با اینکه همیشه حرف از کسادی بازار رادیو در مقایسه با تلویزیون و شبکههای اجتماعی است، اما در دو سال اخیر، «پادکست» خیلی زود جای خود را در گفتوگوهای عمومی و میان علاقهمندان پلتفرمهای شنیداری باز کرده است. البته شاید دلیلش این است که پادکست یک گفتوگوی خودمانی با مخاطب است. انا سیل، نویسنده این کتاب، با پادکست معروف خود به نام «مرگ، سکس و پول» در رادیوی عمومی نیویورک، هر هفته پای سخن آدمهای معمولی مینشیند و درباره زندگی و تجارب آنها صحبت میکنند. این پادکست از زمان راهاندازیاش در سال ۲۰۱۴، سه بار جایزه بهترین پادکست و بهترین مصاحبه در آمریکا را برنده شده است.
اکنون خانم سیل بر اساس این گفتوگوها کتابی نوشته است که نشریات معروفی مانند واشنگتنپست و نیویورکر از آن استقبال کرده و در موردش نوشتهاند اما مخاطبان پادکست او را بیشتر میپسندند. برخی از آنها میگویند که زیبایی و جذابیت پادکست انا سیل در داستانها و تجربههای واقعی و تاثیرگذاری است که مهمانان روایت میکنند اما وقتی نویسنده میخواهد این داستانها را برای مخاطبان تفسیر و تحلیل کند، کتابش به دیگر کتابهای خودیاری شبیه میشود. بدتر از آن اینکه تفسیرها و تحلیلهای نویسنده چیز تازهای هم ندارد و با ارجاع به کتابهای مشابه نوشته شده است.
با همه اینها، این سخن نویسنده قابلتوجه است که ما معمولا به گفتوگو درباره مسائل دشوار علاقه نداریم. سیل میگوید که وقتی در یک خانواده مشکلی پیش میآید، همه میکوشند از آن چشم بپوشند و بر آن خاک بپاشند. نویسنده قبول دارد که گفتوگو درباره روابط خصوصی و خانوادگی بسیار حساس، عاطفی و توام با ظرایف زیاد است و اگر بهدرستی و هوشیاری در مورد آن حرف نزنند، دلهای زیادی میشکند و روابط زیادی برای همیشه قطع میشود؛ اما با صحبت نکردن صادقانه و همدلانه هم سنگینی مسائل دشوار و آزردگی آن تا مدتها بر دوش ما باقی خواهد ماند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
گاهی سختی گفتوگو در مورد مسائل دشوار در نحوه مواجهه با آن است. در فصل «مرگ»، نویسنده میگوید که با از دست دادن یک عضو خانواده یا دوست خود به حزن شدید و اندوه از دست دادن دچار میشویم ولی درعینحال وابستگان و دوستان ما نمیدانند که چگونه حس خود را بیان کنند و با ما همدردی کنند. نویسنده به برخی فرهنگها اشاره میکند که در آن به فرد عزادار گفته میشود مرگ عزیز از دست رفته تقدیر الهی است. گاهی این نوع تسلیتگویی احساس خوبی به فردی عزادار نمیدهد که «حکمت الهی» مرگ یک دوست جوانش را درک نمیکند.
گاهی هم ما فراموش میکنیم که هر آنچه به عنوان تسلیت میگوییم، از اندوه عزادار نمیکاهد یا او نمیتواند غم خود را فراموش کند. شاید بهترین ابراز [احساسات] در مورد مرگ این است که به اندوه نا زدودنی عزادار فرصت ابراز دهیم؛ برای دلآسایی در کنارش باشیم و بگذاریم که از غم خود بگوید.
در اینجا نویسنده از آیینهای قدیم سوگواری ستایش میکند که در عصر تسلیتگویی در شبکههای اجتماعی، کمرنگ شدهاند. پیامها و تسلیتهای فیسبوکی جای جمع شدن در خانه فرد عزادار یا زنگ زدن و خبر گرفتن از او را نمیگیرند. به گفته نویسنده، «جمع شدن و تقسیم اندوه با اطرافیان بهترین مرهم و تسکین در جریان عزاداری است».
در فصل «سکس»، نویسنده ما را با واقعیتهای زندگی زناشویی آشنا میکند که با فانتزیهای جنسی و رمانتیک قبل از ازدواج فاصله زیادی دارد. او با زنانی مصاحبه میکند که برای دوست داشتن بدن خود پس از بارداری و وضع حمل تقلا کرده و در این مورد با شوهران و دوستپسران خود صحبت کردهاند. نویسنده میپذیرد که برخی زنان در این وضعیت به بدن خود احساس خوبی ندارند اما او آنان را تشویق میکند که واقعیت بدن خود را بپذیرند و از آن لذت ببرند. در اینجا نویسنده به جای تشویق مثبت، به این سوال پاسخ نمیدهد که پذیرش این واقعیت در دنیای «بدنهای جذاب جوان و دستکاری شده عصر اینستاگرام» چقدر میتواند به زنان احساس امنیت ببخشد.
در فصل مربوط به «پول»، نویسنده میکوشد از این تصور کلیشهای که زحمتکشی و خطرپذیری حتما به موفقیت مالی منجر میشود، فاصله بگیرد. او در این مورد به شانسها و ارث نیز اشاره میکند. نویسنده در اینجا به منطق غالب نابرابری در جوامع میپردازد که چطور فقدان تغییر در دستمزدها باعث میشود افراد نیازهای زندگی خود را بهسختی تامین کنند اما سوال اینجا است که آیا طبقه مرفه و ثروتمند باید همیشه موفقیت خود را به ذکاوت و سختکوشی نسبت دهند و به ثروت خود افتخار کنند؟
نویسنده اعتراف میکند که چنین افتخاری در این وضعیت دشوار است؛ اما او این واقعیت را نیز از یاد نمیبرد که افراد مرفه به دلیل زندگی در حباب ثروت، نمیتوانند وضعیت دیگران را درک کنند. البته گاه وضعیت نابرابر اقتصادی احساس گناه را در برخی از افراد مرفه جامعه به وجود میآورد؛ چنانچه او داستان نویسندهای را نقل میکند که بخشی از ثروت ناشی از فروش کتاب خود را با وابستگان نیازمندش تقسیم کرد.
به طور کلی نویسنده کتاب میکوشد چشمانداز جدیدی به مسائل و پرسشهای زندگی که در بالا اشاره شد، بگشاید؛ اما باید اعتراف کرد که نویسندگانی مانند انا سیل به ندرت قادرند در این مورد حرف جدیدی بزنند. کتاب انا سیل نشان میدهد که صنعت کتابهای خودیاری به بنبست رسیده و بازار نشر در فروش این گونه کتابها به جای محتوای تفکربرانگیز و تازه بر ستاره بازی و تایید حرفهای جاافتاده و مشهور تکیه میکند.
مشخصات کتاب:
انا سیل/ بیا در مورد مسائل دشوار حرف بزنیم/انتشارات سایمون اند شوستر/۳۰۴ ص/ ۲۰۲۱