روزگار ناخوش قلعه حماسی خلیج‌فارس

قلعه هرمز برای پرتغالی با وجود خاطره تلخ ۵۰۰ ساله، هنوز «بانوی ما» است

جدا از تاریخی بودن عمارت، رسیدگی نکردن به این فرسودگی، برای مجاوران قلعه نیز یک تهدید است - محمد حسن صلواتی/ باشگاه خبرنگاران جوان

درست در روزهایی که به نام «روز ملی خلیج‌فارس» نامگذاری شده است، ریزش بخش‌هایی از نماد این روز یعنی «قلعه ‌پرتغالی‌» بار دیگر نگرانی‌ها را متوجه از بین رفتن این اثر تاریخی کرده است. فروریختن بخشی از دیواره جنوبی قلعه نشان داد که بر داستان دنباله‌دار تیره‌روزی این بنا، نقطه پایانی نیست؛ بنایی فرسوده و ترک خورده که هر سال با از دست رفتن بخشی از آن، به مرور در حال نامرئی شدن است.

فعالان فرهنگی و دیگر کنشگران این عرصه همواره مرمت و ترمیم این یادگار باقیمانده از عهد حکمرانی پرتغالی‌ها را از مسئولان درخواست کرده‌اند؛ با این حال عزمی برای پاسخ به آن دیده نشده و هر بار با وعده‌ها و ارائه اعدادی برای تامین اعتبار مالی، این مرمت فراموش شده است. اجرایی نشدن و نبود عزمی روشن در رسیدگی به قلعه‌ای که در مدت پنج قرن به فرسایش و آسیب‌های جدی دچار شده، ذهنیتی مبنی بر تمایل نداشتن مسئولان به ترمیم این اثر تاریخی را به وجود آورده است؛ بی‌میلی که در تفکری مرتجعانه مبنی بر نماد استعمار بودن قلعه، ریشه دارد. دسته مقابل اما وجود قلعه را نشانی از مقابله با استعمار می‌دانند و معتقدند که استقلال خلیج‌فارس با این قلعه و فتح آن است که آغاز می‌شود.

آغاز و پایان نماد سلطه و فتح

بر اساس فرمان پاپ الکساندر ششم، در تاریخ هفتم ژوئن سال ۱۴۹۴، جهان به دو قسمت مساوی میان دو امپراتوری اسپانیا و پرتغال تقسیم شد. بر اساس این پیمان که «تردسییاس» نام داشت، پرتغالی‌ها به شرق و اسپانیایی‌ها به غرب روانه شدند. واسکوداگاما، اولین پرتغالی بود که از دماغه امید نیک گذشت و به هند واقعی رسید. با این حال پرتغالی‌ها به منابع بیشتری نیازمند بودند و از این رو امانوئل اول، شاه پرتغال، دستور کشف خلیج‌فارس را صادر کرد و چنین شد که آلفونسو آلبوکرک، از مشهورترین دریاسالارانش را در سال ۱۵۰۷ میلادی به خلیج‌فارس روانه کرد.

آلبوکرک که هرمز را کلید خلیج‌فارس می‌دانست، در حمله اول خود موفقیت چندانی نیافت و از سیف‌الدین، شاه ۱۲ ساله هرمز، درخواست مذاکره کرد. در آن زمان، هرمز در اوج شکوه و ثروت و برای مقاصد اقتصادی-سیاسی امپراتوری پرتغال، حیاتی بود. خواجه‌عطا، وزیر شاه جوان، در این مذاکرات با تمامی خواسته‌های پرتغالی‌ها مخالفت کرد؛ از جمله این خواسته‌ها احداث قلعه‌ای بود که هرمزی‌ها از نام آن سر درنمی‌آوردند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

 Fortaleza da Nossa Senhora یا «بانوی ما»، قلعه‌ای پنج ضلعی بود که با هفت برج علاوه بر مقاصد نظامی، کارکردی مذهبی نیز داشت. خواجه‌عطا از طریق مکاتبه و مذاکره با شاه پرتغال و همین‌طور فرماندهان ارشد آلبوکرک و ایجاد دودستگی میان قشون آلبوکرک، نه تنها نقشه ساخت قلعه را به تعویق انداخت بلکه به مدت هشت سال از دستیابی پرتغالی‌ها به جزیره هرمز ممانعت کرد.

