بررسی روان‌شناسان زن‌کُشی در ایران

عدم ترس از قوانین در مردان، خانه را به محلی امن برای همسرآزاری تبدیل می کند

طرح از سایت سرپوش

هر از گاهی در اخبار و جراید می‌خوانیم و از رسانه‌ها می‌شنویم که زنان، قربانی خشونت‌های فیزیکی و یا در نهایت، مرگ و قتل ناشی از عدم کنترل خشم و جنون آنی همسران‌شان شده‌اند.‌ گاهی این قتل‌ها به صورت آنی است و یا با نقشه‌ای از پیش‌ تعیین شده انجام می‌شود، مثل مورد بسیار جنجالی اخیر که محمدعلی نجفی را وادار به کشتن همسرش کرد. قتلی که زن‌کشی را به تیتر یک رسانه‌های ایران بدل ساخت و تحلیل‌های بسیاری را نسبت به رفتار عجیب و غریب این سیاست‌‌مدار پرسابقه دامن زد.

فقدان امار قابل اعتماد

در ایران آماری از قتل زنان و همسران در دسترس نیست، تنها آمار موجود و قابل اتکاء را سازمان پزشکی قانونی ایران ارائه داده است، آن هم نه درباره زن‌کشی، بلکه درباره همسر‌آزاری. بر اساس این آمار، در سال ۱۳۹۶ و در مقایسه با سال قبل آن (۱۳۹۵) مراجعات حاصل از مشاجرات و همسرآزاری با رشدی نزدیک به شش درصد (۵/۸ درصد) روبرو بوده است. بر اساس این آمار، ۱۶ هزار و ۱۵۲ تن مورد آزار و اذیت همسران قرار گرفتند که ۹۰ درصد این افراد را زنان تشکیل می‌دادند.

در گزارشی که ایلنا از گفتگو با مجید ابهری، آسیب‌شناس اجتماعی منتشر کرد، آمده است «۸۵ درصد زن‌کشی‌ها از بدگمانی، سوءظن، تحریکات اطرافیان و البته مصرف مواد مخدر و اغلب روان گردان» ناشی می‌شود.

تحقیقی نیز از سوی یک دانشجوی دکترای حقوق و جزا در سال‌های اولیه دهه ۹۰ در همین زمینه صورت گرفت که میزان کشته شدن زنان به دست شوهرانشان را حدودا دو برابر شوهرکشی می دانست و بیشتر زنانی که قربانی همسرکشی می‌شدند، در واقع قربانی سوءظن عصبانیت، قوانین مردسالارانه و تعصب بودند.

دلایل روانشناسانه زن‌کشی

تجربیات تلخ دوران کودکی و نوجوانی از بی‌توجهی و خشم از سوی مادر، الگوهای غلط روابط زن و مرد یا زن و شوهر در خانواده، فشارهای روحی و روانی، تجربه خشونت‌های فیزیکی و کلامی در دوران کودکی، نوجوانی، حسادت، تنفر، عشق بیش از حد، بدبینی، ترس از خیانت، اختلافات زناشویی، اختلالات شخصیتی می‌تواند فرد را به سمت رفتاری جنون آمیز سوق دهد.

پرداختن به عوامل مطرح شده به طور مجزا زمان‌بر است، اما ترکیبی از عوامل فوق می‌تواند زمینه‌ساز و بستر جنون آنی را در فرد ایجاد کند. «جنون آنی» نوعی اختلال روانی است که فرد معمولا سطح تحمل پایینی را تجربه می‌کند و در موقع رو در رویی با فرد دیگر، رفتارهای خشمگینی را بروز می‌دهد که توان کنترل این رفتارها را هم ندارد و در نتیجه از حالت نرمال خود خارج می‌شود و خشم خود را به صورت درگیری فیزیکی، ناسزاگویی، ضرب و جرح بدنی و حتی اقدام به قتل بروز می‌دهد. فرد ممکن است در سطح جامعه و حتی در بین خانواده رفتارهای متعادل و نرمال نشان دهد، اما درونی متلاطم و پرتنش داشته باشد. این فشارهای روحی- روانی میزان آسیب‌پذیری و تحریک‌پذیری فرد را چندین برابر می‌کند.

