به آنها در ژاپن «هیکیکوموری» گفته میشود: گروهی از مردم که تقریبا کاملا از جامعه کنارهگیری کردهاند تا وقت بیشتری را در اتاق خود بگذرانند.
آنها معمولا به عنوان جوانانی دیده میشوند که مشغول بازیهای ویدئویی هستند و همواره به صفحه نمایش خیره شدهاند. این افراد، گاهی در تبلیغات بازرگانی تلویزیون برای سفر به این کشور هم به نمایش کشیده میشوند؛ آگهیهایی که ظاهرا میگویند «آیا ژاپن به گونهای دلانگیز عجیبوغریب نیست؟»
اما این فقط یک پدیده ژاپنی نیست. آنها در فیلم عالی کره جنوبی در نتفلیکس، با عنوان «زنده» که درباره زامبیها است هم به تصویر کشیده شدهاند. شخصیت اصلی فیلم کسی است که در خانه منزوی است. این حاکی از آن است که این مفهوم به فراتر از سواحل ژاپن صادر شده است.
به گونهای جالب توجه، تحقیق جدید دولت ژاپن در سال گذشته نشان داد، این کشور هیکیکوموریهای بیشتری بین سن ۴۰ تا ۶۴ سال در مقایسه با ۱۵ تا ۳۹ سال دارد. این یعنی دیگر این مفهوم، منحصر به جوانان نیست.
اما بیماری همهگیر جاری هم ممکن است باعث گسترش چنین افرادی، در بسیاری از نقاط دیگر شده باشد.
برای مثال به بریتانیا نگاه کنید. این کشور همیشه افراد منزوی خود را داشته است. آنها معمولا مانند من، افرادی معلول هستند. کنارهگیری آنان از جامعه لزوما داوطلبانه نیست، بلکه بخشی از عملکرد ناکام نظام تامین اجتماعی است.
ولی به نظر من، حداقل برخی از ما که برای بیرون رفتن نیاز به کمک نداریم هم، گاهی تصمیم میگیریم این کار را انجام ندهیم.
برای افراد معلول، دردسر حمل مواد مورد نیاز خود در همه جا وجود دارد؛ چالشی که برای ورود به اماکن مختلف با آن مواجه خواهند شد و همینطور سیستم حملونقل عمومی که در بسیاری موارد، آشکارا مناسب حال این افراد نیست. در همین حال، اگر افراد معلول از خودرو هم استفاده کنند، نیاز به پیدا کردن جایی برای پارک خودرو دارند. این در حالی است که نقاط پارک خودرو برای معلولان در اماکن مختلف، همیشه محدود است. به نظر میرسد، قوانین به گونهای شوم طراحی شدهاند تا افراد را به دام اندازند و باعث کسب درآمد بیشتر شوند.
اما از همه چیز بدتر، هنوز موارد گاهبهگاهِ آزار و سواستفاده از این افراد است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
وقتی با چنین چیزی مواجه شوید، و من چنین تجربههایی داشتهام، هنگام خروج از درب منزل با خود فکر میکنید که انگار قرار است در پیست اسبسواری اینتری بدون اسب رقابت کنید. پس دیگر جای تعجب نیست اگر بسیاری از افراد در همان جلوی درب منزل، از تصمیم خود منصرف شوند.
تازه تمام این موارد که اشاره شد به قبل از شیوع ویروس و تمهیدات قرنطینه بازمیگردد؛ پیش از زمانی که «ماندن در خانه» اقدامی خردمندانه به نظر میرسید که احتمالا تنها گزینه برای افرادی بود که از نظر بالینی آسیبپذیر هستند.
اما این مسایل دیگر فقط به افرادی که از نظر جسمی معلول هستند محدود نخواهد ماند. افرادی که احساس میکنند کنارهگیری از جامعه منطقیترین گزینه برای آنان، حتی بعد از اتمام دوران قرنطینه است، نیز در این مجموعه جای خواهند گرفت. بسیاری از افرادی که از اضطراب و یا سایر بیماریهای روانی رنج میبرند، احتمالا چنین احساسی داشته باشند. کسانی که سیر تحول جامعه بریتانیا را زیر نظر دارند، احتمالا به سادگی سرشار از ناامیدی و یاس خواهند شد.
عدم امکان برقراری ارتباط با جامعه یا دشواری برای پیدا کردن جای خود در جامعه، باعث شد بیش از یک میلیون هیکیکوموری در ژاپن پیدا شود. در بریتانیا چند نفر قدم در این راه خواهند گذاشت؟
بیماری همهگیر جاری و عوارض زیانبار اقتصادی ناشی از آن، باعث تقویت این رویکرد شده است؛ چرا که اماکنی که برای ملاقات و گپوگفت عموم مردم، در نظر گرفته شده بود، به اجبار تعطیل شدند. مراکز شهرها در حال تخلیه هستند. کمکهای دولتی به اندازهای نیست که بتواند جلوی تعطیلی همیشگی هزاران میخانه و رستوران و همینطور سالنهای اجراهای هنری را بگیرد. آینده وضعیت سینماها مشخص نیست و مالکان آنها به شدت مقروض شدهاند. از طرف دیگر استودیوهای فیلمسازی نیز فیلمهای خود را مستقیم در سرویسهای پخش فیلم، منتشر میکنند.
فناوری جدید که امکان پخش فیلمها را ارائه کرده و هزاران راه دیگر برای سرگرم کردن افراد در خانه، تاثیر خود را گذاشته است.
جوانان، بومیان دنیای دیجیتال امروز، همواره به یک دنیای آنلاین وصل هستند که دیگر نیاز ندارند برای برقراری ارتباط، از خانه خارج شوند. دیگر نیازی به درآمد بالای والدین نیست تا خرج زندگی در خانه را در آورند. اکنون افراد به راحتی میتوانند هزینههای خود در قرنطینه را تامین کنند.
البته این اظهارات نباید به عنوان حملهای علیه جامعه دیجیتال تلقی شود. امکان کار کردن از خانه، باعث شده من بتوانم به کار خود ادامه دهم. پسرم هم مبتلا به اوتیسم است ولی به خوبی میتواند از پس کارهای خود برآید، برایش خیلی آسانتر است که با افراد به صورت دیجیتال ارتباط برقرار کند. این ابزار، چندین نقطه فشار که تعامل با انسانها را برای او اضطرابزا میکند از بین میبرد؛ برای مثال: تماس چشمی. به نظر من این ابزار، منفعت بینظیری برای او دارد.
با این وجود من هنوز نگران هستم. به راحتی میتوانم وضعیتی را متصور شوم که او هم به هیکیکوموریها پیوسته است. من هم ممکن است خود را در این گروه بیابم، اگر فشار خیلی بیشتر شود و اگر رویکرد زشت ترامپگونه لیز تراس به عنوان «وزیر برابری» منجر به تخریب همین محافظتهای نیمبندی شود که در بریتانیا برای افراد معلول ارائه میشود. شک دارم که من در این موقعیت تنها باشم.
طی ۵ یا ۱۰ سال آینده، آیا وزارت بهداشت و تامین اجتماعی آینده، گزارشی مانند گزارش امروز دولت ژاپن تهیه خواهد کرد که نشان میدهد نسل مسنتری از هیکیکوموریها ایجاد شده است؟
چنین امری به هیچوجه برای من غیرمنتظره نخواهد بود.
بیماری همهگیر جاری، چندین چالش ایجاد کرده است که وقتی در بحبوحه مبارزه برای به کنترل درآوردن آن هستیم، به ندرت دیده شده و خیلی کمتر درباره آنها بحث میشود. شاید بد نباشد که با چالش انزوای رو به رشد افراد از جامعه شروع کنیم، موردی که آشکارا یکی از این چالشها است.
© The Independent