پس از مرگ او، پرتغالی‌ها هرمز را تصرف و ۱۱۶ سال بر آن فرمانروایی کردند. دهم اردیبهشت سال ۱۰۰۱ شمسی، روز پایان کار قلعه هرمز بود. نزدیک به ۴۰۰ سال پیش، هرمز به دست نیروهای ائتلاف صفوی و کمپانی هند شرقی فتح شد و هر چند هرمز از این تاریخ دیگر هرگز شکوه سابق را به خود ندید، اما در این بین، قلعه پرتغالی برای ایرانیان نمادی حماسی شد.

نماد هرمز چرا مرمت نمی‌شود؟

نام «هرمز» به‌ واسطه تنگه‌‌ای به همین نام، در دوران جنگ هشت ساله بسیار شنیده شد. در دوران بعد از جنگ نیز تصمیم‌گیرندگان نظام از این نام استفاده فراوانی کردند. دو سال پیش حسن روحانی در صحن سازمان ملل متحد از طرح «صلح هرمز» نام برد. این در حالی است که قلب این جزیره که نماد روز ملی خلیج‌فارس نیز به شمار می‌آید، حال ‌وروز چندان خوشی ندارد و نیازمند رسیدگی فوری است؛ رسیدگی و مرمتی که در این چهار دهه، فراز و نشیب بسیاری به خود دیده است. چه در دوران جنگ که ترمیم در اولویت نبود و از درجه اعتبار ساقط بود و چه در زمانه صلح که هرگاه سخن از ترمیم قلعه به میان آمده، با یک عبارت مشخص روبه‌رو بوده است: کمبود اعتبار.

جدا از تاریخی بودن عمارت، رسیدگی نکردن به این فرسودگی، برای مجاوران قلعه نیز یک تهدید است. ریزش ۳۰ متر از دیواره جنوبی در روزهای اخیر، هشداری بر احتمال وقوع فاجعه‌ای قریب‌الوقوع بود که خسارات مالی و جانی بسیاری به همراه خواهد داشت. پیش‌بینی‌ که سال‌ها است معترضان به رسیدگی نشدن به قلعه بیان می‌کنند و باز هم عزمی برای رسیدگی به آن جزم نمی‌شود.

مرمت‌های اعمال شده در این سال‌ها، چنان ناشیانه و از سر رفع تکلیف بودند که خود تشدید ریزش دیواره‌ها را باعث شده‌اند. سال گذشته بود که انتشار تصاویری در فضای مجازی از مرمت ناشیانه این قلعه، اعتراض‌هایی را پدید آورد؛ اعتراض‌هایی که به خصوص به استفاده نابجا از مصالحی مانند «سیمان» و «سنگ ملون» بر روی دیواره مرجانی قلعه اشاره داشت که نه تنها  باعث به هم ریختن بافت ۵۰۰ ساله قلعه می‌شود که امکان فروریختن دیوار را نیز تشدید خواهد کرد.

با چنین آسیب‌هایی بر قلعه‌ای که به عنوان مبدأ روز خلیج‌فارس شناخته می‌شود، نیاز به مرمت فوری و اصولی  بیش از پیش احساس می‌شود. وضعیتی که باعث شده است دوستداران این قلعه چشم امید به کمک خارجی بدوزند؛ این که دولت پرتغال بیاید و مرمت قلعه را به عهده بگیرد. امیدی که هر از گاهی به شکل شایعه‌ای شنیده می‌شود و آن،‌ درخواست دولت پرتغال از مسئولان میراث فرهنگی برای مرمت قلعه است؛ قلعه‌ای که برای طرف پرتغالی با وجود یادآوری شکست تلخ دریایی‌ آن و با گذشت ۵۰۰ سال، هنوز Fortaleza da Nossa Senhora است و به عشق این بانو حاضرند کیلومترها آن سوتر به زیباسازی مجدد آن بپردازند. درخواستی که هیچ‌گاه از سوی مسئولان تائید یا تکذیب نشده و گویای نارضایتی مسئولان از چنین خواهشی است.

نتیجه چنین رفتاری نسبت به قلعه و جغرافیای اطراف آن باعث شده است تا ثبت جهانی قلعه در فهرست میراث طبیعی یونسکو نیز دستخوش تردیدهایی باشد. با گذشت نزدیک به دو دهه از بازگشایی این پرونده، ثبت جهانی این عمارت در یونسکو همچنان بلاتکلیف و چشم انتظار اقدامات مسئولانی است که با اندک نرمشی می‌توانند این اثر را فارغ از هر چه آنچه نماد فتح یا سلطه خوانده می‌شود، در دنیا به شهرت برسانند.

بیشتر از فرهنگ و هنر