زبان پیروزی‌های تبلیغاتی

گروهی سلاح خود را تحویل داده و از قدرت کنار می‌رود، اما باز هم سخن از «پیروزی معنوی» است

گوشه‌ای از ویرانی‌های ناشی از جنگ در نوار غزه-تابناک

پایان هر جنگی، به خودی خود، لحظه‌ای خوشایند است، فارغ از اینکه چه کسی در پایان جنگ نقش داشته و چه کسی به دنبال کشمش بر سر دلایل و عوامل جنگ بوده است. طی دو سال گذشته، روزی نبود که در آن غیرنظامیان بی‌گناه کشته نشوند، و حالا که آتش جنگ خاموش شده تصویری تیره و سنگین بر جای مانده است: تلفات انسانی هولناک، ویرانی گسترده، و زخمی عمیق در حافظه جمعی فلسطینیان. در چنین فضایی طبیعی است که گروه‌های درگیر برای پنهان کردن تلخی شکست به زبان تبلیغات و شعارهای پیروزی پناه ببرند.

این همان «زبان ویژه‌ شکست» است، زبانی که هیچ نسبتی با حقیقت ندارد. پس از هر جنگ نافرجام، به جای تامل و بازسازی، واژگان و شعارهایی ساخته می‌شود تا شکست رنگ پیروزی بگیرد. گفتمان رسمی جنگ را «ضرورت» می‌خواند، تصمیم‌های اشتباه را «شجاعت» می‌نامد و تاریخ را از نگاه فاتحی بازمی‌نویسد که در واقع بازنده است.

در جنگ سال ۲۰۰۶، این زبان به اوج رسید. آنگاه که جنبش حماس و حزب‌الله لبنان شکست سنگینشان در برابر اسرائیل را «نصر الهی» نامیدند، در حالی که بیش از یک هزار و ۶۰۰ لبنانی کشته شده و شهر غزه ویران شده بود. امروز همین روایت در غزه تکرار شده است: بیش از شصت هزار کشته، ویرانی شهرها، و گروهی که سلاح خود را تحویل داده و از قدرت کنار می‌رود، اما باز هم سخن از «پیروزی معنوی» است!

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

پیش از این عراق هم شکست خود را در جنگی ویرانگر «ام‌المعارک» نامیده بود. با این تفاوت که صدام حسین با نوشیدن جام زهر و پذیرفتن امضای سند تسلیم در «خیمه صفوان» در مرز [عراق و کویت]،  واقعیت شکست را پذیرفت بی آنکه ادعای پیروزی کند.

در ادبیات شکست‌های گذشته، واژه‌هایی مانند «نکبه» (فاجعه)، «نکسه» (عقب‌نشینی) و «کرامه» (عزت) برای فرار از بازنگری و پاسخگویی استفاده می‌شد. امروز همان روایت‌ها بار دیگر تکرار می‌شوند: اینکه «حمله پیش‌گیرانه» بوده، یا اینکه اطلاعاتی از حمله قریب‌الوقوع اسرائیل وجود داشته است. سپس، فهرستی از دستاوردهای جزئی و گذرا عرضه می‌شود: بازگشت مسئله فلسطین به صدر اخبار، پر شدن خیابان‌های جهان از تظاهرات‌کنندگان، انتقاد چند رسانه غربی از اسرائیل، و حضور تعداد اندکی یهودی در اعتراضات. اما همه اینها در برابر رنج مردم و پیامدهای سیاسی جنگ که نقشه منطقه را به نفع اسرائیل تغییر داده است ناچیز است.

ادعای پیروزی معنوی تلاشی است برای تسکین وجدان شکست‌خورده و فریب افکار عمومی؛ شعاری که اجازه می‌دهد همان اشتباه‌ها بار دیگر تکرار شوند، بی‌هیچ بازنگری یا پاسخگویی، درست مانند عادتی که افراد معتاد بارها آن را تکرار می‌کنند.

در این میان، افکار عمومی از دو نتیجه اصلی جنگ منحرف می‌شود: نخست، موافقت حماس با تحویل سلاح و کناره‌گیری از قدرت در غزه؛ و دوم، روایت ساختگی که مدعی است دونالد ترامپ شخصا درگیر شد، نتانیاهو را تهدید کرد و او را به عقب‌نشینی واداشت. حال آنکه واقعیت خلاف این ادعاست؛ ترامپ نمی‌خواست نتانیاهو به‌تنهایی از نتایج جنگ بهره‌مند شود، بلکه خود پیروزی سیاسی بزرگی را برای اسرائیل رقم زد و با محدود کردن حمایت‌ها از جنبش حماس و قطع ارتباط آن با متحدانش، پیروزی‌ را ممکن کرد که نتانیاهو قادر به محقق کردن آن نبود.

شاید هیچ‌کس ملزم به عذرخواهی از میلیون‌ها قربانی تصمیم‌های فاجعه‌بار نباشد، اما حداقل کاری که باید انجام شود دست کشیدن از بزرگ‌نمایی شکست‌ها و جشن گرفتن فاجعه‌ها است.

برگرفته از الشرق‌الاوسط

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه