افغانستان: «از چنگ دوستانم نجاتم دهید!» 

رهبران امروزی افغانستان در شرایطی شبیه امیرشیرعلی خان قرار دارند

امیرشیرعلی خان، پادشاه سابق افغانستان در نیمه‌ دوم قرن ۱۹، میان خرس (نماد روسیه) و شیر (نماد بریتانیا) ایستاده است-عکس از رسانه‌های اجتماعی

برای افغانستان‌شناسان، شاید خلاصه‌ای از تاریخ معاصر سیاسی این کشور در کاریکاتوری بازگو شده باشد که در سال ۱۸۷۸ میلادی در نشریه‌ای در لندن منتشر شد[1] که در آن، امیرشیرعلی خان، پادشاه سابق افغانستان، ترسیده و لرزان به صورت نمادین در بین دو امپراتور بریتانیای کبیر و روسیه تزاری نشان داده می‌شد. زیرنویس آن کاریکاتور هم چنین بود: «از چنگ دوستانم نجاتم دهید!» ۱۴۲ سال از آن روز می‌گذرد و افغانستان گویا همچنان میدان بازی‌های بزرگ مستقیم و غیرمستقیم قدرت‌ها است. 

در این تقریبا یک و نیم قرن گذشته، و به ویژه بخش اعظم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، کابل کوشید به عنوان منطقه حایل بین دو قدرت بزرگ و رقیب شرقی و غربی قرار گیرد. این کشور هرچند در صد سال اول توانست نقش ضربه‌گیر داشته باشد و از برخورد مستقیم بین دو قدرت در سرزمین خود جلوگیری کند، اما سرانجام جنگ سرد آن را در امان نگذاشت. روابط نسبتا متوازن با بلوک‌های شرق و غرب، در نهایت به هم خورد و با شروع جنگ سرد، شیوه بازی تغییر کرد و آتش جنگ در افغانستان شعله‌ور شد. 

سفر نیکیتا خروشچف، رهبر شوروی، و نیکیلای بولگانین، وزیر دفاعش، در سال ۱۹۵۵ به افغانستان نقطه عطفی در روابط دو کشور کلید زد که به سرازیر شدن کمک‌های گسترده شوروی و طبعا نفوذ آن کشور در افغانستان انجامید. 

یک دهه بعد از آن سفر، «حزب دموکراتیک خلق» از سوی نخبگان چپگرا ایجاد شد که مدتی بعد، با حمایت مستقیم شوروی، قدرت در کابل را به دست گرفت. از سوی دیگر، آمریکا به عنوان سرآمد ائتلاف غرب نیز آرام ننشست و با حمایت از گروه‌های اسلامگرای مجاهدین، برای انتقام شکستش در ویتنام، در افغانستان سراغ شوروی رفت. 

در چنان فضایی، آمریکا و متحدان منطقه‌ای‌اش با حمایت از مجاهدین، حضور شوروی در افغانستان را به چالش کشیدند و در نهایت، با خروج شوروی از افغانستان در ۱۹۸۹ و سقوط دولت مورد حمایتش در ۱۹۹۲، آمریکا انتقام شکست در ویتنام را از شوروی در زمین افغانستان گرفت.

شکست فاحش شوروی و خروجش از افغانستان، همزمان با عوامل سیاسی – اقتصادی و اجتماعی دیگر، به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی منتهی شد و در افغانستان هم فضایی ایجاد شد که آن نیز به لشکرکشی آمریکا برای سرکوب متحدان اسلامگرای پیشین و سرنگونی امارت اسلامی طالبان، انجامید.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

روسیه دیگر نه ظرفیت و نه تمیلی برای به چالش کشیدن آمریکا در افغانستان داشت. آمریکا با خاطر آسوده، کمی بیشتر از بیست سال بعد، در اکتبر ۲۰۰۱ در واکنش به حملات یازده سپتامبر با عملیاتی زیر عنوان «آزادی پایدار» وارد افغانستان شد. در زمان کوتاهی، مقاومت طالبان درهم شکسته شد و القاعده هم تضعیف شد، اما امروز که تقریبا دو دهه از آغاز لشکرکشی آمریکا به افغانستان می‌گذرد، شاهد بازگشت طالبان هستیم و روس‌ها تماس با طالبان را می‌پذیرند.

