از آمارها می‌توان برای اهداف خوب سیاسی استفاده کرد

نترسید ولی داده‌ها برای شناختن آنچه ما را متحد می‌کند، بهترین ابزار هستند

من به مدت دو سال (تا سال ۲۰۱۸) مدیر بخش سیاست خارج از ایالات متحده در کمبریج آنالیتیکا بودم. تعطیلی این شرکت، که جزئیات آن به خوبی مستند شده ‌است، نشان دهنده تغییر مسیری مهم در رویکرد ما به داده‌ها و استفاده از آنهاست. اما من و تعدادی از همکارانم همچنان فکر می‌کنیم، دیگر نمی‌توان بینشی که با استفاده از داده‌ها به دست می‌آید را نادیده گرفت. یعنی این ابزار همانقدر که برای ایجاد اختلافات سیاسی استفاده می‌شود باید برای اهداف سیاسی مترقی هم به کار گرفته شود.

یک سال از آن زمان گذشته و دوباره قرار است، مردم بریتانیا به پای صندوق‌ها بروند. با توجه به اینکه اخیراً در بریتانیا انتخابات محلی داشتیم و از آخرین انتخابات سراسری‌ کمتر از دو سال و از همه‌پرسی برگزیت کمتر از سه سال می‌گذرد، باید اکنون در اجرایی کردن انتخابات وضعیت خوبی داشته باشیم.

همچنین تیم‌های کارزارهای انتخاباتی نیز باید در حال حاضر ورزیده و آماده باشند. اگرچه اطلاعات بسیاری، در مورد موضوعی که سه سال است بحث‌های ملی را تحت‌الشعاع قرار داده، منتشر شده، اما هنوز بسیاری از مردم نکات اصلی آن را درک نمی‌کنند.

بخشی از این ناتوانی در درک مسأله اصلی به مصلحت‌اندیشی سیاسی باز می‌گردد. اما به نظر می‌رسد بخشی دیگر نیز به بی‌میلی به سازگاری با واقعیت‌های نظام مدرن مشارکت انتخاباتی مربوط می‌شود. با این حساب باید پرسید فعالان و برگزارکنندگان کارزارهای سیاسی چه درسی می‌توانند از گذشته بگیرند و چگونه می‌توانند مطابق آن در روزهای پس از انتخابات امروز، مردم را متحد نگهدارند و تشویق کنند؟

از دیدگاه علوم سیاسی و بازاریابی این اتفاق نظر وجود دارد که مردم هویت‌های چند لایه دارند.

هویت‌های آنلاین و آفلاین ما متفاوت است و یک فرد با توجه به کانال دیجیتال موجود می‌تواند خود را به شکلی متفاوت معرفی کند. افراد در واقع می‌توانند از یک هویت به هویتی دیگر بروند یا هویتی جدید را فعال کنند.

در مورد هویت قومی، مذهبی، منطقه‌ای و ملی‌مان - و همینطور هویت اروپایی‌مان - نیز اتفاقی مشابه می‌افتد. هویت‌هایی که خودآگاه یا ناخودآگاه در ذهن‌مان در کنار یکدیگر وجود دارند و دچار تحول می‌شوند. این هویت‌ها رفتارمان، احساس‌مان به مسائل سیاسی-اجتماعی و نحوه رأی دادن‌مان را شکل می‌دهند و به همین دلیل مهم‌اند.

توانایی تولید محتوای تأثیرگذار برای یک کارزار انتخاباتی به پی بردن به آنچه واقعا برای رأی‌دهندگان مهم است، بستگی دارد. هر منطقه و شهری نگاه ویژه‌ای درباره فواید و سختی‌های عضویت در اتحادیه اروپا خواهد داشت و تولید پیامی که برای این موزاییک شکل گرفته از فردیت‌های مختلف معنادار باشد به خلاصه کردن مؤثر این اطلاعات بستگی خواهد داشت.

روان‌شناسی رفتاری در حال ایجاد تکنیک‌های جدید برای بازجویی از هویت‌های چند لایه ماست. این مسأله با شناخت چگونگی رفتن از یک هویت به هویتی دیگر و دریافتن اینکه چه تصاویر و تداعی‌ای احساس «تعلق» را فرای مرزهای هویت‌های ملی، مذهبی و قومی‌مان تحریک می‌کنند، میسر می‌شود.

ابزارهای شنیداری متعلق به رسانه‌های اجتماعی می‌توانند میلیون‌ها گفتگوی آنلاین عمومی را با استفاده از تحلیل محتوا و پروسه‌های زبان طبیعی غربال و معنی‌شان را استخراج و از بحث‌های کلی جهانی مجزا کنند.

ما اکنون این امکان را داریم که داده‌ها را در مقیاسی که سابقاً قابل تصور نبود، جمع‌آوری و تحلیل کنیم. رسانه‌های دیجیتال نیز به ما این توانایی را می‌دهند که کاربران را با دقت بیشتری مخاطب قرار دهیم. هر کنش و واکنشی را تحلیل کنیم تا پیام‌های ارسالی را آزمایش کنیم و آنها را به شکلی که مطلوب مخاطبان مختلف است، تغییر دهیم.

