آیا جمهوری اسلامی به گفتمان رادیکال تاج‌زاده و احمدی‌نژاد نیاز دارد؟

برای نظام، گذار آرام از رهبری آیت‌الله خامنه‌ای به رهبر بعدی، بر نمایش مشروعیت ارجح است

به نظر می رسد جمهوری اسلامی از خیر مشارکت بالا در انتخابات گذشته و دیگر به آن نیازی ندارد - عکس از تسنیم و انتخاب

در حالی که اکثر نظرسنجی‌ها از مشارکت پایین در انتخابات خبر می‌دهد و فضای انتخابات در کشور همچنان سرد است، برخی از تحلیلگران حامی حضور در انتخابات با ابراز نگرانی از وضع فعلی همچنان امیدوارند که حاکمیت با صدور اجازه ورود به تاج‌زاده و احمدی‌نژاد امکان تهییج افکارعمومی برای مشارکت در انتخابات را فراهم کند.

پیش از آنکه به این سؤال پاسخ دهیم که آیا اساساً حاکمیت علاقه‌مند به برگزاری انتخابات پرشور هست یا خیر، این پرسش مطرح است که چرا حتی در شرایط فعلی، تاج‌زاده و احمدی‌نژاد پتانسیل افزایش مشارکت در انتخابات را دارند.

مصطفی تاج‌زاده؛ انتقاد به رأس هرم قدرت تنها راه ایجاد شور انتخاباتی

تاج‌زاده طی چند سال اخیر و پس از انتخابات سال ۸۸ به‌عنوان یکی از منتقدان اصلی حاکمیت در جمهوری اسلامی محسوب می‌شود. در دورانی که اکثر اصلاح‌طلبان و حتی رهبر این جریان با نامه‌نویسی به رهبر و تملق از رأس هرم قدرت در صدد حفظ جایگاه خود در درون نظام سیاسی حاکم بودند، تاج‌زاده با بازگشت به گفتمان دوم خردادی، رهبر جمهوری اسلامی و منصوبان او را زیر تیغ تیز انتقادات می‌گرفت. موضوعی که به مذاق قشر متوسط جامعه و بسیاری از روشنفکران نیز خوش می‌آمد.

همچنین، او طی سال‌های اخیر تلاش کرده تا با برخی از گروه‌های اپوزیسیون خارج از کشور نیز دیالوگ برقرار کند. وی با پایه قراردادن آزادی‌خواهی و انتقاد از علی خامنه‌ای به‌عنوان فصل مشترک با اپوزیسیون، تلاش کرده تا آنها را از ادامه فشار برای تغییر نظام منصرف کند و این امید را در دل آنها ایجاد کند که با حضور فردی مانند او، امکان بهبود شرایط و حتی بازگشت آنها به کشور نیز وجود خواهد داشت.

فارغ از اینکه آیا این ادعاهای تاج‌زاده عملی است یا خیر، واقعیت این است که چنین نگاهی توانسته در میان منتقدان نظام در داخل کشور و اپوزیسیون خارج از کشور خریدارانی پیدا کند. او در مصاحبه‌های خود گفته است که اگر می‌دانست انقلاب به اینجا می‌رسد، هرگز انقلاب نمی‌کرد. یا در جایی دیگر وضعیت زندگی مردم و حتی آزادی در حکومت شاه را بهتر از وضع فعلی عنوان کرده است. به هر روی این نگاه رادیکال به جمهوری اسلامی و قوانین و شرایط ارتجاعی، دست‌کم در برخی موارد فرصت برقراری تعامل بین او و نیروهای برانداز را فراهم کرد.

انفعال محمد خاتمی و ضعف کارکرد سایر اصلاح‌طلبان در مجلس امید باعث شد تا تاج‌زاده کم‌کم بتواند نقش رهبری غیررسمی جریان اصلاح‌طلب را برعهده بگیرد. اگرچه هیچ‌گاه از او به‌عنوان رهبر اصلاحات یاد نشد و خودش نیز این عنوان را رسماً نپذیرفته است، اما به نظر می‌رسد تنها کسی که در حال حاضر مطالبات بدنه جوان اصلاح‌طلبان را نمایندگی می‌کند، مصطفی تاج‌زاده است.

