دستاوردهای جام جهانی در عین حال که قلب خیلیها را شکست، بسیاری را نیز مات و مبهوت کرد و به خیلیها انگیزه و الهام بخشید. از این به بعد، فوتبال زنان میتواند به خوبی پیشرفت کند.
از سال ۲۰۱۵ که مسابقات در کانادا برگزار شد، علاقه به این بازیها افزایش یافته، حمایتهای مالی و بازاریابی در این زمینه بیشتر شده، و این ورزش همین حالا نیز تاثیر زنجیرهای تابستان را احساس کرده است. امروز جهان با ورزش زنان آشنا شده و آن را لمس کرده است. همه ما، شصت هزار تماشاچی را در استادیوم المپیک لیون که به فناوری پیشرفته مجهز شده بود، دیدیم، و این تصویری است که امروز مردم از فوتبال زنان دارند.
همه میدانیم که برای بهرهبرداری از رشد کنونی فوتبال زنان و توسعه آن، لازم است در انگلستان کانالهای تلویزیونی مرتب مسابقات را نشان دهند، کارشناسی و پوشش حرفهای ارائه شود، تا جایگاه و ارزش واقعی این ورزش از هر طریق ممکن به مردم نشان داده شود. اما از طرف دیگر، اگر پس از جام جهانی مردم پای تماشای یک بازی بنشینند و تلویزیونهایی مانند BT یا Sky یک استادیوم نیمهخالی یا متروکه را نشان دهند، چمن زمین خشک و بیکیفیت باشد، و بازیها هم غیرحرفهای باشند، عملا این حمایت و پوشش هیچ کمکی نخواهد کرد.
برخی از زمینهایی که در طول لیگ فرانسه، و به میزان کمتری، در لیگ برتر زنان در آنها بازی کردهام، بسیار بیکیفیت هستند. اصلا نمیشود این موضوع را نادیده گرفت. اگر بعد از جام جهانی ما تصویر چنین زمینهایی را به مردم نشان دهیم، در واقع ضربه مهلکی به خود وارد کردهایم.
پس از جام جهانی، برای این که وضعیت فوتبال زنان را در انگلستان بهتر کنیم، باید در درجه اول روی لیگ داخلی تمرکز کنیم. ما میدانیم که دربی منچستر و بازی افتتاحیه چلسی، قرار است به ترتیب در استادیوم اتحاد و استادیوم استمفورد بریج برگزار شود. به نظر من این گام بسیار مهمی است. وقتی که حامیان مالی، بازاریابان و فدراسیونها میتوانند چنین فرصتهایی را فراهم کنند، کمک میکند که مسابقات هم از جایگاه مهم و برجستهای برخوردار باشند، و اگر بازیکنان بتوانند لحظات ماندگاری مانند آنچه تیم آمریکا در جام جهانی ایجاد کرد، خلق کنند، خواهند توانست مردم را به هیجان بیاورند، مشارکت آنها را حفظ کنند، و تاثیر ماندگاری بر جای بگذارند.
بدون شک در حال حاضر آمریکاییها در زمینه ارتقاء جایگاه فوتبال زنان، پیشتاز هستند. بازیکنان آنها مانند بت در کشور محبوب هستند، و مگان راپینوئه و همتیمیهایش، هنگام حضورشان در فرانسه، تصمیم گرفتند که هم خارج از زمین و هم در داخل زمین، برای حفظ جایگاه و رشد این ورزش تلاش کند. آنها امروز برای پرداخت حقوق برابر میجنگند. پیام آنها بسیار نیرومند است، و من واقعاً روش ابراز آنها را تحسین میکنم. ما هنوز راه درازی در پیش داریم تا بتوانیم مانند آنها صریح و رسا پیام خود را اعلام کنیم. فکر نکنم به این زودیها تیم ما بتواند درخواست بازدید از مجلس عوام و اعیان را رد کند، اما باید نوعی فرهنگ بسازیم که در آن، جایگاه بازیکنان چنان ارتقا داده شود که از موقعیت یک چهره مشهور و محبوب برخوردار باشند و مردم آنها را در خیابانها بشناسند.
البته وقتی که لیگ مردان را با لیگ زنان مقایسه میکنیم، لیگ مردان و زنان آمریکا از موقعیت منحصربهفردی برخوردارند. در حالی که پریمییرلیگ تقریبا بهترین لیگ فوتبال در جهان است، لیگ برتر فوتبال آمریکا (MLS) در مقایسه با آن از جایگاه ضعیفی برخوردار است، و همانطور که در مورد نایکی مشاهده کردیم، تیم زنان از نظر فروش پیراهن و موارد مشابه، از لحاظ اقتصادی بسیار موفقتر بوده است. بعید است ما بتوانیم به چنین جایگاهی دست پیدا کنیم.
البته کاری که ما میتوانیم انجام دهیم، این است که ساختاری را که آمریکاییها ساختهاند، سرمشق خود قرار دهیم. فوتبال زنان در آمریکا از بنیانی برخوردار است که نظیر آن در اینجا وجود ندارد. برنامههای آموزش تخصصی آنها از دبیرستان تا کالج همواره برخی از بهترین بازیکنان جهان را تحویل داده است. ما در اینجا چنین سیستم و برنامهای را نداریم و به همین خاطر، حفظ بهترین استعدادهای جوان برای ما کار آسانی نیست.
رفتن به آمریکا رویای جذابی است. من در گذشته به آن فکر کردهام. میدانم که لوسی برنز نیز به آن فکر کرده است. در دانشگاههای انگلستان، فوتبال زنان به عنوان یک پدیده برجسته و باارزش دیده نمیشود، و این یکی از چیزهایی است که باید روی آن کار کنیم و آن را بازتعریف کنیم. انجمن فوتبال (FA) در حال ساختن مراکز بازی و کانالهای استعدادیابی بیشتر است، اما ایجاد چنین سیستمی زمان زیادی میبرد. هرچه این سیستم زودتر و بهتر ایجاد شود، ما هم زودتر میتوانیم جایگاه این بازی را از سطح آکادمی به بالا ارتقاء دهیم و یک لیگ فوتبال زنان بزرگتر، بهتر و پررقابتتر داشته باشیم.
© The Independent