 در اغلب موارد خشم و جنون‌های آنی ناشی از اختلال شخصیت مرزی و یا اختلال شخصیت پارانویید منشاء می‌گیرد. به تعبیر دقیق‌تر اختلال شخصیت، بستر و احتمال جداشدن موقت و آنی فرد از واقعیت را فراهم می‌کند که منجر به بروز رفتارهای نابهنجار اجتماعی غیرقابل جبران، مثل قتل، می‌شود.

در اغلب موارد وقتی مردی دست به جنون آنی و قتل همسرش می‌زند، در سطح عمومی این سوال مطرح می‌شود که چطور این رفتار صورت گرفت؟  افکار عمومی بهت‌زده این پرسش را مطرح می‌کنند که «مرد آرامی بود و باورنکردنی است»... قتل همسر محمد علی نجفی نمونه بارزی از جنون آنی و رفتار نابهنجار اجتماعی است که در خانه اتفاق افتاد. فردی با وجهه اجتماعی و شخصیتی و سیاسی بالا، ظاهری متین، موقر و موجه، در خانه با اسلحه همسرش را به ضرب گلوله کشت. عموم افراد تصور می‌کنند انجام قتل یا کشتن زن یا همسر، باید از سوی فردی کاملا روانی و یا به اصطلاح عام، بیمار روانی صورت گیرد. اما تجربه‌های کلینکی و ارزیابی‌ها، نشان می‌دهد که فرد به ظاهر نرمال هم می‌تواند دچار جنون آنی شود.

مرز بین سلامت روانی و اختلال روحی و روانی، گاهی با انجام رفتارهای پرخطر و نابهنجار مشخص می‌شود، درست جایی که فرد قدرت و توان کنترل خشم را کاملا از دست می‌دهد فضا و بستر آماده می‌شود تا خشم را تا مرز و حتی کشتن فرد دیگری پیش برد.

نقش عوامل اجتماعی در تشدید یا کاهش بحران‌ها و حالات روانی    

عوامل یا شرایط اجتماعی نقش تعیین کننده‌ای در کنترل و یا برعکس، تشدید بروز حالات روانی مانند «جنون آنی» دارند. به عنوان مثال در جامعه‌ای که قوانین و مجازات‌های سنگینی برای تعدی و تجاوز به حقوق زن و مرد به طور یکسان، برقرار است و برای هر نوع خشونت فیزیکی علیه زن و همسر، جرایم سنگینی مصوب شده و زنان نیز از حقوق خود آگاه هستند، میزان خشونت و درگیری‌های منجر به قتل می‌تواند کمتر باشد.

در ایران بیشتر خشونت‌ها و درگیری‌های فیزیکی منجر به قتل زن و همسر، در خانه اتفاق می‌افتد؛ جایی که در اغلب اوقات زنان و همسران به دلیل احساس شرمندگی، حقارت و خجالت و نگاه‌های سنتی، حاضر به سازش به هر قیمتی، خفه کردن صدایشان و تحمل اجباری شرایط نابرابر و نامتوازن با مرد و همسر هستند. یکی از دلایل خاموش بودن صدای زنان در ایران می‌تواند به نابرابری حقوق زن و مرد در سطح جامعه مرتبط باشد.

خشونت علیه زنان و همسران جزیی از زندگی خصوصی و حریم خصوصی محسوب می‌شود، طوری که اگر همسایه‌ای صدای گریه و فریاد زنی در خشونت فیزیکی را بشنود نمی‌تواند براحتی با جایی برای کنترل خشم تماس بگیرد. در حالی که در کشورهای توسعه‌یافته افراد آزادند که هر نوع خشونتی را به پلیس و نیروی مربوطه گزارش کنند.

در ایران تنبیهات و مجازات‌‌های قانونی برای خشونت و قتل زن و مرد یکسان نیست و در مواردی که مرد شاهد زنای همسرش با مردی دیگر باشد و زنش را بکشد قوانین چندان سفت و سخت نخواهد بود و حتی‌ آن را نشان از غیرت و مردانگی جلوه می‌دهند. چنین نگاهی و عدم ترس از قوانین و مقررات در مردان، خانه را به محلی امن برای هر نوع خشونت فیزیکی و حتی قتل از سوی مردان و محلی نا امن برای زنان و همسران تبدیل می کند.