محمدعلی کشاورز؛ نقش‌هایی بر لوح جان

کوراساوا خطاب به کیارستمی: «خیلی از بازیگران بزرگ دنیا نقش کارگردان را ایفاء کردند اما بازیگر تو از همه بهتربود.»

محمد علی کشاورز- عکس از خبرگزاری ایرنا

در سال‌های پس از انقلاب نوعی اجماع ذهنی میان ایرانیان علاقه‌مند به سینما و سریال‌های برجسته تلویزیونی شکل گرفت که پنج بازیگر شناخته شده مرد را کنار هم بنشانند. یاد هر یک از این بازیگران بی‌اختیار چهار نام دیگر را به خاطر می‌آورد. جمشید مشایخی، عزت‌آلله انتظامی، داود رشیدی، علی نصیریان و محمدعلی کشاورز. می‌توان نام آن‌ها را اصحاب خمسه نامید که با مرگ کشاورز تنها یک تن آن‌ها باقی مانده است؛ علی نصیریان، که عمرش دراز باد.

این پنج‌تن قله‌های بازیگری را در زندگی حرفه‌ای خود طی کردند و نقش‌هایی را پذیرفتند و ایفا کردند که در خاطر ایرانیان ماندگار شده است. ویژگی مشترک هر پنج تن اتصال آن‌ها به سنت‌های تئاتری بود. به جز عزت‌الله انتظامی که متولد ۱۳۰۳ بود، چهارتن دیگر اختلاف سنی اندکی داشتند. بین ۱۳۰۹ تا ۱۳۱۳ و همه آن‌ها عمری به کمال داشتند و بین ۶ تا ۷ دهه بازیگری کردند.

پذیرش نقش‌های متنوع

محمدعلی کشاورز بازیگری را با ایفای نقش در تله‌تئاتر خودکشی به کارگردانی علی نصیریان در سال ۱۳۳۰ شروع کرد و با توجه به تحصیلاتی که در تئاتر داشت، ابتدا بیش‌تر نقش‌های تئاتری ایفاء می‌کرد اما وقتی پای دوستانش به سینما باز شد، او نیز با فیلم «شب‌قوزی» فرخ غفاری به جمع بازیگران سینما و تلویزیون پیوست. اگرچه تئاتر را رها نکرد و نقش‌های خوبی در نمایش‌های کارگردانان نامی تئاتر مانند رکن‌الدین خسروی، علی نصیریان، عباس جوانمرد و پری صابری و … ایفاء کرد. در کارنامه کاری او ۴۷ فیلم سینمایی و ده‌ها سریال تلویزیونی وجود دارد که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به سلطان و شبان، سربداران، هزاردستان، ‌گرگ‌ها و پدرسالار اشاره کرد.

 کشاورز در مقایسه با سایر بازیگران در بادی امر صورت فتوژنیکی نداشت، و بدن سنگین و پروزنش نیز عاملی بود تا چابکی دیگر بازیگران و یارانش را نداشته باشد. همین دو ویژگی سبب می‌شد تا فرصت پذیرش نقش‌ها برای او کم‌تر و محدودتر شود.

اما چند نقش او در خاطره جمعی ایرانیان ماندگار شده است که تمامی این نقش‌ها به جهت درک درست کارگردانان از ویژگی‌ها و شخصیت یا کاراکتر پنهان موجود در بازی کشاورز ناشی‌ شده است.

برای نمونه نقش‌های کشاورز در عمده فیلم‌ها فرد مسن، جاافتاده و عاقلی را نشان می‌دهد که که فضای تیپک کارهای اوست. در مقابل اما در چند نقش متفاوتی که بازی کرد نشان داد تا چه اندازه قابلیت و استعداد بازیگری دارد و چگونه می‌تواند خود را اسیر کلیشه‌ها نکند.

نقش شعبان استخوانی نماد این تفاوت است. نقشی که علی حاتمی از او ساخت. البته این نقش از نظر منطق و داستان فیلم و فیلم‌نامه ظرفیت‌هایی داشت که اجازه می‌داد وجوه شخصیتی بازیگر بروز و ظهور یابد. هم‌چنان که در نقش محمدعلی در فیلم مادر نیز  به عنوان پسر بزرگ خانواده بسیار متفاوت ظاهر شد.

۱۵ سال آخری که نقشی نپذیرفت

اگر کارگردانان می‌خواستند محمدعلی کشاورز را با ظاهرش قضاوت کنند و بر همان اساس نقشی را برای او در نظر بگیریند، قاعدتا باید در نقش‌های درجه دوم بازی می‌کرد، چنان که خود او نیز در یکی از آخرین گفت‌وگوهایش گفته بود: «در آخرین کارها نقش حاجی‌بازاری به من پیشنهاد می‌شد.» اما عاملی که سبب شد تا او به سمت بازی در این گونه فیلم‌ها نرود، همانا نگاه کیفی‌ای بود که به کار بازیگری داشت و البته اطمینان خاطری که نسبت به ظرفیت‌های درونی‌اش برای پذیرش نقش‌هایی متفاوت، به همین دلیل او ترجیح داد در نزدیک به ۱۵ سال آخر عمرش بازی نکند. چرا که فضای سینمای ایران به سمت نوعی انحطاط و فیلم‌فارسی‌گری سوق پیدا کرده بود و کارگردانان نیز کم‌تر نقش متفاوتی را به او پیشنهاد می‌دادند. برخی از آن‌ها نیز از سر دل‌سوزی و این که برای پیش‌کسوتی مانند او نقشی تعریف کنند، به او پیشنهاد کار می‌دادند اما کشاورز ترجیح داده بود کم‌تر بازی کند.

