ادعای مقام‌ها درباره بازگشت «بدون مشکل» بهروز وثوقی به ایران چقدر عملی است؟

هنرمندانی که ماندند و آنهایی که بازگشتند و بیکار ماندند

بهروز وثوقی و شمار دیگر از هنرمندان خواستار بازگشت به کشورشان هستند-عکس از صفحه اینستاگرام بهروز وثوقی

چهل و دو سال به اجبار از سرزمین خود دور ماندند. سال‌های طلایی عمر هنری‌ آن‌ها در حالی در رنج دوری از وطن سپری شد که هیچ جرمی مرتکب نشده بودند اما امکان بازگشت به کشور را هم نداشتند. اگرچه در سال‌های گذشته برخی سیاستمداران قول بازگشت آن‌ها را دستاویز قرار دادند تا توجه و رای مردم را به دست بیاورند اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، رنجی بود که بر هنرمندان ایران تحمیل شد. چه فردین و ملک‌مطیعی که ماندند، چه حبیب که وعده مسئولان ایران را باور کرد و بازگشت و در غربت وطن جان سپرد و چه بهروز وثوقی که حالا گفته شده می‌تواند بازگردد.

خبری که روز دوشنبه در رسانه‌ها از قول مجید حلاج‌زاده، رئیس مرکز خدمات مشاوره ایرانیان خارج از کشور، درباره امکان بازگشت بهروز وثوقی منتشر شد به سرعت در شبکه‌های اجتماعی چرخید و بسیاری را خوشحال کرد. سوار شدن بر احساسات مردم از طریق یادآوری تعلق‌های آن‌ها شاید همان چیزی است که حکومت و رئیس‌جمهور جدید به آن نیاز دارد. بهروز وثوقی هنرمند محبوب چند نسل است و خبر بازگشت او حتی اگر در عمل اجرایی نشود، ممکن است احساس انزجار مردم را به حکومت کاهش بدهد.
رئیس مرکز خدمات مشاوره ایرانیان خارج از کشور این خبر را در قزوین اعلام کرد؛ وقتی‌ که برای تقدیر از رانندگان و فعالان ستاد حمل‌ونقل رئیسی به این شهر رفته بود گفت که شرایط بازگشت هنرمندان شاخص به کشور فراهم شده و آن‌ها می‌توانند از «رافت اسلامی» برخوردار شوند. اگرچه حلاج‌زاده به آرزوی مردم به بازگشت هنرمندان محبوب نیز اعتراف کرد ولی توضیح نداد که هنرمندانی همچون بهروز وثوقی چه جرمی مرتکب شده‌اند که مستحق رافت اسلامی باشند.