از سوی دیگر، این دیدگاه باعث شده تا بسیاری از نیروهای سیاسی نزدیک به حاکمیت روبه‌روی او بایستند. حجم حملات نیروهای وابسته به سپاه در فضای مجازی به او، بیش از حمله به سایر اصلاح‌طلبان است. انتقادات صریح و تند تاج‌زاده از نظارت استصوابی و رهبر جمهوری اسلامی برای طیف موسوم به ارزشی قابل‌تحمل نیست. برخی از این افراد همچنان معتقدند که تاج‌زاده را باید مجدداً زندانی کرد. اما اینکه چرا حاکمیت با او مماشات می‌کند و برخلاف سایر منتقدان زندانی نمی‌کند، هنوز مشخص نیست.

به هر روی پس از اعلام کاندیداتوری تاج‌زاده، او توانست برخلاف تمامی کاندیداهای دیگر، تمامی رسانه‌ها و فضای مجازی را تحت تأثیر قرار دهد. از مخالفان تا موافقانش در گروه‌های مختلف به بحث و تحلیل وضعیت او می‌پردازند. اگرچه شاید برای همه آنها واضح و مبرهن باشد که تاج‌زاده نمی‌تواند از سد شورای نگهبان گذر کند. اما در میان تعداد بالای متقاضیان رسیدن به صندلی ریاست‌جمهوری، او تنها اصلاح‌طلبی است که توانسته شور انتخاباتی در میان هواداران پایگاه سیاسی خود ایجاد کند.

احمدی‌نژاد حاکمیت را تهدید می‌کند

در میان اصول‌گرایان نیز، محمود احمدی‌نژاد همین نقش را بازی می‌کند. اگرچه او طی سال‌های اخیر تلاش کرده تا خود را شق سوم سیاست در داخل جمهوری اسلامی معرفی کند، اما با این حال همچنان افکارعمومی وی را بخشی از جناح اصول‌گرا می‌دانند. بخشی که البته برخلاف سایر گروه‌های اصول‌گرا، ذوب در ولایت نیست و کاملاً پراگماتیک و عطف به قدرت سیاسی فعالیت می‌کند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

احمدی‌نژاد در دو سال پایانی دولت خود و پس از قهر ۱۱ روزه، وجهی دیگر از خود را به نمایش گذاشت. اگرچه در آن زمان این قهر از طرف اصول‌گرایان و حامیان او، دلخوری تلقی شد و آن را به‌حساب شکاف بین او و علی خامنه‌ای نگذاشتند. رهبر جمهوری اسلامی نیز با انتصاب او در مجمع تشخیص مصلحت نظام تلاش کرد تا نشان دهد که رابطه او با رئیس‌جمهور پیشین همچنان خوب است.

اما زمانی که در انتخابات سال ۹۶ محمود احمدی‌نژاد تصمیم به کاندیداتوری گرفت، رهبر جمهوری اسلامی از پست تریبون درس خارج فقه خود، او را از کاندیداتوری برای ریاست‌جمهوری منع کرد. موضوعی که از سوی احمدی‌نژاد نادیده گرفته شد. با این حال شورای نگهبان تحت امر رهبر جمهوری اسلامی، سوگلی پیشین خود را رد صلاحیت کرد. این موضوع نقطه عطف رابطه مرید و مراد بود.

محمود احمدی‌نژاد که روزی «نظر رهبر به او نزدیک‌تر بود» و حتی علی خامنه‌ای حاضر شد دوستی خود با هاشمی رفسنجانی را نیز پای او ذبح کند، حالا به هدف احمدی‌نژاد برای افزایش محبوبیت نزد افکارعمومی شد.

