نصرتالله نوح (نوحیان) که از جمله چهرههای فعال و پیشکسوت در زمینه طنز و ادبیات ایران معاصر به شمار میرود، روز ۲۱ مرداد در سن حوزه کالیفرنیا درگذشت. با مرگ او ایرانیان منطقه شمال کالیفرنیا یکی از برجستهترین چهرههای ادبی منطقه خود را از دست دادهاند. چهرهای که بیش از دو دهه با برگزاری مستمر کلاسهای ادبیات و طنز شعله کمرمق ادبیات فارسی را در این منطقه روشن نگاه میداشت.
ستار دلدار، روزنامهنگار قدیمی منطقه شمال کالیفرنیا، در متنی که در فیسبوک خود قرار داد، اشاره کرد که آقای نوح«"چندین سال پیش دچار سرطان ریه شده بود که پس از عمل جراحی بر این غول وحشت غلبه کرد، اما چندی پیش، از کار افتادن کلیهها او را یک بار دیگر راهی بیمارستان استانفورد کرد. همزمان دو هفته پیش گزارش دادم که حال استاد وخیم است تا جایی که حتی قادر به پاسخگویی به احوالپرسی من هم نبود و سرانجام در سن ۸۹ سالگی از میان ما رفت.»
نوح گذشته از این که فردی دستبه قلم بود و تا آخرین لحظات حیات خود یادداشت و مقاله و کتاب نوشت، چهرهای فعال در زمینه گسترش ادبیات و فرهنگ کهن ایرانی بود و سالیان سال مردم منطقه سنحوزه و والنات کریک از کلاسهای درس ادبیات او بهره میبردند.
نوح در چند حیطه به شکل مستمر و جدی قلم زد. گرایش او به فعالیتهای سیاسی و حزبی در دهه سی، پایش را به زندان باز کرد. نوح از طرفداران حزب توده ایران بود که در سالهای بعد از کودتا دستگیر شد و به زندان افتاد. خود در گفتوگویی تلویزیونی عنوان کرد که وقتی او را گرفتند، گفت سواد خواندن ونوشتن ندارد، درحالی که در آن سالها شعر میسرود و یادداشت و مطلب مینوشت. چهار دفتر از مجموعه اشعار او به نامها «گرگ مجروح»، «گلهایی که پژمرد»، «دنیای رنگها»، و «فرزند رنج»، در فاصله سالهای ۱۳۳۳ تا ۱۳۷۹ منتشر شدند. به نوشته دکتر میلاد عظیمی در یادداشت تلگرامیاش، سرودههای او از آنِ «شاعری متوسط به پایین بود و اغلب در قالب معانی القاءشده از سوی حزب توده، شعر جدی و طنز و نوگونه و کلاسیک میسرود.»
انتخاب نام «دفتر رنج» برای اشعارش از روحیه چپگرای او در سالهای پیش از انقلاب خبر میدهد. این دفتر در واقع گردآمده اشعار سیاسی او در تمامی این ایام بود که در همان سالهای اولیه بعد از انقلاب منتشر شد. بار سیاسی و گرایش حزبی او را میتوان حتی در انتخاب همین عنوان کتاب نیز ردیابی کرد. او از کودکی کار میکرد و درس میخواند و حتی کار نجاری هم انجام میداد. طبیعی بود که در آن سالها که حزب توده ایران تشکیلاتی بسیار منسجم داشت و شعار عدالتخواهی و برابری و دفاع از حقوق کارگرانشان سخت طنینانداز شده بود، نوح بیست ساله هم جلب و جذب آنان شود.
نوح طنزنویس و محقق تاریخ طنز
نصرتالله نوح در عرصه طنزنویسی چهرهای چندوجهی داشت. از یک سو خود دست به قلم بود و با نامهای مختلف و مستعار طنز مینوشت و به نوعی دست راست محمدعلی افراشته در انتشار نشریه طنز چلنگر (نشریه طنزی که از سوی هواداران حزب توده ایران منتشر میشد) در سالهای دهه ۳۰ به شمار میرفت، و از سوی دیگر، خود دست به تالیف آثاری زد که بررسی تاریخ طنز در مطبوعات و ادبیات ایران بود. کتاب «بررسی طنز در ادبیات و مطبوعات فارسی» اثری بود که سال ۱۳۷۳ و با مقدمه دکتر محمدجعفر محجوب در سنخوزه کالیفرنیا منتشر شد. این اثر اطلاعات دقیق و مناسبی در اختیار پژوهشگران قرار داده است، به نحوی که سیدمسعود رضوی در مقدمه کتاب مهمش (تاریخ توفیق؛ سرگذشت طنز در مطبوعات ایران) نوشته است:«نصرتالله نوح (نوحیان) با ذوق و فراست فراوان، به ثبت و ضبط وقایع و یادمانهای بسیاری از طنزآوران معاصر ایران پرداخته است.» (ص ۲۲). رضوی در همان مقدمه اشاره میکند که در «مواضع متعدد از نوشتههای او بهره گرفتهام و در ترجیحات نیز، ارجاع به کتابها و پژوهشهای اورا موثقتر یافتم.» (همان-ص ۲۲) گذشته از کتاب تخصصی نوحیان در باره طنز، خاطرات او از دوران فعالیتهای روزنامهنگاری با عنوان «یادماندهها» نیز منبعی ارزشمند و دستاول به شمار میرود که آقای رضوی در جای جای کتابش از آنها استفاده کرده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در همین زمینه، او تلاش جدی به خرج داد تا برخی از آثار منتشر نشده یغمای جندقی، شاعر منتقد و طنزپرداز و هزلپرداز دوره محمدشاه قاجار را گرد آورد و انتشار دهد که نتیجه آن، کتاب آثار منتشر نشده یغمای جندقی بود که نوح از او با عنوان «عبیدی دیگر» یاد کرد و بر کتاب مقدمهای نوشت و دیدگاههای خود درباره آن شاعر را آورد.
از جمله تلاشهای دیگر او، همتش در گردآوری ادبیات و فرهنگ منطه زادگاهش سمنان بود که در چندین کتاب منتشر شد که از جمله آنها به کتاب «تذکره شعرای سمنان» و نیز دیوان «رفعت سمنانی» میتوان اشاره کرد.
مجموعه آثار منتشر نشده محمدعلی افراشته، سردبیر نشریه طنز چلنگر، و نیز انتشار مجموعه روزنامه طنز «آهنگر» با مقدمه و حاشیهها، از دیگر فعالیتهای ادبی نوح به شمار میرفت.
آقای حافظه ایران و گزارش میدانی واقعه ۱۷ شهریور
شاید یکی از دلایل دقیقبودن اطلاعاتی را که نوح در کتابهایش داده است، بتوان به حافظه کمنظیر او مرتبط دانست که در سالهای دهه ۴۰ نامش را بر سرزبانها انداخت.
او در سالهای آغازین دهه ۴۰ در «نخستین مسابقه هوش و حافظه در تلویزیون ایران» شرکت کرد. تارنمای «راه توده» ضمن تحسین حافظه کمنظیر او، مینویسد: «پس از ۶ ماه رویارویی با انواع سوالهای ادبی، تاریخی و بهویژه اشعار شعرای ایران که در برابرش قرار میگرفت و کسانی که برای همآوردی با او در این برنامه شرکت میکردند، پیروز میدان هوش و حافظه شد و لقب «مرد حافظه ایران» را گرفت.» پس از آن، تلویزیون ایران مجسمه نیمتنهای همراه با جایزهای نقدی به او اهدا کرد که صرف پیشخرید منزلی در خیابان شهباز تهران شد. او در این سالها خبرنگار روزنامه کیهان بود و دکتر مصباحزاده، بنیانگذار موسسه کیهان، توصیه کرد که مجسمه نیمتنه او را در صدر تالار کنفرانسهای کیهان قرار دهند.
گزارش او از واقعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ نیز از جمله نقاط عطف کار روزنامهنگاری او به شمار میآید. در آن زمان، زندهیاد رحمان هاتفی سردبیری کیهان را عهدهدار بود و نصرتالله در اطراف میدان ژاله بود که آن حادثه رخ داد که او و عکاس روزنامه توانستند به عنوان دو تن از شاهدان عینی، آن رخداد را ثبت و ضبط کنند. برداشت ۱۲ عکس از آن کشتار و انتشار گزارش آن در روزنامه کیهان و بعدها با عکسی دیگر در لوموند، از تجربههای نوحیان در نگارش یک گزارش میدانی به شمار میرود.
یادماندهها در ۲۵۰۰ صفحه
یکی از مهمترین کتابهای نصرتالله نوح خاطرات اوست که در ۴ جلد و در نزدیک به ۲۵۰۰ صفحه در فاصله سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۰ میلادی منتشر شد. در این کتاب که با عنون «یادماندهها؛ از بزرگ علوی تا رحمان هاتفی» در خارج از ایران منتشر شد، او سعی کرد با کمکگرفتن از حافظه شگفتانگیزش و نیز تلفیق آن با اطلاعات کتابخانهای، کتابی نسبتا متفاوت انتشار دهد. در کتاب «یادماندهها»، او از هر دری سخن گفته است و لذا کتاب بیش از آن که خاطرات شخصی او باشد،خاطرات دورهای است که او در آنها زیست فرهنگی داشت؛ دورهای که برخی از جزییات مورد اشاره آن از سوی نوح خواندنی است و ماندگار.
فعالیتهای تصویری و تلویزیونی
از جمله دیگر فعالیتهای نوح، معرفی ادبیات کهن و نو ایران از طریق شبکههای تلویزیونی منطقه کالیفرنیا بود. در تارنمای «سفینه نوح» که از قرار تارنمای اختصاصی آقای نوح و فعالیتهای فرهنگی اوست، فهرستی از سخنرانیهای تلویزیونی او نیز آمده است. او در این سخنرانیها به مدد حافظه شگفتانگیزش، درباره برخی از چهرههای برجسته شعر و ادب و طنز معاصر سخن گفته است.
آن برنامه با عنوان «طنز در ادبیات فارسی» با اجرای نوح به سمع و نظر مخاطبان میرسید و به نظر میرسد که گفتههای شفاهی همان کتابی است که او با همین عنوان سالیان قبل انتشار داده بود، با این تفاوت که حافظه شگفتانگیز او به شکل بداهه نکاتی را در این اجرا بیان میکند که در کتابش نیامده است.
مرگ نصرتالله نوح را میتوان نوعی سراشیبی و اضمحلال معدود بازماندههای نسل ادبیات و روزنامهنگاری مهاجرت ایران نام نهاد. نسلی که تقریبا عمده آنها به سنین کهولت رسیدهاند و شاید تا یک دهه دیگر اثر و نشانی از بسیاری از آنها نباشد. با مرگ این نسل، تقریبا آن تتمه باقیمانده از چهرههای مشوق و مبلغ ادبیات جدی کهن و نو ایران نیز از بین میروند و نسلهای بعدی مقیم این منطقه، عملا برخی از سرشاخههای اصلی ادبی ایران را از دست میدهند.