در دقیقه ۹۰ آغاز مذاکرات صلح میان دولت افغانستان و طالبان، بار دیگر ریزشی در تیم مذاکرهکننده طالبان به وجود آمده است. شیرمحمد عباس استانکزی که قبلا رهبری مذاکرات صلح با آمریکا را به پیش میبرد و تا همین چند روز قبل هم قرار بود تا رهبری مذاکرات صلح بینالافغانی را نیز از سوی طالبان به پیش ببرد، حالا جای خود را به مولوی عبدالحکیم داده است و خود به عنوان معاون مولوی عبدالحکیم نقش بازی خواهد کرد.
همچنان سهیل شاهین سخنگوی گروه طالبان در دفتر قطر جای خود را به محمد نعیم وردک داده است.
این تغییرات پس از سفر هیئت طالبان به پاکستان و دیدار با مقامهای پاکستانی به وجود آمده است. سفر این هیئت هرچند باید کوتاهمدت میبود ولی زمان بیشتری طول کشید، تا جایی که دولت افغانستان اعلام کرد به دلیل تکمیل نشدن تیم مذاکرهکننده طالبان، سفر هیئت دولت به تاخیر افتاده است.
اما به نظر نمیرسد که تغییرات به وجود آمده در ترکیب هیئت مذاکرهکننده طالبان صرفا یک تغییر تکنیکی باشد. حداقل از منظر استراتژیک عباس استانکزی قدرتمندترین چهره مذاکرهکننده طالبان است که توانست مسیر مذاکرات با آمریکا را به زعم این گروه به نفع آنان مدیریت کند.
نخستین فرضیهای که در مورد این تغییرات به نظر میرسد وارد ساختن ایران و روسیه در بازی مذاکرات است.
مولوی عبدالحکیم تحت حمایت تیم ملا اختر محمد منصور رهبر پیشین این گروه است که هنوز نفوذ خود را در رهبری گروه طالبان حفظ کردهاند. تیم اختر محمد منصور رابطه بسیار نزدیک با جمهوری اسلامی ایران و از آن طریق روسیه داشته است. به نظر میرسد پاکستان از این که به صورت تنهایی در مقابل آمریکا در روند مذاکرات قرار داشته باشد نگران بوده و به همین دلیل یک مثلث ایران، روسیه، پاکستان را تشکیل داده است. حضور این کشورها تا حد زیادی میتواند پاکستان را برای رسیدن به هدفهایش موفق بسازد.
از سوی دیگر پاکستان در تلاش است که تا محور مذاکرات بیشتر به دست شبکه حقانی باشد تا چهرههایی که در افغانستان بوده یا هم همسوییشان با افغانستان بیشتر باشد. به عبارت دیگر افرادی که وابستگی کمتری به سازمان استخباراتی پاکستان دارند نباید در موقف تصمیمگیری قرار داشته باشند. به همین دلیل ملا برادر نخستین چهره کنار گذاشته شده در روند مذاکرات بود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اما دلیل دیگری که میتواند این تغییرات را واکاوی کند ایجاد توازن در میان دو قوم بزرگ پشتون در ترکیب هیئت مذاکرهکننده با طالبان است. در روند تاریخ معاصر افغانستان دو قوم پشتون بیشتر از تمام تیرههای دیگر نقش اساسی داشتهاند: غلجاییها و درانیها. با این حال قدمت حکمروایی درانیها خیلی بیشتر از غلجاییها بوده است. این مسئله یک رقابت سخت و طاقتفرسای تاریخی را در این رابطه ایجاد کرده و تبدیل به یک نبرد نامریی طولانیمدت شده است. طالبان که بیشتر مربوط به قوم غلجایی پشتونها هستند دوست ندارند که نزاع تاریخی میان غلجاییها و درانیها شیرازه این گروه را بر هم بزند. به همین دلیل به توازن دو قوم در ترکیب هیئت ارزش زیادی میدهند. اما واقعیت این است که در ترکیب هیئت مذاکرهکننده نفوذ غلجاییها بیشتر است. به همین دلیل رهبری طالبان مولوی عبدالحکیم که از تیره اسحاقزایی مربوط به درانیها میباشد را به عنوان رئیس هیئت مذاکرهکننده انتخاب کردهاند.
این مسئله دو امتیاز به طالبان میدهد. نخست این که یک اسحاقزایی رهبری مذاکرات را بر عهده گرفته است. قومی که وفاداری بیش از حدی به گروه طالبان دارد و قربانیهای زیادی برای این گروه داده است. دوم این که او از استان قندهار است. جایی که خاستگاه اصلی گره طالبان بود. اما امروزه نفوذ مشرقی والها (مشرقی ساحه بزرگی در شرق افغانستان شامل استانهای پکتیا، پکتیکا، خوست، لوگر، ننگرهار و کنر را شامل میشود) در ترکیب هیئت بیشتر شده است. به همین دلیل بودن یک قندهاری در راس هیئت مذاکرهکننده، قندهاریها را که خود را میراثدار طالبان میدانند قانع میکند.
به نظر میرسد، سفر هیئت طالبان به پاکستان برای بررسی تمام رخنهها ضعف گروه طالبان بوده است. این مسائل میتوانست تا حد زیادی برای سازمانهای استخباراتی که به دقت روند مذاکرات را پیگیری میکنند و دنبال روزنهای برای نفوذ و مداخلهاند دستاویز شود.
به هر صورت به نظر میرسد دولت افغانستان نیز با توجه به ترکیب هیئت طالبان، خود را به اندازه کافی برای رفتن به پشت میز مذاکره تجهیز کرده است. زیرا گفته میشود که دکتر عبدالله عبدالله رئیس شورای مصالحه و حنیف اتمر سرپرست وزارت خارجه نیز به دوحه خواهند رفت.