چهل‌مین سال تولید سیاسی‌ترین فیلم کیارستمی

نگاهی دیگر به فیلم «قضیه شکل اول، شکل دوم»

2012 

ANNE-CHRISTINE POUJOULAT / AFP

سال‌مرگ عباس کیارستمی بهانه‌ای است تا علاقه‌مندان، دوستان و یارانش، از این فیلم‌ساز نامی یادی کنند یا درباره آثار او سخن بگویند.

از جمله این آثار، فیل «‌قضیه شکل اول، شکل دوم»است که چهل سال پیش تولید شد و سپس به صورت محدودی نمایش داده شد، و در نهایت تا ۳۰ سال بعد در توقیف ماند و غیرقابل نمایش تشخیص داده شد، تا بالاخره پس از التهابات مربوط به انتخابات سال ۸۸، روی شبکه مجازی و اینترنت قرار گرفت.

فیلم،  داستان معلمی است که روی تخته در حال ترسیم یک «گوش» است و هم‌زمان، یکی از دانش‌آموزان کلاس با ضرب‌گرفتن روی میز توجه دانش‌آموزان دیگر را جلب می‌کند. تلاش معلم برای شناسایی دانش‌آموز خاطی به جایی نمی‌رسد، و در نهایت تمامی افراد دو ردیف آخر کلاس را مورد خطاب قرار می‌دهد و به آنها می‌گوید که یا فرد خاطی را معرفی کنند، یا تمامی آن‌ها به مدت یک هفته از کلاس اخراج می‌شوند و شرط بازگشت هر یک از آنها به کلاس نیز معرفی فرد خاطی خواهد بود.

بخش اول داستان (قضیه شکل اول)، یکی از دانش‌آموزان را نشان می‌دهد که بعد از سه روز، با معرفی فرد خاطی به کلاس بازمی‌گردد، و در بخش دوم (قضیه شکل دوم)، دانش آموزان تا پایان هفته مقاومت می‌کنند و کسی را لو نمی‌دهند.

از این پس، فیلم از جایگاه داستانی خود خارج می‌شود و روندی مستند- گزارشی به خود می‌گیرد و دوربین کیارستمی همانند آینه‌ای که در برابر طیف‌های مختلف فکری و فرهنگی و سیاسی جامعه قرار گرفته باشد، دیدگاه‌های ‌آنها را به شکلی تیزهوشانه بازتاب می‌‌دهد.

پرسش‌های ساده در برابر افرادی از طیف‌های مختلف

او دو پرسش مهم را با نزدیک به ۲۷ تن از طیف‌های مختلف سیاسی، فرهنگی، ادبی، هنری، و حتی دینی در میان می‌گذارد.

انتخاب این افراد با چنین طیفی از تفکرات متناقض و متضاد خود از هوشمندی کیارستمی خبر می‌دهد.

در آن جمع، این افراد برجسته‌ترند: صادق خلخالی (حاکم شرع و نماینده دین اسلام) صادق قطب‌زاده (رییس وقت سازمان رادیو و تلویزیون)، ابراهیم یزدی (وزیر امور خارجه وقت)، نورالدین کیانوری (دبیراول وقت حزب توده ایران)، عبدالکریم لاهیجی (حقوقدان و فعال سیاسی)، متین دفتری ( فعال سیاسی)، محمود عنایت (روزنامه‌نگار)، مسعود کیمیایی و عزت‌الله انتظامی (سینماگران)، علی موسوی گرمارودی و نادر ابراهیمی (شاعر و نویسنده)، راب دیوید شوفت (رهبر مذهبی کلیمیان ایران)، اسقف آرداک مانوکیان (رهبر مذهبی ارامنه ایران)، علی گل‌زاده غفوری(روحانی دین‌پژوه)، کمال خرازی (رییس وقت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان)، ژاله سرشار (مربی اصلاح و تربیت)، غلامحسین شکوهی (وزیر آموزش وپرورش وقت).

روایت است که آقای کیارستمی فیلم را قبل از انقلاب ساخت، اما وقتی انقلاب رخ داد، او فیلم را چه در فرم و چه در محتوا تغییر داد تا بتواند روایت تازه‌ای از آن را با رویکردی تازه‌تر منتشر سازد.

نگاهی به نظرات افراد مختلف نشان می‌دهد که جامعه ایران در روزها و ماه‌های ابتدای انقلاب، تا چه اندازه پلورالیزه بوده است و چه نگاه‌های متفاوت و مختلف‌الاضلاعی در برابر یک پرسش ساده خودنمایی می‌کرده است.

شاید یکی از دلایلی که موجب جلوگیری از انتشار این فیلم در آن سال ها شد،  به زاویه و نگاه واقع‌گرایانه‌‌ای مرتبط باشد که در پس نگاه فیلم‌ساز مستتر بود. این همان نگاهی است که تقریبا در تمامی فیلم‌های کیارستمی وجهی برجسته دارد،  به‌خصوص در فیلم‌هایی که او با تمرکز بر مسایل مرتبط با آموزش و پرورش ساخت، مانند «مشق شب»، «مسافر»، «دو راه حل برای یک مسئله»، «نان وکوچه»،وحتی «خانه دوست کجاست»که باز نگاه واقع‌گرایانه‌ای به پدیده «دوستی» در پرتو یک مسئله درسی دارد.

انتخاب موضوع «لودادن» در فضای هیجان‌زده ابتدای انقلاب

ویژگی مهم کیارستمی، نگاه عمیق و هوشمندانه به مسایلی است که بسیاری آن را ساده می‌انگارند. این نگاه ساده را در دو پرسش‌ ساده فیلم «قضیه شکل اول…»نیز می‌توان مشاهده کرد. 

این که جامعه‌ای کوچک (به‌عنوان کلاس و دانش‌آموزان و نوجوانانی که خطایی کرده‌اند) را با مسئله‌ای چون «لودادن» درگیر کند و این مسئله را به حوزه‌ای عمومی‌تر بکشاند و با مطرح کردن آن با برجسته‌ترین چهره‌های فکری و فرهنگی و سیاسی، نظر آنان را طلب کند، طبعا در آن سال‌ها کاری نادر و استثنایی بود.آن‌هایی که روزهای انقلاب را در خاطر دارند، قطعا می‌دانند که این موضوع روز  جامعه بود و چه مشکلات و مصایبی در بسیاری از اجتماعات و خانواده‌ها بر سر همین لودادن ایجاد شد و چه زندگی‌هایی برهم خورد و چه خون‌های به ناحقی ریخته شد. 

 طبیعی است که چنین نگاهی، در دوره‌ای که آرمان‌گرایی و تعصب نسبت به یک موضوع و پدیده موج می‌زد و جامعه فضایی تب‌آلود و جو زده داشت، برتابیده نشود، به نحوی که  حتی حقوقدانی چون لاهیجی که باید از وجهی حقوقی‌تر صحبت کند، با هیجان و تب‌آلوده سخن می‌گوید، یا دیدگاه صادق خلخالی که در همان روزها به اعدام افراد بدون محاکمه می‌پرداخت، در تقبیح لودادن طنزی تلخ را در ذهن مخاطب می‌نشاند. 

کیارستمی در ابتدای فیلم به سراغ والدین دانش آموزان اخراجی می‌رود که در میان آنها چهره معروفی چون نورالدین زرین‌کلک هم قرار دارد که با رندی و تیزهوشی، از پاسخ صریح طفره می‌رود. بقیه والدین به تناسب پاسخ‌هایی متناقض می‌دهند که ذهنیت آنها را نسبت به موضوع ‌آشکار می‌سازد.

این فیلم سی سال در  محاق توقیف بود، در حالی که با معیارهای ممیزی جمهوری اسلامی، مشخص نیست چرا مثلا در دوره ریاست آقای خاتمی بر وزارت ارشاد و سیطره جریان بنیاد فارابی ( بهشتی، انوار) چنین فیلمی نتواند مجوز اکران بگیرد. برخی، وجود افراد بی‌حجاب (احترام برومند و ژاله سرشار) ایرانی را دلیل اصلی ممنوعیت نمایش عمومی ‌آن ذکر کرده‌اند که به نظر چندان درست نمی‌رسد. چرا که  فیلم‌ساز می‌توانست آن دو تن را حذف کند و نبود نظر آنها چندان خدشه‌ای به کل ساختار فیلم وارد نمی‌کرد.

به نظر نمی‌رسد که مشکل حتی در نمایش افراد سیاسی چون کیانوری، یزدی و قطب زاده باشد. بلکه مشکل اصلی برای ممکن نبودن نمایش فیلم، در موضوع و نوع پرداخت آن نهفته است؛ پرداختی که سبب می‌شد و می‌شود تا در چهل‌مین سال ساخت این فیلم، دریابیم جامعه ایدئولوژی‌زده آن سال‌ها با پدیده‌هایی با این سادگی، تا چه حد پیچیده برخورد می‌کردند و چرا آن تنوع نظرات و سلایق ابتدای انقلاب، نتوانست استمرار یابد و تحولات به سمتی رفت که همه جریانات سیاسی با تندروی و تعصب، فضا را به سمتی سوق دادند که نگاه و قرائتی خاص از این تندروی‌ها، بتوان دبا بیشترین بهره‌برداری، نیات خود را بر کشور حاکم کند.

بیشتر از فیلم