ترزا می تا سالها به عنوان نخست وزیری که در روند جدایی بریتانیا از اتحادیه اروپا موفق نبود در یادها خواهد ماند، اما آنچه میراث واقعی او به شمار میرود ، تغییرات عمدهای است که او به عنوان وزیر کشور، در روند مهاجرت و مهاجرپذیری بریتانیا ایجاد کرد. او دومین نخست وزیر زن در بریتانیا و دانش آموخته دانشگاه آکسفورد در رشته جغرافیا است که بیش از دو دهه فعالیت سیاسی را در کارنامه خود دارد.
سال ۱۹۹۷ خانم می به عنوان نماینده حزب محافظهکار به پارلمان راه یافت و کم کم جایگاه خود را در بین اعضای حزب محافظ کار پررنگتر کرد تا جایی که سال ۲۰۱۰ به عنوان وزیر کشور بریتانیا، به پارلمان معرفی شد و تا سال ۲۰۱۶ که به نخست وزیری رسید، بیش از هر کس دیگری در ۱۰۰ سال گذشته در این سمت باقی ماند.
او در طول این مدت، با تغییرات عمدهای که در سیستم مهاجرت بریتانیا ایجاد کرد، آمار مهاجرت را به طور چشم گیری کاهش داد. پیش از انتصاب او، دولت حزب کارگر شرایط پذیرش قانونی مهاجران را از بر اساس پذیرش افراد با مهارتهای خاص و تحصیلات عالی، سرمایهگذاری و کار آفرینی پایهگذاری کرده بود؛ با آمدن خانم می به وزارت کشور بسیاری از این موارد کاملا از میان برداشته شد و شرایط برای دیگر گروهها هم به مراتب سختتر شد. روند کار رسیدگی به پناهجویان طاقت فرسا و طولانیتر از قبل شد و پروندههای بسیاری با جواب رد مواجه شدند. بسیاری که در انتظار دریافت اقامت دائم کشور بریتانیا بودند نامه ترک خاک دریافت کردند. بنا بر همین رویهای که خانم می در وزارت کشور دنبال کرد، بسیاری او را به داشتن سیاست خصمانه در برابر مهاجرین متهم میکنند.
زمانیکه موضوع جدایی بریتانیا از اتحادیه اروپا ،برگزیت، بر سر زبانها افتاد، او طرفدار ماندن بریتانیا در اتحادیه اروپا بود؛ خانم می معتقد بود خواست مردم بریتانیا کاهش مهاجرت به کشورشان است و این امر را میتوان از طریق کنترل سیستمهای مهاجرتی وزارت کشور عملی کرد. او معتقد بود که ماندن در اتحادیه اروپا و همچنین کاهش آمار مهاجرت یک بازی برد- برد برای بریتانیا خواهد بود.
شاید همین طرز فکر باعث شد او در دوران نخست وزیری هم به یک شخص میانهرو تبدیل شود.
خانم می از همان ابتدای شروع کارش به عنوان نخست وزیر، با انتقاد کم کاری در تسریع روند خروج برگزیت مواجه بود و او در پاسخ، جمله معروف خود را تکرار میکرد که «معامله نکردن بهتر از یک معامله بد است».
بسیاری این روند آهسته و طولانی او در خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا را با سیاست خانم می در وزارت کشور مقایسه میکنند. شاید که خانم می در مقابله با هزاران مهاجر، با همین روند به نوعی به هدف مورد نظر خود رسید، اما این روند کند و آهسته در مورد برگزیت جوابگو نبود و نارضایتی عامه مردم بریتانیا را به همراه داشت.
از طرف دیگر، خانم می در طول مدت مذاکرات با اتحادیه اروپا موضع میانه یعنی خروج نرم را دنبال میکرد؛ شاید به این دلیل که سعی داشت با این روند تا حدی به دیگر احزاب مستقر در پارلمان از جمله حزب کارگر نزدیکتر شود تا برای رای گیری نهایی در صحن پارلمان رای دیگر اعضا را هم در اختیار داشته باشد، اما همین میانه یروی برای او تبدیل به دو لبه شمشیر باخت شد: از یک سو او در عمل حمایت افراد با نفوذ در حزب محافظه کار که طرفدار خروج سریع بودند را از دست داد و همین موضوع هم باعث استعفاهای پی در پی در میان وزرای کابینهاش شد، از جمله استعفای بوریس جانسون و دیوید دیویس و دیگران. از سوی دیگر هم این میانه روی و خروج نرم از اتحادیه اروپا، هرگز محبوبیت مورد نظر خانم می، میان دیگر احزاب مستقر در پارلمان را تامین نکرد. او برای حفظ سمت خود در پارلمان چندین بار مجبور به برگزاری همهپرسی شد و حتی در آخرین لحظه مجبور شد برای حفظ اکثریت حزب محافظه کار با حزب ایرلند شمالی ائتلاف کند.
خانم می در سیاست خارجی، ضمن حفظ اتحاد با قدیمیترین دوست و متحد خود، ایالت متحده آمریکا، تغییرات جدیدی را ایجاد نکرد. به طور مثال در موضوع برجام و روابطش با ایران، همچنان موضع میانه خود را پی گرفت و در حالیکه با دیگر کشورهای اروپایی امضا کننده برجام، سعی در تشویق ایران به ماندن در برجام داشت، از طرف دیگر تمام خواستههای آمریکا در خصوص خروج از برجام را نیز به نوعی برآورده کرد، به این صورت که علیرغم حفظ برجام، با هیچ یک از شرکتهای ایرانی از جمله شرکتهای نفتی وارد معامله نشد و بانکهای بریتانیایی همچنان معاملات با ایران را ممنوع میدانند. در همین خصوص، همین اواخر هم آخرین وزیر دفاع کابینه او به روشنی از همراهی نظامی بریتانیا با آمریکا در خاورمیانه صحبت کرد.
به نظر نمیرسد روند اتحاد و همکاری نزدیک بریتانیا با آمریکا در آینده هم دستخوش تغییری شود.
خانم می در طول مدت نخست وزیریاش کوشش کرد از شباهتش به مارگارت تاچر، نخست وزیر پیشین بگوید؛ او بارها وظیفه سخت خود برای خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا را با سیاستهای «بانوی آهنین» بریتانیا در دهه هشتاد میلادی مقایسه کرد و سعی کرد با طرز برخورد و حتی نوع پوشش خود به نوعی تداعی کننده خانم تاچر برای مردم باشد.
با اینحال در عمل هیچ کدام از سیاستهای ترزا می منجر به محبوبیت او در میان عامه مردم بریتانیا نشد و در نهایت به گفته بسیاری، او که فقط برای به ثمر رساندن برگزیت انتخاب شده بود، از عهده تنها وظیفهاش برنیامد و از این جهت تصویر نخست وزیر نافرجامی را از خود در اذهان مردم باقی گذاشت. با اینحال، میراث واقعی او در وزارت کشور برای برخورد با مهاجرین تا سالها تاثیرش را بر زندگی بسیاری خواهد گذاشت.