مرمت غیراصولی این بار گریبان قلعه پرتغالی‌های هرمز را گرفت

انتقام از گذشته و تاریخ، نوعی انتقام از خود ما است

انتشار تصاویری از مرمت قلعه پرتغالی‌های هرمز در فضای مجازی باعث شد تا یک بار دیگر نگرانی و اعتراض از بین رفتن آثار تاریخی این بار در جنوبی‌ترین نقطه ایران به گوش برسد - عکس از وبسایت مپ‌گرد

پانصدسال پس از احداث قلعه پرتغالی‌های جزیره هرمز، کمتر کسی فکرش را می‌کرد که آن چه موجب تخریب این بنای عظیم می‌شود، نه طوفان و زلزله و شرجی و نمک، بلکه به دست حافظان این میراث تاریخی باشد.

مرمت غیراصولی که در این سالیان صدای اعتراض بسیاری را نسبت به این عمل ناشیانه بلند کرده، هر چند این بار نیز منجر به توقف ترمیم نادرست قلعه شد اما صدمات جبران‌ناپذیری را بر بخشی از دیواره این قلعه بر جای گذاشت. نوعی متفاوت از مرمت که در این سالیان بسیار از آن شنیده شده و بیشتر از ترمیم، بنای تاریخی را در وضعیتی خطیر قرار می‌دهد. در اغلب این موارد سازمانی که موظف به نگهداری و حفاظت از این اماکن است، خود دستی در این قصور داشته است. قصوری که سبب نابودی هویت و بافت اصیل این اماکن شده و آن‌ها را به صورت دیگری به تاریخ عرضه می‌دارد. صورتی بی‌زمان و تهی از تاریخ و هویت که دیگر به سختی می‌توان به آن اثری تاریخی گفت.

عکس از شبکه‌‌های اجتماعی
 
با سیمان تاریخ را می‌پوشانند

انتشار تصاویری از مرمت قلعه پرتغالی‌های هرمز در فضای مجازی باعث شد تا یک بار دیگر نگرانی و اعتراض از بین رفتن آثار تاریخی این بار در جنوبی‌ترین نقطه ایران به گوش برسد. منطقه‌ای که هر چند اعتبار جهانی پانصدسال پیش خود را ندارد اما هنوز در بسیاری از موارد به عنوان نمادی از صلح و قدرت مورد استفاده مسؤولان جمهوری اسلامی قرار می‌گیرد. قلعه پرتغالی هرمز که اکنون به عنوان مبدا روز خلیج فارس شناخته می‌شود جهت مرمت به دست نابلدانی سپرده می‌شود تا با مصالحی جدید قلعه را از شکل تاریخی انداخته و با نوسازی و نه ترمیم، بافت تاریخی جدیدی خلق کنند که توانایی نابودی تمامی ۵۰۰ سال تاریخ گذشته‌اش را دارد.

استفاده از «سنگ ملون» و «سیمان» بر روی دیوار مرجانی و سنگ‌های قدیمی قلعه نه تنها با مصالح امروزی هم‌خوانی ندارد بلکه به علت‌عدم سازگاری باعث ریزش تمامی دیوار قلعه خواهد شد. هر چند بلافاصله پس از اعتراض‌ها، محمد حسین طالبیان، معاون وزیر میراث فرهنگی دستور به توقف مرمت سیمانی داد اما آن چه شاهدان می‌گویند ناشی از خسارت به بخش‌هایی از دیواره مهم‌ترین قلعه خلیج‌فارس است. با وجود این اداره میراث فرهنگی هرمزگان این اقدام را مرمتی اضطراری برای جلوگیری از فروپاشی قلعه اعلام کرده اما استفاده از مصالح جدید هیچ توجیهی در جهت حفظ قلعه و اصالت آن ندارد و تنها برای پوشش، انجام شده است. مساله‌ای که در این سال‌ها در بسیاری از مرمت‌های آثار تاریخی به وفور مشاهده شده است.

عکس از شبکه‌‌های اجتماعی
بی‌هویت کردن آثار باستانی

قلعه پرتغالی‌ها در طول پنج قرن حکومت‌های بسیاری را به خود دیده است، اما آن چه بیش از همه قلعه تاریخی را آزرده، رویگردانی از مرمت این شاهد تاریخی بوده است. نیاز به مرمت همواره از این مکان دریغ شده و زمانی هم که مرمت به یقین می‌رسد بیشتر به تخریب شبیه است تا بازسازی. طی چهار دهه گذشته مسؤولان مختلف استانی و کشوری وعده وعیدهایی در خصوص بازسازی و مرمت قلعه داده‌اند که هیچ کدام به سرانجام نرسیده است. شایعاتی مبنی بر درخواست دولت پرتغال از مقامات جمهوری اسلامی مبنی بر قبول بازسازی قلعه نیز هر از گاه به گوش رسیده که نه به تایید مقامی رسیده و نه تکذیبی در پی داشته است.

این در حالی است که تیرماه ۱۳۸۴ شورای عالی انقلاب فرهنگی دهم اردیبهشت را به عنوان روز ملی خلیج‌فارس تصویب کرد. روزی که مصادف است با پایان ۱۱۶ سال تصرف هرمز توسط پرتغالی‌ها و اخراج آن‌ها توسط نیروهای ائتلاف صفوی و کمپانی هندشرقی از آب‌های ایران. هر چند پس از این واقعه هرمز به ویرانه‌ای بدل شد اما قلعه حکومت «لوزیتانی» بر جای ماند تا به عنوان نماد سلطه و فتح از آن یاد شود. هرمز علاوه بر این از هرمز، همواره با تنگه معروفش و همین طور ائتلاف برای امید هرمز یا حب و امید؛ طرحی که حسن روحانی به عنوان محور سخنرانی خود در سازمان ملل در سال ۱۳۹۸ از آن یاد کرد از آن به کرات یاد شده است. مواردی که تنها استفاده سیاسی از این جزیره را دربردارد و حال آن که نمادهای معروف تاریخی آن در این جزیره رنگین در حال پوسیدن است.

عکس از شبکه‌‌های اجتماعی

انتقام از گذشته

این نخستین بار نیست که مرمت آثار باستانی حاشیه‌ساز می‌شود.

مرمت غیراصولی در این سالیان بارها صدای اعتراض دوستداران فرهنگ و تاریخ ایران را بلند کرده است. گنبد مسجد شیخ لطف الله، بیستون، آرامگاه کورش، پل خواجو و تخریب اخیر «کوه‌های تاریخی شیوشگان» کرمان نشان از اقداماتی خودسرانه در زمینه بازسازی مهم‌ترین میراث‌های تاریخی سرزمین ایران دارد.

میراثی که مشخص نیست با چه رویکرد و هدفی به جای معماران به دست دلالان و بنایان سپرده می‌شود تا شائبه عمدی بودن این اقدامات بیش از پیش به گوش برسد. تخاصم و دشمنی با آثار باستانی دوران پیشین ایران زمین که از همان روزهای اول تیشه به دست انقلابیون داد سبب شده تا سایه تخریبگری و مخالفت با حضور این آثار همواره نگرانی و دغدغه بسیاری باشد. روش‌های تخریب اما تنها با تیشه و لودر نبود و به مرور زمان رنگ و لعاب عوض کرد.

یکی از هنرمندان استان هرمزگان در مورد اتفاقات اخیر در حوزه مرمت در این استان به نگارنده می‌گوید: «این اولین بار نیست که این اتفاق می‌افتد و موارد بسیاری بوده که هیچگاه خبری از آن‌ها منتشر نشده است. مساله این است که میراث توانی ندارد. شما ببینید اکثر این اماکن دست نهادها و سازمان‌هایی است که هیچ ربطی به مساله فرهنگ ندارند. اگر این نهاد و سازمان نخواهد که اثر تاریخی مصادره شده‌اش را مرمت کند، نمی‌کند چون دغدغه‌اش را ندارد.

عمارت کلاه فرنگی بندرعباس که هلندی‌ها در عصر صفوی ساختند یکی از این موارد است که سال‌هاست در اختیار حوزه علمیه بندرعباس است. نه اجازه مرمت می‌دهد و نه تخلیه‌اش می‌کند. گذاشته‌اند تا تخریب شود. جوابگوی هیچ سازمانی هم نیستند یا در همین جزیره هرمز خانه جری پولاک نقاش و فیلمساز اهل چک که در زمان شاه آن جا ساکن بود و خودش معماری چند ساختمان را انجام داد، گذاشتند تا خوب خراب شود و بعد رفتند سراغش و با مصالحی جدید چیزی جدید از آن درآوردند! چرا؟ چون نهادی که متولی آن است اداره بنادر است. یعنی نه تنها دغدغه ندارد بلکه این میراث به بهانه‌های عجیبی تخریب می‌شوند که به نظر نوعی انتقام از گذشته باشد، اما این انتقام از خود ماست. متاسفانه میراث فرهنگی هم جوابگو نیست. چون مدیرانش دغدغه ندارند.

افرادی را بر مسند کار می‌گمارند که هیچ شناختی نه از منطقه دارند و نه از مرمت. دلال‌هایی وارد کار مرمت می‌شوند که بدون مناقصه کار را بنایی می‌کنند. شما ببینید خانه تاریخی "عشاق سیریک" را مرمت کردند که یک چیزی دیگری شد و کسی رغبت نزدیکی به آن را ندارد. خب این تغییر هویت، نابودی اثر را در پی دارد و یک چیز دیگری می‌شود که هیچ ربطی به هیچ کجا ندارد و مردم را از این آثار دلزده می‌کند و این اتفاق باز هم تکرار خواهد شد.»

بیشتر از