روسیه که تا چند سال پیش اوضاع افغانستان را از دور نظاره می‌کرد، دیگر نظاره‌گر محض  نیست. این کشور در پنج سال اخیر بیش از گذشته فعال شده است و با دیپلماسی شتابان به صحنه افغانستان بازگشته است. ایجاد رابطه با گروه طالبان که از سال ۲۰۰۱ علیه آمریکا می‌جنگد، به چند سال پیش بر می‌گردد.

مسکو سرانجام بعد از سی سال از پایان اشغال افغانستان توسط قشون سرخ شوروی، با پرده برداشتن از روابطش با طالبان و خودنمایی قدرتش در صحنه افغانستان،  در نهم نوامبر ۲۰۱۸ اجلاس بزرگی بین رهبران سیاسی طالبان و شورای عالی صلح و نمایندگان سیاسی افغانستان در مسکو برگزار کرد تا نشان دهد که ایفای نقش میانجی‌گر جاه‌طلب را در قبال افغانستان برگزیده است. این نفوذ، تنها به طالبان محدود نبود. بسیاری از چهره‌های سیاسی تکنوکرات و جهادی نیز به عودت مسکو لبیک گفتند. 

آن تماس‌ها و روابط در جریان مذاکرات طالبان با آمریکا نیز با گرمی حفظ شد؛ چنانچه هنگام توقف مذاکرات بین خلیل‌زاد و ملابرادر در پی توییت دونالد ترامپ که محور اصلی گفت‌وگوها برای خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان بود، نمایندگان طالبان به مسکو سفر کردند. 

در سپتامبر ۲۰۱۹، هیات طالبان از قطر به مسکو، چین، ایران و کشورهای آسیای میانه رفتند تا در پی تعویق مذاکرات صلح با آمریکا، «امکان بیرون راندن آمریکا از افغانستان با توسل به زور» را با این قدرت‌های منطقه‌ای بررسی کنند. 

و نیز، آن روابط تنها به شورشگری محدود نبود. روسیه صریح‌تر از هر وقت دیگری در قبال مسایل سیاسی افغانستان مومضع‌گیری می‌کند. مسکو در تازه ترین موضعش در قبال افغانستان هفته پیش انگشت اتهام را به سوی آمریکا نشانه گرفت و گفت که آمریکا در بحران سیاسی پس از انتخابات سال 2019 مقصر است.  

ماریا زخوروا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه، در توییتی نوشت: «ما از تلاش‌های ایالات متحده برای جلوگیری از اختلال در گفت‌وگوهای بین‌افغانی آگاه هستیم. اما ایالات متحده در بن‌بست جاری سیاسی در افغانستان نقش داشته است، چون یکی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری را به عنوان برنده به رسمیت شناخته است.» 

دیگر متحد روسیه در جنگهای نیابتی، جمهوری اسلامی ایران، هم ساکت ننشسته است و سیاستی مشابه مسکو در پیش گرفته است. 

وزارت خارجه جهموری اسلامی ایران در بيانيه‌ای درباره تحولات أفغانستان، نسبت به تحولات اخیر در این کشور ابراز نگراني كرد و آمریکا را در قبال همسايه شرقي خود به باد انتقاد گرفت: «ايران در مورد تبعات غيرقابل پيش‌بيني اختلافات پيش آمده در مورد نتايج انتخابات رياست‌ جمهوري آن كشور بر ثبات داخلي و آثار منطقه‌اي آن احساس خطر مي‌كند و وضعيت پيش آمده را ناشي از بي‌توجهي دولت امريكا به مشكلات موجود در برگزاري انتخابات‌ها در افغانستان و غفلت از درس‌هاي گرفته شده از آنها، به‌خصوص انتخابات رياست‌جمهوري سال ۲۰۱۴ آن كشور مي‌داند. اولويت دادن به نيازهاي تبليغاتي رئيس‌ جمهوری امريكا در انتخابات ماه نوامبر آينده و شتابزدگي غيرمسئولانه آن كشور براي پيشبرد گفت‌وگو‌ها بدون در نظر گرفتن منافع و امنيت منطقه، موجب بي‌توجهي به مسایل داخلي شد كه شكل‌گيري وضع موجود، از آثار آن بي‌توجهي است.»

به نظر می‌رسد که رهبران امروزی افغانستان هم در شرایطی شبیه امیرشیرعلی خان قرار دارند که با روسیه و بریتانیا دست دوستی داده بود، اما نگران دستش بود. 

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه