی هند بود که همیشه در دیدارهای من از منطقه از همه باهوش‌تر بود و تحلیل‌هایی منطقی داشت. همکاری دفاعی و امنیتی بریتانیا و هند باید دوباره تقویت شود و برنامه کامل‌تری از همکاری‌های صنعتی و مانورهای مشترک نظامی و تعلیمی در نظر گرفته شود.

دوم، بعد از ایالات متحده و بریتانیا، فرانسه قوی‌ترین ارتش دنیا را دارد. فرانسه تنها با کمک محدودی از طرف متحدان خود، بار مقابله با افراطیان اسلام‌گرا در ناحیه ساحل را به دوش کشیده است. متاسفانه به نظر می‌رسد از زمان برگزیت همکاری انگلو-فرانسوی مغفول مانده است. هر چقدر هم که دشوار باشد، ما دوباره به موافقت‌نامه نظامی خود با فرانسه احتیاج داریم.

در آخر هم ما باید رهبری ناتو را در دست بگیریم و در جهت مدرن کردن تجهیزات و ظرفیت‌های آن و ایجاد ساختاری برای تصمیم‌گیری در آن کار کنیم؛ حتی خارج از اتحادیه اروپا هم ما باید به تقویت امنیت اروپا کمک کنیم. تروریسم اسلامی، تهاجم روسی و مهاجرت عمده، همه مایی را که در اروپای غربی زندگی می‌کنیم، تهدید می‌کند.

اگر از این تجربه درس مناسبی فرا بگیریم، قربانی شدن ۴۵۷ سرباز بریتانیایی و خدمت نظامی ۱۰۰ هزار تن از سربازان شجاع ما در ۲۰ سال گذشته هدر نخواهد رفت. حق زندگی در صلح با همسایگان خود، حق دختران و همچنین پسران در بهره‌مندی از آموزش کامل و بله، حق تغییر دولتی بد از ارزش‌های جهان‌شمول است. دفاع از این ارزش‌ها، ارزش‌هایی که به همان اندازه که در هرتفوردشایر اعمال می‌شود درباره هلمند هم صادق است، به تعهدی عظیم، هدایت و همکاری بین‌المللی و از همه مهم‌تر شکیبایی راهبردی نیاز دارد. دفعه بعد همه ما باید برای مدتی طولانی‌تر قوی‌تر باقی بمانیم. 

© The Independent

بیشتر از جهان