ناو خارک، آخرین بازمانده از یک شکوه که در آتش بی‌تدبیری سوخت

ناو خارک، آخرین بازمانده از برنامه گسترش فعالیت‌های فرامرزی نیروی دریایی حکومت پهلوی

صبح روز ۱۲ خرداد ۱۴۰۰ برابر با ۲ ژوئن ۲۰۲۱، ناو تدارکاتی خارک، مهمترین کشتی نیروی دریایی ارتش ایران، پس از حدود ۲۰ ساعت آتش سوزی ناشی از انفجار دیگ بخار یکی از موتورهایش در آب‌های دریای عمان در نزدیکی بندر جاسک غرق شد و نه‌ تنها دریانوردان ایرانی، بلکه بسیاری از کارشناسان نظامی را در سراسر جهان در بهت و حیرت فرو برد. از دست رفتن خارک، نیروی دریایی ارتش را با مشکل اساسی برای پشتیبانی از ماموریت‌های طولانی‌مدت ناوچه‌هایش در آب‌های آزاد و به‌خصوص دریای مدیترانه مواجه می‌کند؛ به دلیل آن که ناوبندر مکران هنوز تجهیزات و قابلیت‌های یک ناو تدارکاتی چون خارک را ندارد که مهمترین آن‌ها، فقدان آشیانه هلیکوپتر بر روی عرشه آن است. 

ناو تدارکاتی خارک تنها بازمانده از طرح افزایش گستره ماموریت‌های فراسرزمینی نیروی دریایی ارتش بود که با هدف افزایش نفوذ نظامی و سیاسی ایران در اقیانوس هند و تسلط آن بر آب‌های دریای عرب، دریای سرخ، تنگه باب‌المندب و خلیج عدن، در راستای جلوگیری از نفوذ نیروی دریایی اتحاد جماهیر شوروی و متحدان منطقه‌ای آن، به دستور آخرین پادشاه ایران، محمدرضا شاه پهلوی، در سال ۱۳۵۲ خورشیدی آغاز شده بود. بر اساس آن طرح، نیروی دریایی ایران بنا بود تا سال ۱۳۶۲ به ۵۵ ناو، ناوچه و ناوشکن و نیز ۹ زیردریایی مجهز شود که از آن میان، چهار ناوشکن کلاس کوروش (اسپروونس- ساخت ایالات متحده آمریکا)، هشت ناوچه کلاس کورتنائر (ساخت هلند)، شش زیردریایی تایپ ۲۰۹ (ساخت آلمان)، و سه زیردریایی کلاس کوسه و دو ناو تدارکاتی کلاس خارک قرار بود برای ماموریت‌های فراسرزمینی استفاده شوند. 

در پی انقلاب ۵۷، برنامه خریداری تمامی آن شناورها منتفی شد و تنها یکی از دو فروند ناو تدارکاتی سفارش داده شده به نام خارک، در سال ۱۳۶۳ پس از کشمکش‌های سیاسی فراوان از سوی انگلستان، پس از حذف تمامی تسلیحاتش به ایران تحویل شد. این ناو ۲۹۷ متری با تناژ ۳۳ هزار تن، به یک بیمارستان شناور دریایی تبدیل شد و پس از جنگ، به مهمترین ناو تدارکاتی نیروی دریایی تبدیل شد و از سال ۱۳۸۸ خورشیدی در قالب ده‌ها ناوگروه برای پشتیبانی از ناوچه‌های نیروی دریایی ارتش به ماموریت‌های طولانی‌مدت در آب‌های سرزمینی اعزام شد و نقش مهمی در پشتیبانی از این ماموریت‌ها و نیز آموزش افسران جوان نیروی دریایی ارتش ایفا کرد، و سرانجام در ۱۲ خرداد ۱۴۰۰ پس از ۲۰ ساعت آتش سوزی ناشی از انفجار یکی از دیگهای بخار غیراستاندارد آن (ساخته شده در ایران)، غرق شد تا نیروی دریایی ارتش را بدون ناو تدارکاتی مناسب برای ماموریت‌های طولانی مدتش باقی بگذارد.