این ممکن است برای بسیاری ترسناک به نظر برسد. اما نگرشی که از زمان گسترش رسانه‌های جمعی به بحث‌های سیاسی می‌شود،  تفاوتی با این روش ندارد.

در طی قرن بیستم این کار با خریدن لیست آدرس‌های پستی، برای فرستادن بروشور و کارت پستال کمپین‌های انتخاباتی عملی می‌شد. اساس انتخاب محتوای این بسته‌های ارسالی تصوری بود که فعالین کارزارها از خواسته‌های مردم مناطق مختلف داشتند.

تنها تفاوت این است که اکنون این بروشورها دیجیتال هستند و به جای اینکه در صندوق‌های پستی‌مان ظاهر شوند، در میان خبرهایی که دریافت می‌کنیم ظاهر می‌شوند. رویکردی قدیمی اما با تکنولوژی جدید که به فعالان این امکان را می‌دهد که اثرگذاری بیشتری نسبت به گذشته داشته باشند، که فرصتی برای کارهای مثبت فوق‌العاده است.

بسیاری «اتاق‌های پژواک» رسانه‌های اجتماعی را عامل اوج گرفتن اخیر جریان‌های پوپولیستی می‌دانند. این اتاق‌ها افرادی را که از خشم یکدیگر تغذیه می‌کنند، گرد هم می‌آورند. آنهایی که در این اتاق‌های پژواک گرفتار شده‌اند غالبا واقعیت را به شدت رد می‌کنند. اما این گروه‌ها در زیر پوست آگاهی جامعه کلان‌تر می‌خزند و با سرعتی هشدار دهنده رشد می‌کنند.

شواهد آماری‌ که اخیراً به دست آمده نشان می‌دهد که وقتی حجم مکالمات گروه‌های آنلاینی که شرکت‌کنندگان کمی دارد، از حد خاصی بیشتر می‌شود، سطح خشم‌ و میزان طرح دوباره ایده‌های قدیمی‌ و رد نظرات جدید در بین‌شان بیشتر می‌شود. این‌ تهدیدی جدی برای اتحاد و ثبات است و نمی‌تواند نادیده گرفته شود.

غالباً مقصر رشد این گروه‌ها را الگوریتم‌‌ها و هدف‌گیری‌های رسانه‌های اجتماعی می‌دانند. اما جعبه «پاندورا» باز است و بازیگرانی که به دنبال انتشار اخبار دروغ‌ و ترویج نفرت‌اند، خود به خود محو نخواهند شد.

با این‌حال می‌توان از داده‌ها برای درک این مکانیسم‌ها استفاده کرد و جلوی گمراه شدن افراد را گرفت. به همین دلیل بود که من و همکارانم Auspex International را بوجود آوردیم، تا به احزاب سیاسی، حکومت‌ها و نهادها کمک کنیم به کمک این تکنیک‌ها بهتر مردم را بفهمند و با آنها ارتباط برقرار کنند.

جهان در سال ۲۰۱۹ با مرزهای روشن و مجزا تقسیم نشده ‌است. ما می‌توانیم ایده‌های‌مان را در لحظه با افرادی در آن ‌سوی کره زمین به اشتراک بگذاریم. ما باید به رویارویی با این مسائل با ابزار ناکارآمد خاتمه دهیم.

اینترنت به ما کمک می‌کند، با هر اعتقادی که داریم احساس تعلق به دیگران را پیدا کنیم و اگر قرار باشد انتخابات اتحادیه اروپا رویکردی مشترک به اروپای واحد را دوباره برانگیزد، باید این احساس تعلق و یک هویت اروپایی متحد در سراسر قاره اروپا طنین بیاندازد.

داده‌ها سنگ بنای ساختن این کلیسای گسترده هستند. با استفاده از آن می‌توان منفعت جمعی را سنجید. منفعتی که اساس رویای اروپایی است و حس تعلق را فراسوی مرزها روشن می‌کند. پس درست همانطور که پلتفرم‌های دیجیتال توانستند منجر به گسترش گروه‌های مخالف اتحادیه اروپا شوند، می‌توانند و باید برای تقویت انعکاس افتخارمان به یک میراث اروپایی واحد به کار گرفته شوند.

داده‌ها تنها یک ابزارند و اکنون زمان آن رسیده که از این ابزار برای مقاصد خیر استفاده شود. فعالان کارزارهای انتخاباتی باید از آن استفاده کنند تا با آن، عوامل ایجاد اتحاد میان ما را شناسایی کنند، داستان‌هایی که منجر به ایجاد اشتراک در زندگی می‌شوند خلق کنند و از تکنولوژی دیجیتال برای انتشار گسترده‌تر آن داستان‌ها بهره ببرند. افتخار به میراث اروپایی‌مان پیوندی احساسی است که قلب‌ها و ذهن‌ها را تسخیر می‌کند و این چیزی است که مردم می‌توانند به آن رای بدهند.

درباره نویسنده: مارک ترن بال مدیرعامل شرکت Auspex International است.

این مقاله ترجمه صحیح و صادقانه از منبع اصلی است و نظرات ابراز شده لزوما نمایانگر نظرات ودیدگاه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.

© The Independent

بیشتر از دیدگاه