ادعای کسانی که فردین و ملک‌مطیعی را حذف کردند
انقلاب اسلامی در کنار همه آسیب‌ها و ویرانی‌هایی که به بار آورد، یکی از شدیدترین ضربه‌های خود را به هنرمندانی زد که سیاسی نبودند، جرمی مرتکب نشده بودند و در دل مردم جای داشتند.
چه هنرمندانی که بعد از انقلاب ناگزیر به ترک وطن شدند و چه آن‌ها که در ایران ماندند از این ضربه جمهوری اسلامی در امان نماندند. چون آن‌ها که رفتند مثل بهروز وثوقی دیگر امکان بازگشت به کشور را نداشتند و هنرمندانی مثل فردین و ناصر ملک‌مطیعی که ماندن را انتخاب کردند، تا آخر عمر خود در حسرت بازگشت به پرده سینما بودند.
روز دوشنبه هم‌زمان با اعلام خبر امکان بازگشت بهروز وثوقی و دیگر هنرمندان به کشور، خبر دیگری نیز در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته شد. محمد بهشتی یکی از مدیران پیشین بنیاد فارابی و تصمیم‌گیران سینما در دهه شصت، درباره هنرمندانی مثل ایرج قادری، فردین و ناصر ملک‌مطیعی ادعاهای تازه‌ای را مطرح کرد و این در حالی است که هر سه هنرمند در قید حیات نیستند ولی همه می‌دانند که او یکی از افرادی بود که در ممنوع‌الکاری هنرمندان در اوایل انقلاب نقش داشت.
محمد بهشتی در گفت‌وگوی اخیر خود با فیلم امروز مدعی شد که فردین به دلیل حفظ سینما تصمیم گرفت کار نکند چون «شخصیت سینمایی‌اش سینمای قبل انقلاب را تداعی می‌کرد» و سینما پیش از انقلاب «امری مذموم» بود. به گفته او دور ماندن ناصر ملک‌مطیعی از سینما نیز به این دلیل بود که کسی سراغش نرفت مثل دختری که باید صبر کند تا به خواستگاری‌اش بیایند.
گفته‌های بهشتی واکنش جامعه سینمایی و اطرافیان هنرمندان را در پی داشت. امیرعلی ملک‌مطیعی، فرزند ناصر ملک‌مطیعی در یک پست اینستاگرامی قاسم انوار و محمد بهشتی را مسئول مستقیم ممنوع‌الکاری هنرمندان در دهه ۶۰ دانست و نوشت: «بازیگری را ممنوع‌الچهره کردید، ممنوع‌الکار کردید، آخرین فیلمش را در اوج استقبال تماشاگران از روی پرده سینما پایین کشیدید، بهترین سال‌های زندگی‌اش را از او گرفتید، چند دهه خانه‌نشین‌اش کردید، تا لحظه مرگ حسرت به دلش گذاشتید، حالا آمدید و مدعی هستید خواستار نداشت؟ وقتی شما بازیگری را ممنوع‌الفعالیت کردید، چگونه کارگردان‌ها و تهیه‌کننده‌ها خواستارش شوند؟»
امیرعلی ملک‌مطیعی در این یادداشت با اشاره به اینکه پدرش حتی در دهه۸۰ زندگی خواستار داشت، به دعوت حمید نعمت‌الله، مسعود کیمیایی و حسن فتحی از ناصر ملک‌مطیعی برای حضور در فیلم‌های «آرایش غلیظ»، «معکوس» و سریال «شهرزاد» اشاره کرد که هر سه به دلیل ممنوع‌الکار بودن ناصر ملک‌مطیعی منتفی شد.

حسرت دور ماندن از سرزمین مادری
بزرگ‌ترین دستاورد انقلاب اسلامی برای هنرمندان محبوب و علاقه‌مندان آن‌ها «حسرت» بود، حسرت بازگشت به زندگی هنری، حسرت دیدار دوباره هنرمند محبوب روی پرده سینما و حسرت بازگشت به سرزمینی که در آن زاده شدی و به آن تعلق داری. حسرتی که بارها بهروز وثوقی و دیگر هنرمندان درباره آن صحبت کرده‌اند.
پس از درگذشت ناصر ملک‌مطیعی گروهی از هنرمندان داخلی در نامه‌ای خطاب به حسن روحانی خواستار فراهم کردن امکان بازگشت بهروز وثوقی و دیگر هنرمندان به ایران شدند، نامه‌ای که هیچ پاسخی در پی نداشت.
با وجود اینکه چهره‌های نزدیک به اصلاحات در سال‌های گذشته با نام بردن از هنرمندان محبوبی مثل بهروز وثوقی و محمدرضا شجریان قصد نزدیکی به بدنه مردم را داشته‌اند، عملکرد آن‌ها نشان دادکه در حذف هنرمندان نقش مستقیم داشته‌اند. در فروردین امسال (۱۴۰۰) در حالی‌ که برخی افراد نقش چهره‌های اصلاح‌طلب را در حذف هنرمندان پیش از انقلاب فراموش کرده بودند؛ بهروز وثوقی در صفحه شخصی خود پستی منتشر کرد که نشان می‌داد، محمد خاتمی، میرحسین موسوی و محسن مخملباف مسئول و عامل ممنوع‌التصویری او، ناصر ملک‌مطیعی، فردین و برخی دیگر از هنرمندان پیش از انقلاب بوده‌اند. محمد بهشتی نیز در مصاحبه‌ اخیر و گفت‌وگو‌های قبلی بارها اعتراف کرد که چهره این هنرمندان، سینمای قبل از انقلاب را تداعی می‌کرد و باید آن‌ها را حذف می‌کردیم.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

سیستمی که به حذف می‌اندیشد اما از رافت حرف می‌زند
شاید بتوان گفت یکی از نقاط اشتراک گروه‌های تندرو و چهره‌های اصلاح‌طلب، تصمیم آن‌ها به حذف هنرمندان پیش از انقلاب است. حسن روحانی که در مناظره‌های انتخاباتی سال ۹۶ اتفاقاتی را که برای محمدرضا شجریان افتاد دستاویز قرار داد تا اصولگرایان را متهم کند در سال ۹۷ نامه هنرمندان درباره بازگشت بهروز وثوقی را بی‌پاسخ گذاشت اما محمدجعفر منتظری، دادستان کل جمهوری اسلامی به آن واکنش نشان داد و بهروز وثوقی را «فاسد» خواند و گفت: «کسی نمی‌تواند مانع از بازگشت یک ایرانی به وطنش شود اما اگر او مرتکب جرمی شد، نباید برای او فرش قرمز پهن شود، آن‌ها می‌خواهند کسی که فسادش فراگیر شده و بعد به آمریکا فرار کرده است را دوباره با عزت و افتخار به کشور برگردانند.» چنین تفکری حالا مدعی شده که امکان بازگشت هنرمندان شاخص مثل بهروز وثوقی به کشور فراهم شده و «رافت اسلامی» درباره آن‌ها اجرا می‌شود.
آنچه باعث افزایش تردیدها نسبت به وعده مجید حلاج‌زاده، رئیس مرکز خدمات مشاوره ایرانیان خارج از کشور، می‌شود این است که او و منتظری زیرمجموعه سیستمی‌ هستند که جمهوری اسلامی و ابراهیم رئیسی آن را هدایت می‌کنند.
در هفته‌های گذشته بعد از وعده‌های انتخاباتی رئیسی یک ویدیوی قدیمی از شهرام شب‌پره منتشر شد که از آرزوی خود برای بازگشت به ایران صحبت می‌کرد. بسیاری از هنرمندان دیگر نیز همچون او آرزوی بازگشت به سرزمین خود را دارند اما جمهوری اسلامی اثبات کرده قابل‌اعتماد نیست و همه آن‌ها می‌دانند که در صورت ورود به کشور یا با تهدید و زندان و شکنجه روبه‌رو می‌شوند یا همچون مرحوم حبیب، محکوم به خانه‌نشینی تا پایان عمر می‌شوند و اجازه ادامه کار هنری را نخواهند داشت.
حبیب پس از بازگشت به ایران، آلبومی را آماده کرد اما هفت سال در انتظار مجوز آن ماند. بسیاری گفتند که او از غصه دق کرد ولی حمیدرضا شاه‌آبادی، معاون هنری وزارت ارشاد در دولت دهم که اجازه انتشار آلبوم او را صادر نکرد، اردیبهشت سال گذشته (۱۳۹۹) با دفاع از تصمیم خود هنرمندانی مثل حبیب را نماد تفکری دانست که در دل دشمن زندگی کرده و به پانا گفت: «پخش آهنگ لس‌آنجلسی تنها به این مفهوم نیست که این آهنگ تند، قوی یا ضعیف است بلکه مهم این است که یک فرهنگ دیگر را معرفی می‌کند. به عنوان حاکمیت حتی اگر بدنه کشوری نتواند جلو استفاده روزانه مردم از موسیقی لس‌آنجلسی در منزلشان را بگیرد باز هم نباید مهر تاییدی بر یک اندیشه غربی بگذاریم، برای همین همیشه از این فضا فاصله گرفتم و گفتم چیزی که نماد کشور دیگری است در کشور ما نباید حکم تایید حاکمیت داشته باشد. در همان سال‌ها از سمت نهاد رئیس‌جمهوری نامه‌ای مکتوب به من داده شد و اجازه پیگیری داشتم.»

بیشتر از فرهنگ و هنر