ایران و پاکستان؛ رفاقتی که فراموش شد

روابط سرد و خصومت‌آمیز بین پاکستان و ایران حاصل رویدادهای پس از انقلاب است

 حسن روحانی و عمران خان نخست وزیر پاکستان -Iranian Presidency / AFP

(توضیح ایندیپندنت فارسی: «عذیر بلوچ» رئیس یکی از باندهای تبهکاری پاکستان است که برای سال‌ها به قاچاق مواد مخدر، قتل، آدم‌ربایی و اعمال تروریستی، به‌ویژه در شهر کراچی، مشغول بود. او برای سال‌ها تحت تعقیب نیروهای امنیتی بود و در سال ۲۰۱۵ در دوبی و با همکاری اینترپل دستگیر و به پاکستان مسترد شد. او مجدداً موفق به فرار شد و سال بعد به چنگ نیروهای ویژه پلیس پاکستان افتاد.
عذیر بلوچ فروردین‌ماه امسال از سوی دادگاهی در پاکستان به ۱۲ سال زندان محکوم شده است. او اعتراف کرده که سال‌ها با نیروهای امنیتی ایران همکاری داشته و تابعیت ایرانی هم دارد. دستگیری و نهایتاً اعترافات او درباره نقش نیروهای امنیتی  جمهوری اسلامی در تبهکاری‌‌های او سبب سردی روابط دو کشور شده است.)
 
در هر دو گزارش وزیر ایالتی، علی حیدر زیدی و تیم تحقیقاتی مشترکِ حکومت ایالت سند پاکستان درباره «عذیر بلوچ» یک چیز مشترک وجود دارد؛ هر دو افشاگری‌های پُرشوری دارند.

گزارش دولت فدرال از نفوذ و رسوخ عذیر بلوچ در بین احزاب سیاسی سخن می‌گوید، در حالی که گزارش ایالت سند با کمال تعجب هیچ اشاره‌ای به این موضوع ندارد.

مهم نیست بدانید کدام گزارش به بیان واقعیت پرداخته است، اما هر دو گزارش از کشور برادر و همسایه جمهوری اسلامی ایران یاد می‌کند. از آن جا که علی حیدر زیدی گفته است که او این گزارش را پس از نشان دادن و مطالعۀ نخست‌وزیر -عمران خان- منتشر کرده است، به راحتی می‌توان فهمید که دولت می‌خواهد علاوه بر دولت ایران، محتوای گزارش را در دسترس عموم مردم قرار دهد. این رویکرد از منظر دیپلماسی بسیار نامناسب است و باید از آن اجتناب کرد، به ویژه زمانی که روابط ما با ایران در مسیر خوبی حرکت نمی‌کند.

عذیر بلوچ ادعا می‌کند که  گذرنامۀ ایرانی دارد و با افسران اطلاعاتی در ایران دیدارهایی داشته و اطلاعاتی را درباره ارتش پاکستان و تأسیسات مختلف نظامی در اختیار آن‌ها گذاشته است. مقامات ایرانی به وضعیت کراچی علاقه‌مندند و طبق گزارش تیم تحقیقاتی مشترک (JIT)، عذیر بلوچ جزئیات مربوط به تمامی تأسیسات نظامی مهم در کراچی و اطلاعات مرتبط به افسران کلیدی ارتش را در اختیار آن‌ها قرار داده است.    

جاسوس هندی، کلبوشن یادو نیز از طریق ایران وارد خاک پاکستان شد و طیف گسترده‌ای را از فعالیت‌های تروریستی در بلوچستان راه‌اندازی کرد. از آن‌جا که منطقۀ مرزی میان ایران و پاکستان تحت کنترل شدید ایران قرار دارد، پس ورود کلبوشن به پاکستان فقط با همکاری مقامات مرزی ایران امکان‌پذیر بود.

در گذشته‌های نه چندان دور، هنگامی که پاکستان از حکومت طالبان در افغانستان حمایت می‌کرد، تظاهرات ضدپاکستان در شهرهای مختلف ایران با آتش زدن پرچم پاکستان و لگدمال کردن آن دیده می‌شد. از آن جا که در ایران نوعی نظام دیکتاتوری وجود دارد، پس تظاهرات ضد‌پاکستانی با حمایت و تائید دولت می‌تواند برگزار شود؛ این امر نشانگر آن است که احساسات ضدپاکستان، بازتاب سیاست دولت ایران است.

روابط سرد و خصومت‌آمیز پاکستان و ایران محصول پس از انقلاب ایران است. پیش از این، در زمان سلطنتِ شاه، پاکستان و ایران دارای روابط دوستانه و عمیقی بودند. شاه ایران، نخستین رهبر خارجی بود که در سال ۱۹۵۰ به پاکستان سفر کرد. ایران در جنگ ۱۹۶۰ کمک‌های زیادی به پاکستان کرد که از آن جمله می‌توان به کمک‌های پزشکی و پنج هزار تُن نفت اشاره کرد. ایران هم‌چنین از قطع انتقال نفت به هند نیز خبر داده بود.

براساس تارنمای سفارت ایران در اسلام‌آباد، پس از جنگ میان پاکستان و هند -در سال ۱۹۷۱- ایران برای تقویت نظام دفاعی پاکستان ۹۰ جت جنگی سایبری از آلمان‌غربی خریداری کرد و تحویل دولت پاکستان داد، هرچند این موضوع هرگز به طور رسمی اعلام نشد و نمی‌توان درستی خبر را تائید کرد.

این دو کشور عضو فعال سازمان همکاری‌های منقطه‌ای (RCD) بودند و روابط عمیق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی داشتند. به ایران حتی اجازه داده شده بود تا در هر شهر بزرگ پاکستان، «مرکز فرهنگِ ایران» تأسیس کند که علاوه بر برنامه‌های فرهنگی، امکان آموزش زبان فارسی نیز در آن‌ها وجود داشت. دو کشور هرگز براساس فرقه‌گرایی جدا و در مقابل هم قرار نگرفتند؛ امکان سفر میان پاکستان و ایران بهبود یافته و در بخش گردش‌گری رشد قابل توجهی به وجود آمده بود.

گرچه دلیل این روابط صمیمانه اوضاع بین‌المللی نیز بود، اما با وجود این هم در روابط حسنه دو کشور، جدیت و خلوص آشکارا مشاهده می‌شد. چرا که در جریان جنگ سرد، هم ایران و هم پاکستان متحد غرب بودند و لذا این روابط تحکیم بیشتری داشت.

کودتای نظامی رئیس‌جمهور ناصر در مصر، که هند از آن حمایت کرد و سایر شاه‌نشین‌های منطقه‌ای از آن احساس خطر کردند، نیز ایران را برای اهداف دفاعی خود به پاکستان نزدیک کرد. ایران هم‌چنان در سال ۱۹۷۱ آشکارا پاکستان را -در برابر هند- حمایت و کمک کرد و تجهیزات نظامی در اختیارشان  گذاشت. ایران حمله هند را به پاکستان محکوم کرد و از لحاظ دیپلماتیک پاکستان را حمایت و پشتیبانی نمود.

چنین روابط برادرانه‌ای محکم و صمیمانه می‌بایست پس از انقلاب اسلامی بیشتر تقویت می‌شد، اما متأسفانه بعد از انقلاب، روابط میان دو کشور بر اثر بی‌اعتمادی و شک، به سردی گرایید. در واقع رهبران سیاسی ایران و پاکستان مقصر اصلی بدتر شدن روابط این دو کشورند. ایران مانند هر دولت نوپای انقلابی، به صدور انقلاب باور داشت و تلاش‌های زیادی نیز در این خصوص انجام داد. با این کار، روابط ایران با بسیاری از کشورهای عربی و ازجمله پاکستان تیره شد. در آن زمان، پاکستان توسط یک دیکتاتور نظامی (ژنرال ضیاءالحق) اداره می‌شد که می خواست به وسیلۀ «دین» به طول و تقویت قدرتش بپردازد و این منجر به اولین شکاف در روابط دو کشور شد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

جهاد افغانستان و روی کار آمدن رژیم طالبان نیز پایه‌های این رابطۀ محکم را سست کرد و کار به جایی کشید که سردی و خصومت تا سطح عموم مردم کشیده شد. دیپلمات‌های ایرانی در پاکستان توسط گروه‌های افراطی ربوده و کشته شدند. در مقابل، تلاش‌هایی صورت گرفت تا تلفاتی به دیپلمات‌های پاکستانی در ایران وارد شود.

تظاهرات و تحصن خارج از سفارت پاکستان در تهران طی این دورۀ دشوار روابط، به یک هنجار عادی مبدل شده است. کنسول‌گری‌های پاکستان در ایران نیز در موارد مختلف اداری توسط دولت‌مردان محلی مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند که این وضعیت هم‌چنان ادامه دارد.

در این شرایط، دولت ایران به هند نزدیک شد و به توسعۀ روابط اقتصادی رسید و  ضمن نگاهی مشترک و دقیق به مسایل منطقه روابط ایران با پاکستان سردتر هم شد. در پی موافقت با دیدگاه‌های هند، ایران کار اتمام بندر چابهار را با دریافت کمک‌های مالی سنگین از هند، با سرعت هرچه بیشتر آغاز کرد، تا از اهمیت بندر گوادر -کراچی- کاسته شود.

بسیاری از دیپلمات‌های پاکستانی که با سیاست‌های ایران آشنایند، باور دارند که دولت انقلابی ایران هرگز نخواسته است که پاکستان به یک قدرت هسته‌ای تبدیل شود. ضمن آن که ایران اخیراً از برخی جوانان پاکستانی در ادامۀ جنگ داخلی سوریه استفاده کرده است که روابط دو طرف را بیشتر از پیش صدمه زده است.    

افشاگری‌های عذیر بلوچ  نشان‌گر آن است که دولت ایران توجه خاصی به کراچی داشته است و مقامات ایرانی ممکن است در ناآرامی‌های این شهر دخیل باشند. انتشار گزارش تیم تحقیقاتی مشترک در سطح دولت ایالتی که جزئیاتی از علاقۀ ایران به تأسیسات نظامی پاکستان را در بردارد، می‌تواند بر بدتر شدن روابط این رو کشور تأثیرات زیادی داشته باشد.

برخی از تحلیل‌گران بر این باورند که ایران هیچ علاقۀ مستقیمی به کراچی ندارد و ممکن است به دنبال دریافت اطلاعات برای هند باشد. اکنون نمی‌توان با اطمینان گفت که هدف از این گزارش، بدنام کردن حکومت ایالتی سند یا افشای اطلاعات منفی در مورد ایران بوده است یا خیر. البته نشر این گزارش که سازمان‌های اطلاعاتی پاکستان در مورد کشور همسایه به ابراز نظرات منفی می‌پردازند، به هیچ وجه به نفع منطقه‌ ما نبوده و نیست.

دولت ما در انتشار این نوع گزارش در مورد همسایگان خود، نیاز به پختگی و احتیاط دارد. روابط پُرتنش ما با ایران طی سه یا چهار سال گذشته تا حدودی بهبود یافته است؛ از جمله سفر سال پیش نخست وزیر به ایران. لذا به هم ریختگی بیشتر این روابطِ دشوار، به سود منطقه‌ نیست.

ما باید از مجراهای دیپلماتیک به ابراز نگرانی‌های متقابل خود بپردازیم و از منافع خود دفاع کنیم، نه با استفاده از گزارش‌های اطلاعاتی سازمان‌های مخفی و مگافون.

*عاقل ندیم، دیپلمات پیشین پاکستان است.

© The Independent

بیشتر از