رهبر جمهوری اسلامی ایران، علی خامنهای، پس از لغو ناگهانی حضورش در دو مراسم مجلس خبرگان و روز بسیج، پنجشنبهشب در سخنانی از پیش ضبط شده و از مکانی نامعلوم، با متهم کردن مردم ایران به «اسراف»، کوشید آنان را به صرفهجویی در مصرف فرا بخواند.
او گفت: «از اسراف اجتناب کنید. در مصرف آب، نان، گاز، بنزین، و در ارزاق و خوراکیهای روزانه اسراف نکنید. باید پرهیز کنید، چون یکی از مهمترین ضررها برای کشور اسراف است. اگر اسراف و دور ریختن عوامل ضروری زندگی نباشد، بدون شک اوضاع کشور خیلی بهتر از این خواهد بود.»
او این سخنان را در حالی بیان میکند که بنا بر آمارهای رسمی، دادههای نهادهای صنفی و گزارش رسانههای دولتی، میزان مصرف انواع کالاهای اساسی و اقلام خوراکی در ایران مانند گوشت، مرغ، تخممرغ، حبوبات، لبنیات و حتی نان، طی سالیان اخیر به دلیل گسترش فقر و تورم بالای قیمت این اقلام، به میزان قابلتوجهی کاهش یافته است.
از سوی دیگر، بررسی دادههای رسمی و بینالمللی نشان میدهد آن تصویر «اسرافکاری» که علی خامنهای، مسعود پزشکیان و سایر مقامهای ارشد جمهوری اسلامی از مردم ایران ارائه میکنند، هیچ تناسبی با واقعیت ندارد و در حالی که این مقامها و رسانهها بارها از «۳۵ میلیون تن ضایعات غذایی»، «برابری میزان گاز مصرفی در ایران با کل اتحادیه اروپا» یا «مصرف برق معادل ۶۰ درصد اتحادیه اروپا» سخن گفتهاند، واقعیتهای آماری حکایت از آن دارد که بخش عمده اتلاف غذا و انرژی در ایران نه محصول رفتار مصرفکنندگان، بلکه نتیجه ضعف ساختار تولید و توزیع شبکههای تولید موادغذایی و انرژی است.
حقیقت درباره ضایعات مواد غذایی
براساس آمارهای مرکز دادههای باز ایران مطابق گزارش برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد، نقطه اصلی اتلاف مواد غذایی در ایران نه خانهها، بلکه مراحل برداشت، انتقال، انبارداری و توزیع است. بر اساس همین دادهها، حجم ضایعات خانگی تنها ۲.۸ میلیون تن براورد میشود که کمتر از ۲۴ درصد عدد ۳۵ میلیون تنی است که رسانههای دولتی بهعنوان «اسراف کردن مردم» تبلیغ میکنند.
سرانه ضایعات خانگی در ایران نیز حدود ۱۳۵ کیلوگرم در سال است؛ رقمی که تقریبا با میانگین جهانی (۱۳۲ کیلوگرم) برابری میکند و در مقایسه با بسیاری از کشورهای همسایه ایران، پایینتر است. علاوه بر آن، میزان ضایعات در رستورانها و واحدهای خردهفروشی ایران هم طبق گزارشها، از میانگین جهانی کمتر است. از این رو، آنچه بهعنوان مشکل اسراف مواد غذایی معرفی میشود، عمدتا ناشی از کیفیت نامناسب تولید، بستهبندی و زیرساختهای فرسوده حملونقل و نگهداری است که در کشورهای توسعهنیافته و کمدرآمد معمولا دیده میشود.
واقعیت مصرف برق و گاز
در حالی که مسعود پزشکیان اخیرا ادعا کرده بود ایرانیها شش برابر اروپاییها برق مصرف میکنند، دادهها نشان میدهد که مصرف برق در ایران حدود ۳۳۰ تراواتساعت است، در حالی که اتحادیه اروپا سالانه نزدیک به دو هزار و ۷۰۰ تراواتساعت، یعنی هشت برابر ایران، مصرف دارد. این رقم با توجه به جمعیت نزدیک به ۴۵۰ میلیون نفری اتحادیه اروپا نشان میدهد که مصرف سرانه برق ایران، تقریبا برابر با همین رقم در اتحادیه اروپا است.
در حوزه گاز نیز میزان مصرف ایران حدود ۲۴۰ میلیارد مترمکعب و اتحادیه اروپا ۳۳۰ میلیارد مترمکعب است، اما نکته کلیدی ترکیب مصرف است.
طبق آمار وزارت نیروی جمهوری اسلامی، یک خانوار ایرانی بهطور متوسط حدود هزار و ۱۰۰ کیلوواتساعت برق در سال مصرف میکند. این میزان مصرف حدود ۴۰ درصد کمتر از متوسط مصرف یک خانوار اروپایی است و تنها یکچهارم مصرف خانوارهای آمریکایی را تشکیل میدهد و از کشورهای عرب حوزه خلیج فارس هم بهمراتب پایینتر است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در مقابل، شبکه انتقال برق ایران آنچنان فرسوده است که سالانه نزدیک به ۴۰ تراواتساعت انرژی آنجا تلف میشود که معادل حدود ۴۰ درصد مصرف کل خانوارهای ایران است.
در همین حال مصرف بالای گاز هم به سیاستهای یکسویه انرژی در جمهوری اسلامی برمیگردد؛ جایی که بیش از ۷۰ درصد انرژی از گاز تامین میشود، در حالی که کشورهای منطقه معمولا با تنوعبخشی به انرژیهای تجدیدپذیر، وابستگی خود را کاهش دادهاند. مثلا ترکیه حدود ۴۰ برابر ایران انرژی خورشیدی و بادی تولید میکند. در چنین شرایطی، خانوارهای ایرانی فقط ۳۰ درصد مصرف برق و ۲۵ درصد مصرف گاز را به خود اختصاص میدهند.
تکیه بر پروپاگاندا
همه این دادهها نشان میدهد ادعای «اسراف مردم» که اینبار نیز همزمان با سقوط حدود ۸۰ درصد جمعیت ایران به زیر خط فقر و کمبود گسترده آب، برق و گاز از زبان علی خامنهای تکرار شد، هیچ نسبتی با واقعیت ندارد.
بخش عمده هدررفت انرژی و مواد غذایی در ایران حاصل زیرساختهای فرسوده، مدیریت ضعیف و نبود تنوع منابع انرژی است. به بیان دیگر، آنچه بارها به فرهنگ مصرف مردم نسبت داده شده است، در حقیقت در سیاستگذاری معیوب و ساختارهای ناکارآمد ریشه دارد و مصرفکنندگان در شکلگیری آن نقشی ندارند.
آخرین گزارش مرکز آمار ایران نشان میدهد تورم نقطهبهنقطه به ۴۹.۴ درصد رسیده و تورم سالانه خوراکیها از مرز ۶۶.۲ درصد عبور کرده است. در این میان، میوه و خشکبار با جهش بیسابقه ۱۰۸.۳ درصدی و نان با افزایش ۱۱۰ درصدی در یک سال، در صدر رشد قیمتها قرار دارند.
این ارقام در حالی ثبت شدند که دستمزد کارگران و حقوق کارمندان هیچ نسبتی با چنین تورمی ندارد و قدرت خرید خانوارها ماهبهماه کمتر میشود؛ تا جایی که بخش بزرگی از جامعه توان تامین حداقلیترین نیازهای معیشتی را نیز از دست داده است.
در چنین شرایطی، سخن گفتن از «اسراف» یا مطالبه صرفهجویی از مردمی که سفرهشان هر روز خالیتر میشود، بیش از هر چیز تناقض عمیق سیاستهای حکومتی و ادامه اصرار رهبر جمهوری اسلامی به نشر «دروغ و پروپاگاندا» را آشکار میکند.