دکتر محمد صنعتی که دوستی ۵۰ ساله با کشاورز داشت توصیفی دقیق از شخصیت او به دست داده است. آقای صنعتی در شب‌ بخارای روز سوم دی‌ماه ۱۳۸۷ که به کشاورز اختصاص یافته بود گفت که «انسان متفاوت در جامعه دشوار پذیرفته می‌شود چرا که اقلیت خلاق و فرهنگ‌ساز، عموما نابه‌هنجارند و به همین دلیل است که می‌توانند فرهنگ‌آفرین و تابوشکن باشند و نوآفرینی کنند.»

مهرجویی: کشاورز متبحر و با استعداد بود

همین ویژگی سبب شد تا کارگردانان طراز اول به سراغ کشاورز بیایند. از فرخ غفاری تا بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، محمدعلی نجفی، علی حاتمی، محسن مخملباف، داریوش مهرجویی و عباس کیارستمی.

مهرجویی که با کشاورز در فیلم «آقای هالو» همکاری کرده بود، در یادداشتی که تیرماه ۹۶ در نشریه پاراگراف نوشت، توصیفی دقیق از استعداد و قابلیت‌های کشاورز کرد. او در اواخر دهه ۴۰ و برای انتخاب بازیگر زیاد به تئاتر می‌رفت و از جمله چند نمایشی که محمدعلی کشاورز بازیگر آن بود. به نوشته مهرجویی: «می‌شد فهمید که او بازیگر متبحر و بااستعدادی است و نقش‌های متنوعی را ایفاء می‌کند…» و در ادامه می‌نویسد که کشاورز در فیلم هالو یک سکانس بازی کرد که در همان یک سکانس هم خیلی نرم و زیرپوستی نقشش را بازی کرد و با آن که بازیگر تئاتر بود، آن اغراق و تاکیدی که معمولا بازیگران تئاتری برای شیوه بازی‌شان روی صحنه دارند، در بازی کشاورز دیده نمی‌شد. او سینما را می‌شناخت، حس لازم را برای ایفای نقش یک دلال زمین داشت و خیلی خوب در آن نقش ظاهر شد.

کیارستمی: منضبط و اثرگذار

دیگر کارگردانی که از تجربه بازیگری کشاورز گفت عباس کیارستمی بود. کارگردانی که عموم بازیگرانش غیرحرفه‌ای هستند و انتخاب کشاورز برای فیلم «زیر درختان زیتون» خود استثنایی در قاعده کاری کیارستمی بود. از قول کیارستمی نقش شده است که کوراساوا (فیلم‌ساز بزرگ ژاپن) به او گفته بود، «خیلی از بازیگران بزرگ دنیا نقش کارگردان را در سینما ایفاء کردند اما بازیگر تو از همه بهتر بازی کرده است.»

کیارستمی در گفت‌وگوی بلندی که با شماره ده نشریه پاراگراف (شماره ۱۰- خرداد و تیر ۱۳۹۶-) داشت گفت که ابتدا قرار بود پرویز کیمیاوی ایفاگر نقش کارگردان باشد، اما نپذیرفت و شبی در یک مهمانی کشاورز را می‌بیند و بلافاصله به جمع‌بندی می‌رسد که او بهتر از بقیه می‌تواند این نقش را ایفاء کند.

به گفته کیارستمی: «کشاورز خوب موضوع را دریافت کرده بود و تا آخر فیلم در جمع نابازیگرها کارش را انجام می‌داد…» در همین گفت‌وگو کیارستمی عنوان می‌کند که کشاورز حتی در روزهایی که بازی نداشت به صحنه می‌آمد که بتواند با فضای کلی صحنه بیش‌تر آشنا شود و به همین دلیل «انضباط یک آدم حرفه‌ای را داشت که خود را با کل فیلم تطابق می‌داد. او میل نداشت که دیگران شبیه او بازی کنند، ‌فهمید که خودش را باید به نابازیگران فیلم نزدیک کند و به نظر من خیلی موفق بود.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

هم‌چنان که نوشتیم کشاورز در ۱۵ سال آخر عمرش عملا بازی نکرد، چرا که فضای کار خوب و مورد پسند او فراهم نبود. او بازیگری گزیده‌کار بود و در مصاحبه‌ای گله کرده بود از کارگردانانی که درکی از ریتم حرکتی کشاورز در بازی‌هایش نداشتند و همین امر او را آزرده‌خاطر ساخته و گفته بود: «امیدوارم یک قدری برای فرهنگ و هنر بیش از تجارت،‌ دغدغه داشته باشیم ما امروز نه فیلم‌نامه‌نویسان دقیق و نه تهیه‌کنندگان کاربلد در میدان سینما و خصوصاً تلویزیون داریم.» امیدی واهی که امروز به نظر می‌رسد با سیر رو به افول بسیاری از معیارهای اخلاق حرفه‌ای امکان تحقق آن بسیار سخت و دشوار خواهد بود.

بیشتر از فرهنگ و هنر