در شرایط فقدان مباحث پایهای مربوط به بحرانهایی نظیر معیشت و همهگیری کرونا، سیاستها و برنامههای محوری نظام (تروریسم، گسترش طلبی و برنامههای موشکی و هستهای) و تهی شدن دست نیروهای سیاسی درون رژیم از برنامههای بدیل برای حل مشکلات، بیعت (انتخابات) ۱۴۰۰ فضای مناسبی برای افزایش حجم حدس و گمانها، ذهنخوانیها و توهمات سیاسی فراهم آورده است. در این نوشته، به شش توهم جاری در آستانه این رویداد اشاره میکنم.
مستقلها برای کارگزاران بیت
عزتالله ضرغامی که چهار سال است خود را برای نامزدی در بیعت ۱۴۰۰ آماده میکند، از شعار «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» استقبال کرده است؛ با این توهم که کسانی که از این دو جناح عبور کنند اولا در بیعت شرکت میکنند و دوم این که به او رأی میدهند.
تجربه چهار دهه اخیر در فضای سیاسی ایران نشان میدهد کسانی که دغدغههای سیاسی دارند، اگر از چپ و راست مذهبی (دوره خمینی) و اصلاحطلب و اصولگرای حکومتی (دوره خامنهای) گذر کنند، دیگر در بیعتها شرکت نمیکنند چون شورای نگهبان گزینهای برای آنها باقی نمیگذارد. آنها یا راه خروج از کشور را در پیش میگیرند یا در داخل سکوت پیشه میکنند تا از شر دستگاههای امنیتی و اراذل و اوباش حکومتی در امان بمانند.
از طرفی اگر کسی در ایران فکر کند که کارگزاران بیت مانند عزتالله ضرغامی، میتوانند نامزدی «مستقل» باشند، باید در عقل او شک کرد. یک فرد مستقل، برای یک دهه در رأس بوق تبلیغاتی حکومت نمینشیند. بیت خامنهای، قدرتمندترین جناح سیاسی کشور است و مستقل بودن از آن، یعنی مرگ سیاسی در چارچوب نظام.
نظارت استصوابی شلتر، مشارکت بیشتر
این توهم، به گروههای اصلاحطلب تعلق دارد. این گروهها توجه ندارند که در شرایط امروز ایران که سهچهارم جمعیت کشور زیر خط فقر زندگی میکنند (اختصاص بسته معیشتی ماه رمضان برای ۶۰ میلیون نفر)، اختلافات جناحی نقش چندانی در تصمیمگیری عمومی در باب مقاماتی که تاثیر چندانی هم در سیاستها ندارند، بازی نمیکنند. مشکل اصلی، معیشت است؛ صفهای مرغ و روغن و تورمهای نجومی در حیطه ارزاق و نیازهای پایه و جناحها، هیچ طرح و برنامهای غیر از تحمل و ریاضتکشی برای مقابله با این مشکلات عرضه نکردهاند. خزانه نیز خالی است و هیچ طرفی نمیتواند وعده پولپاشی (مثل احمدینژاد سال ۸۴) بدهد یا حداقل در باغ سبز نشان دهد (روحانی ۹۲).
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
احمدینژاد به عنوان نامزد خیالی که حتما در صورت نامزدی رد صلاحیت خواهد شد، وعده یارانه ۲.۵ میلیون تومانی داده است اما در شرایط تحریمها، کسی این وعده را باور نخواهد کرد. حکومت برای افزایش مشارکت هم «سران فتنه» (خاتمی) یا «گردانندگان جریان انحرافی» (احمدینژاد) را تائید نخواهد کرد.
مشارکت بالای ۶۰ درصد
اصولگرایان که خانههای چندم خود را هم در ترکیه و امارات و تورنتو خریده و واکسنهای فایزر (یا حداقل روسی) خود را دریافت کردهاند، در شرایط پنج برابر شدن موارد ابتلا به کرونا (در نیمه دوم فروردین ۱۴۰۰) از مشارکت ۶۰ درصدی مردم در بیعت ۱۴۰۰ سخن میگویند.
وزیر بهداشت جمهوری اسلامی، یکی از علل این افزایش آمار مبتلایان را حضور مردم در صفهای مرغ و روغن دانسته است و اصولگرایان از حضور پر اشتیاق در صفهای رأیگیری سخن میگویند. اکثریت مردم ایران که امروز در یاس و ناامیدی خلاصی از بحران کرونا به سر میبرند و کوچههایشان با اعلامیههای مرگ پر شده است، در دنیایی بسیار متفاوت از مقامات حکومتی زندگی میکنند.
با پنهان کردن کرونا، بیعت اسفند ۹۸ مجلس به روایت حکومت، مشارکت ۴۲ درصدی داشت. در شرایط کرونا و بدتر شدن وضعیت معیشتی، مشارکت ۶۰ درصدی تنها با حکم حکومتی خامنهای برای دستکاری در آرا محقق خواهد شد.
اجرای برنامه ۱۰ هزار صفحهای
محسن رضایی که حدود ۳۰ سالی است سودای نشستن بر کرسی ریاست قوه مجریه را در سر میپروراند و در چهار سال گذشته مدام مشغول سفرهای استانی بوده، در بازار مکاره بیعت ۱۴۰۰ از تنظیم برنامهای در ۱۰ هزار صفحه برای حل مشکلات اقتصادی مردم سخن گفته است. او این برنامه ۱۰ هزار صفحهای را نسخه تازه برنامه سه هزار صفحهای خود در بیعت ۱۳۹۲ اعلام کرده است.
چه در سال ۱۳۹۲ و چه در سال ۱۴۰۰ حتی یک صفحه از این برنامه منتشر نشده است. برنامهای که یک فرد یا گروه سیاسی تهیه میکند، بدون انتشار و در معرض داوری عمومی گذاشتن، به برنامه اجرایی تبدیل نمیشود. هر برنامه اجرایی، برای جلبتوجه کارشناسان و مدیران اجرایی، باید مورد گفتوگو و چالش قرار گیرد. برنامه منتشر نشده یا توهم محض است (در ذهن رضایی) یا وعدهای حیرتانگیز برای تحت تاثیر قرار دادن نخبگان سیاسی. برنامه ۱۰ هزار صفحهای رضایی، احتمالا مجموعهای از متون تهیه شده در مجمع تشخیص مصلحت و دستگاههای دولتی مثل سازمان برنامه و بودجه است که وی نمیتواند برای نامزدی، آنها را به اسم تیم خود اعلام کند.
معیار مردم کوچه و بازار برای رأی دادن، برنامه ۱۰ هزار صفحهای نیست؛ آنها میخواهند بدانند نامزد مجلس یا دولت برای آنها چه کار ملموسی خواهد کرد. بر خلاف توهمات محسن رضایی برای رسیدن به آرزوی دیرینه خود، بسیار بعید است گروههای اصولگرا از وی حمایت کنند.
محسن رضایی دو ابزار سیاسی دارد: سایت تابناک با متوسط روزانه حدود ۴۰۰ هزار مراجعه (ماهانه ۱۲ میلیون) و دبیری مجمع تشخیص مصلحت. با این دو ابزار نمیتوان کرسی ریاستجمهوری را که حداقل به چند ۱۰ هزار میلیارد تومان هزینه کردن نیاز دارد، به دست آورد. پولهای کثیفی که در اختیار محسن رضایی است، برای این کار کافی نیست. مافیای بیت و سپاه نیز به وی اعتماد ندارند.
نظامیان پاکدست و فسادستیز
محسن رضایی در مورد ریاستجمهوری نظامیان میگوید: «اگر نظامیان بر سر کار بیایند، دست دزدها را قطع میکنند و تا آخرین قطرهای که از بیتالمال رفته است را به خزانه بازمیگردانند و به دست مردم میرسانند.» نظامیان، که در زمینه و بافت جمهوری اسلامی به فرماندهان سپاه و بسیج اطلاق میشود، جزو فاسدترین مقامات جمهوری اسلامی بودهاند. سپاه، مرکز و مبدا رانتخواری، زمینخواری، دلالی، قاچاق، پولشویی و تاراج منابع عمومی کشور است چون قدرتی است که بدون هیچگونه نظارت عمومی و شفافیت که در همه عرصههای اقتصادی حضور دارد.
در جمهوری اسلامی تنها دست دزدان تخممرغ و گوشی تلفن همراه و چند ۱۰ هزار تومان، قطع شده و خواهد شد؛ تاکنون قطرهای از آنچه از منابع عمومی به تاراج رفته، به بیتالمال بازنگشته است و باز هم نخواهد گشت و آنچه را هم که حکومت مصادره میکند، باز میان خودیها توزیع میشود. تمام خانهها و اتومبیلهایی که از قاچاقچیان مواد مخدر در ایران ضبط میشود، با قیمت ارزان و دادن وامهای بدون بهره (از صندوقهای قرضالحسنهای که به همین منظور تاسیس شدهاند) به کارکنان قوه قضاییه، ماموران حراست و مقامات زندانها فروخته میشود.
بیعت، خروج نظام از بحران
بخشی از اصلاحطلبان برای قانع کردن شورای نگهبان به تائید صلاحیت نامزد خود و اعلام وفاداری به نظام، بیعت ۱۴۰۰ را راه خروج نظام از بحران معرفی میکنند. بیعت ۱۴۰۰ به هر صورتی که در ایران برگزار شود، جمهوری اسلامی را نه از بحرانهای امنیتی و معیشتی و نه از بحرانهای مشروعیت، نفوذ و کارامدی، رهایی نخواهد بخشید چون با بیعت با وفاداران نظام، سیاستهایی که به این بحرانها منجر شدهاند تغییری نخواهند کرد.
بحرانهای موجود محصول تمرکز منابع در دست دولت، فساد ساختاری و سوءاستفاده از قدرت در نظام غیر پاسخگو و غیر شفاف، ناکارامدی مقامات وفادار به ولایت، گسترشطلبی و تنشزایی در منطقه و تمامیتخواهی اجتماعی و فرهنگی است. انتخابات مهندسی شدهای که تنها جای حسن روحانی را به محمدباقر قالیباف یا ابراهیم رئیسی یا علی لاریجانی بدهد، هیچ تاثیری بر کاهش بحرانهای موجود نخواهد داشت.