چگونه شاه نیروی دریایی ایران را به قویترین قدرت دریایی غرب آسیا تبدیل کرد؟

سرنگونی حکومت پادشاهی در عراق و روی کار آمدن دولتمردان وابسته و نزدیک به اتحاد جماهیر شوروی نه تنها آن کشور را به یک تهدید بالقوه برای ایران تبدیل کرد، بلکه فرصتی برای نیروی دریایی اتحاد جماهیر شوروی فراهم کرد تا نفوذش را در خلیج فارس افزایش دهد. در پاسخ به آن تهدیدات، حکومت پهلوی در سال ۱۳۴۴ تصمیم گرفت تا توان نیروی دریایی ایران را بیش از پیش افزایش دهد. در نتیجه آن تصمیم، بازسازی و افزایش توان رزمی نیروی دریایی ایران در سال‌های نخست دهه ۱۳۵۰ سرعت گرفت.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در عرض تنها ۱۳ سال، نیروی دریایی ایران از نیرویی با شش هزار نفر پرسنل، چندین شناور گشتی، دو کشتی آبی خاکی، شش کشتی مینروب فرسوده و دو فروند ناوچه در سال ۱۳۴۴، به نیرویی مجهز به ۴۴ شناور شامل سه ناوشکن، ۱۷ ناوچه، ۹ ناوچه موشک‌انداز، پنج مین‌روب، ۱۴ هاورکرافت، ۳۹ هلیکوپتر، ۱۳ هواپیما، و از همه مهم‌تر، ۲۸ هزار نفر پرسنل زبده و آموزش‌دیده در سال ۱۳۵۷ تبدیل شد. این نیرو در اواسط دهه ۱۳۵۰ خورشیدی توانایی بستن تنگه هرمز را تنها در سه ساعت، از طریق مین‌ریزی در آب‌های آن داشت تا در صورت بروز درگیری نظامی، مانع از ورود کشتی‌های جنگی اتحاد جماهیر شوری به خلیج فارس شود.

در سال‌های ۱۳۵۳ الی ۱۳۵۷ و در راستای افزایش توان رزمی برای انجام ماموریت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای نیروی دریایی ارتش ایران، ۴ ناوشکن، ۸ ناوچه، ۹ زیردریایی، و ۱۲ ناوچه موشک‌انداز مجهز به موشک‌های ضدکشتی هارپون، از ایالات متحده آمریکا و فرانسه خریداری شدند. همچنین بنا بود تعداد هواپیماها و هلیکوپترهای هوادریا (هواپیمایی نیروی دریایی) نیز به همان منوال افزایش داده شود.

برنامه پادشاه ایران برای افزایش گستره ماموریت‌های فراسرزمینی نیروی دریایی

در تاریخ پنجم مرداد ۱۳۵۲، محمدرضا شاه پهلوی در جریان سفرش به ایالات متحده بری ملاقات با رئیس جمهوری وقت آمریکا، ریچارد نیکسون، مذاکراتی را با آن کشور برای خرید تسلیحات و تجهیزات پیشرفته به منظور تقویت توان نیروهای مسلح ایران آغاز کرد. در جریان یکی از آن مذاکرات که در خانه محل اقامت مهمانان رئیس جمهوری آمریکا در واشنگتن دی سی صورت گرفت، اردشیر زاهدی، سفیر وقت ایران در آمریکا، هنری کیسینجر، مشاور رئیس جمهوری آمریکا، ریچارد هلمز، سفیر وقت آمریکا در ایران، و هارولد اچ. ساودِرز، از کارمندان شورای امنیت ملی آمریکا، حضور داشتند.

یکی از محورهای گفت‌وگو، افزایش توان رزمی نیروی دریایی ارتش و برنامه‌هایی بود که شخص شاه برای آن در نظر داشت. او از برنامه‌اش برای ساخت یک پایگاه شکاری تاکتیکی و یک پایگاه دریایی در چابهار و یک پایگاه هوایی در فاصله ۲۰۰ کیلومتری در شمال آن (ایرانشهر)، و یک پایگاه هوایی دیگر در بیرجند سخن گفت. او همچنین به طرف‌های آمریکایی گفت که نیاز دارد نیروی دریایی ایران در اقیانوس هند حضوری مقتدرانه داشته باشد تا نه تنها از منافع خود، بلکه از منافع متحد راهبردی‌اش، پاکستان، نیز محافظت کند. او به مقامات آمریکایی گفت که به‌اتفاق فرماندهان نیروی دریایی کشورش، تصمیم به خرید ناوشکن‌های کلاس اسپروونس برای انجام چنان ماموریت‌هایی در اقیانوس هند گرفته‌اند.

ناوشکن‌های ۱۶۱ متری اسپروونس مجهز به چهار موتور توربین گازی جنرال الکتریک اِ اِم۲۵۰۰ (General Electric LM2500) که امکان دستیابی سرعت ۳۲.۵ نات یا ۶۰.۲کیلومتر بر ساعت به آن‌ها می‌داد، بنا بود جایگزین سه ناوشکن فرسوده‌ای شوند که نیروی دریایی شاهنشاهی آن‌ها را دست‌دوم، از انگلستان و ایالات متحده آمریکا تحویل گرفته بود. 

در سال ۱۳۴۶، نیروی دریایی ایران یک ناوشکن دست‌دوم انگلیسی به نام اِچ اِم اِس اِسلویس (Sluys) را که در زمان جنگ جهانی دوم ساخته شده بود و از اسفند ۱۳۲۳ تا سال ۱۳۳۲ در خدمت نیروی دریایی انگلیس بود، پس از ارتقا و بهسازی دریافت کرده بود که در ایران آرتِمیس نام گرفته بود. پس از آن، ۲ ناوشکن از رده خارج دیگر نیروی دریایی آمریکا به نام‌های یو اس اس زِلارس (Zellars) و اِستورمِس (Stormes) را که به ترتیب از زمان جنگ جهانی دوم تا سال ۱۳۴۹ در خدمت آن نیرو بودند، پس از بهسازی و ارتقا در اسفند ۱۳۴۹ و بهمن ۱۳۵۰ تحویل گرفت که در ایران به ترتیب ببر و پلنگ نام گرفتند.

ناوشکن‌‌های آرتِمیس، ببر، و پلنگ، برای استفاده در ماموریت‌های فراسرزمینی و به‌خصوص در اقیانویس هند، در دهه ۱۳۶۰ خورشیدی بسیار فرسوده بودند و به همین دلیل بنا بود تا با خریداری و تحویل چهار فروند ناوشکن اسپروونس، از رده عملیاتی خارج شوند. اما وقوع انقلاب ۵۷، آن ناوشکن‌ها را در خدمت نیروی دریایی ارتش ایران نگه داشت و در نهایت بدون آن که جایگزینی برایشان در نظر گرفته شود یا در راستای حفظ و سیانت از تاریخ نیروی دریایی ارتش در موزه قرار داده شوند، در سال‌های ۱۳۷۴ الی ۱۳۷۷ خورشیدی به پاکستان فروخته شدند تا در آنجا اوراق شوند.

خارک، آخرین بازمانده‌ای که از دست رفت

در تاریخ ۱۴ بهمن ۱۳۵۷، شاهپور بختیار در اقدامی شتابزده به پیشنهاد مقامات آمریکایی، تنها یک روز پیش از ورود روح الله خمینی به ایران، چندین قرارداد مهم خرید تسلیحات نظامی از آمریکا را یکجانبه فسخ کرد که شامل خرید نخستین ۲ فروند ناوشکن کلاس کوروش (اسپروونس) و یک زیردریایی کلاس کوسه (تانگ) بود که پول آنها کاملا پرداخت شده و حتی زیردریایی چند روز پیش از آن تحویل نیروی دریایی شاهنشاهی شده بود. با پیروزی انقلاب ۵۷ و روی کار آمدن «دولت موقت»، قراردادهای خرید سایر شناورهایی که کار ساخت آنها هنوز آغاز نشده بود، از جمله ناوچه‌های کلاس کورتنائر از هلند، زیردریایی‌های تایپ ۲۰۹ از آلمان و دومین فروند از ناو تدارکتی کلاس اول ،(Ol-Class) نیز لغو شد.

از آنجا که نخستین فروند از ناو تدارکاتی سفارش داده شده ایران در تاریخ ۱۴ بهمن ۱۳۵۶ در مراسمی رسمی با حضور شاهپورغلامرضا پهلوی و همسرش، منیژه جهانبانی (دختر سرلشکر منصور جهانبانی)، در تاسیسات سوان هانتر در نیوکاسل «خارک» نام گرفته بود و تحویل نیروی دریایی ایران شده بود، و نیز آزمون‌های تکمیلی این ناو تا آبان ۱۳۵۷ به طول انجامیده بود و در حال آماده‌سازی برای تحویل به ایران بود، فسخ قرارداد خرید حدود ۴۰ میلیون پوندی (۵۳ میلیون دلاری) آن می‌توانست ضرر هنگفت اقتصادی به ایران بزند و از این رو، رژیم جمهوری اسلامی ایران تصمیم به نگهداری آن گرفت.