احمدی‌نژاد را همگان به‌عنوان رئیس‌جمهوری بر شانه طبقه فرودست می‌شناختند. اما طی چهار سال گذشته او با انتقادات از نهادهای انتصابی و سپاه که زمانی خود راه آنها را به دولت باز کرده بود، توجه طبقه متوسط را نیز به خود جلب کرد. به طور سنتی طبقه متوسط جامعه ایران دغدغه آزادی دارد و این بخش از جامعه سپاه و رهبر را رو در روی مطالبات خود می‌بینند. از این رو هر کس که در برابر این گروه‌ها بایستند، مورد اقبال این طبقه قرار می‌گیرد. احمدی‌نژاد که روزی با نقد هاشمی و با حمایت رهبر جمهوری اسلامی از این حملات، توانسته بود خود را بالا بکشد، حالا به طور تلویحی خود علی خامنه‌ای را دلیل وضع پریشان فعلی کشور معرفی می‌کند.

اما مسئله مهم این است که نیروهای ارزشی و سپاه که روزی حامی او بودند، حالا با کسی مواجه شده‌اند که ارزش‌های بنیادین سیاسی آنها را هدف قرار داده است. از این رو پس از ثبت‌نام او در انتخابات و آن سخنرانی صریح انتقادی، حملات به سمت احمدی نزاد افزایش یافته است.

رئیس‌جمهور پیشین جمهوری اسلامی صراحتاً اعلام کرد که در صورت عدم تأیید صلاحیت در انتخابات شرکت نمی‌کند و روند آن را نیز تأیید نمی‌کند. این دقیقاً همان گفتمانی است که اپوزیسیون طی این مدت تلاش کرده ایجاد کند تا با کاهش مشارکت در انتخابات، مشروعیت نظام را سلب کند.

به عبارت دیگر احمدی‌نژاد که از نتایج نظرسنجی‌ها آگاه است قصد دارد بر روی اسب برنده شرط‌بندی کند تا حتی در صورت عدم تأیید صلاحیت، اعتبار سیاسی خود را افزایش دهد.

به جز این دو نفر که اعلام کاندیداتوری کرده‌اند، طیف وسیعی از مدیران سابق کشور و سرداران سپاه نیز خود را نامزد ریاست‌جمهوری کرده‌اند.  اما به وضوح به جز تاج‌زاده و احمدی‌نژاد هیچ‌کدام نتوانسته‌اند تا امروز در میان مردم موج خبری و هیجان ایجاد کنند.

حال سؤال اساسی اینجاست، با توجه به اینکه شواهد و قرائن تا این لحظه نشان می‌دهد که حاکمیت این دو نفر را تأیید صلاحیت نمی‌کند، آیا جمهوری اسلامی از خیر مشارکت بالا در انتخابات گذشته و دیگر به آن نیازی ندارد؟

یا اینکه قصد دارد با روشی دیگر عدد موردنظر را برای اعلام مشروعیت از صندوق بیرون بیاورد؟

بحران جانشینی و انتخابات

بحث جانشینی آیت‌الله خامنه‌ای داغ است. هر روز شایعاتی مبنی بر اینکه چه کسی گزینه بعدی رهبری در جمهوری اسلامی است به گوش می‌رسد. در شرایطی که هیچ‌یک از کارگزاران جمهوری اسلامی مقبولیت و وجهه لازم برای رهبری را ندارند و نارضایتی مردم افزایش چشمگیری داشته است، معرفی هر فردی می‌تواند با مخالفت افکارعمومی و حتی اعتراضات و تظاهرات مردمی منجر شود. از این رو به نظر می‌رسد که حاکمیت جمهوری اسلامی و در رأس آن علی خامنه‌ای ترجیح می‌دهد با برگزاری یک انتخابات بی‌هیجان، شرایط را برای انتخاب کاندیدای موردنظر خود فراهم کند تا در زمان تغییر رهبری یا به قول گروه مذهبی معتقد به ولایت‌فقیه «غدیر نظام»، بتواند اعتراضات احتمالی را مدیریت کند.

از این رو، اگرچه برای رأس حکومت نیز واضح است که تنها تاج‌زاده و احمدی‌نژاد توانایی ایجاد شور انتخاباتی دارند، اما به نظر می‌رسد که به طور اولی، برای نظام گذار آرام از رهبری آیت‌الله خامنه‌ای به رهبر بعدی، بر نمایش مشروعیت ارجح است.