در پی تسخیر سفارت آمریکا از سوی «دانشجویان پیرو خط امام» در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ و حمایت صریح روح‌الله خمینی، نخستین رهبر خودکامه رژیم جمهوری اسلامی ایران، از آن اقدام، دولت بریتانیا از تحویل آن ناو به ایران خودداری کرد، تا سرانجام به دنبال مذاکرات مخفی ایران و ایالات متحده آمریکا در سال ۱۳۶۳، اجازه تحویل آن ناو (اما با حذف تمامی تسلیحات شمال توپ قرارگرفته در عرشه آن) صادر شد، و پس از پرداخت ۱۰ میلیون پوند باقیمانده از مبلغ پرداختی ایران به شرکت سوان هانتر، به ایران تحویل داده شد.

در تاریخ ۱۹ تیر ۱۳۶۳، آن کشتی به مرکز تعمیرات کشتی تاین (Tyne) رفت تا پیش از تحویل به ایران، یک روند تعمیر اساسی را که تا ۱۳ شهریور ۱۳۶۳ به طول انجامید، از سر بگذراند. در نهایت، پس از پایان آزمون‌های دریایی، این ناو در تاریخ ۱۳ مهر ۱۳۶۳ راهی ایران شد. پس از ورود، مدتی به عنوان یک بیمارستان سیار دریایی به‌کار گرفته شد و سرانجام در مرداد ۱۳۶۶ به همراه شش کشتی مین‌روب و دو هلیکوپتر مین‌روب آر اِچ-۵۳ دی سی استالیون (RH-53D Sea Stallion) هوادریا (هواپیمایی نیروی دریایی) در یک ماموریت مین‌روبی در فاصله ۱۰ ناتیکال مایلی از شرق فجیره و خور فکان شرکت کرد.

در سال ۱۳۷۳ و در جریان نخستین تعمیرات اساسی آن در بندرعباس، تسلیحاتی سبک (شامل یک توپ در دماغه‌اش) به آن اضافه شد. این ناو از نهم شهریور ۱۳۸۸ تا زمانی که غرق شد، در قالب ۱۴ ناوگروه به آب‌های آزاد اعزام شد و از ماموریت‌های ناوچه‌های نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در اقیانوس هند، اقیانوس اطلس، و دریای مدیترانه پشتیبانی کرد و نقش مهمی در پشتیبانی از ماموریت‌های دو الی سه ماهه این ناوچه‌ها در تنگه باب‌المندب و خلیج عدن ایفا کرد.

سرانجام، با به‌پایان رسیدن عمر دیگ‌های بخار آن در سال ۱۳۹۳ در جریان تعمیر اساسی و ارتقا در مجتمع کشتی‌سازی و صنایع فراساحل ایران یا ایزوایکو (ISOICO) که تا دی ۱۳۹۴ به طول انجامید، نیروی دریایی ارتش نمونه‌ای ایرانی و مهندسی معکوس شده از آن دیگ‌ها را بر روی آن تعبیه کرد.

این ناو پس از پایان آزمون‌های دریایی‌اش در غالب چند ناوگروه دیگر به آب‌های آزاد اعزام شد که آخرین آنها در ۲۸ اسفند ۱۳۹۹ (به تنگه باب‌المندب و خلیج عدن) به پایان رسید، اما در نهایت در عصر روز ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ به علت انفجار همان دیگ‌های بخار غیراستاندارد ایرانی‌اش دچار آتش‌سوزی شدید شد. ۴۰۰ خدمه آن، شامل ۲۰۰ دانشجوی افسری نیروی دریایی ارتش که در راه بندر سنت پترزبورگ روسیه برای شرکت در یک رزمایش با نیروی دریایی روسیه بودند، از آن تخلیه شدند، وآن آخرین بازمانده از خریدها و سفارش‌های حکومت پهلوی برای تجهیز نیروی دریای ایران، در نزدیکی جاسک غرق شد. 

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه