گرانی بیمهار اقلام خوراکی در ایران وارد مرحله تازهای شده است و حالا دیگر حتی حبوباتی مثل لوبیاچیتی که سالها بهعنوان جایگزین کمهزینه گوشت در سفره خانوارها شناخته میشد، به نمادی از فشار تورمی تبدیل شدهاند.
با اصرار مقامهای جمهوری اسلامی بر ادامه سیاستهای جنگطلبانه و هستهای که در نهایت به اجرای مکانیسم ماشه منتهی شد، حالا آخرین قیمتهای ثبتشده در فروشگاههای زنجیرهای تهران نشان میدهد که بهطور مثال، قیمت یک کیلو لوبیاچیتی به ۶۶۰ هزار تومان رسیده؛ رقمی که به معنای آن است اگر خانوادهای چهار نفره تصمیم بگیرد غذای روزانهاش تنها خوراک لوبیا باشد، باید ماهانه بیش از ۱۹ میلیون تومان بابت آن هزینه کند. این محاسبه ساده نشان میدهد حتی اگر کارگری همه حقوق ماهانهاش را برای خرید لوبیا کنار بگذارد، باز هم نمیتواند غذای یک ماه خانوادهاش را تامین کند.
آمارها نشان میدهد قیمت لوبیاچیتی در ایران طی ۱۵ ماه گذشته رشدی حیرتآور داشته است. در خرداد ۱۴۰۳ هر کیلو از این محصول کمتر از ۱۵۰ هزار تومان بود، اما در بهمن همان سال به حدود ۲۸۰ هزار تومان رسید و سپس در انتهای تابستان ۱۴۰۴، قیمتها از مرز ۶۶۰ هزار تومان هم گذشت. چنین جهشی نهتنها از کنترل بازار خارج شده، بلکه معنای واقعی «سفره خالی کارگران» را هم عیان کرده است.
دلار ۱۱۸ هزار تومانی و انفجار قیمتها
همزمان با فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی، روند افزایشی قیمت دلار شتاب گرفت. تا پایان هفته جاری بهای هر دلار آمریکا در بازار تهران به رکورد تاریخی ۱۱۸ هزار تومان رسید؛ رکوردی که بلافاصله به بازار کالاهای مصرفی و خوراکی سرایت کرد و در نتیجه، قیمت اغلب اقلام موردنیاز با جهشی کمسابقه مواجه شد.
بر اساس بررسیهای میدانی ایندیپندنت فارسی، امروز جمعه ۱۱ مهر قیمت هر کیلو گوشت قرمز راسته، بین یک میلیون و ۲۰۰ تا یک میلیون و ۵۰۰ میلیون تومان است. عدس هم که زمانی «غذای فقرا» محسوب میشد، کیلویی ۲۰۰ هزار تومان عرضه میشود و قیمت ماش به کیلویی ۱۹۰ هزار تومان رسیده است. بهای نخود سفید در بازار تهران ۲۱۰ هزار تومان، لپه ۲۵۰ هزار تومان و لوبیا چشمبلبلی ۲۶۰ هزار تومان است. در همین حال، لوبیا قرمز به کیلویی ۳۳۰ هزار تومان و برنج ایرانی به حدود ۳۰۰ هزار تومان رسیده است.
حتی کالاهایی که روزگاری ارزانترین مواد خوراکی به حساب میآمدند نیز از این موج تورمی در امان نماندهاند و حالا یک بطری شیر کمچرب ۵۲ هزار تومان، یک بسته کوچک پنیر خامهای ۲۵ هزار تومان و کره ۱۰۰ گرمی ۶۰ هزار تومان قیمت دارند. قیمت ماست کمچرب ۴۵۰ گرمی هم ۴۲ هزار تومان و یک بطری روغن مایع ۹۰۰ گرمی ۹۰ هزار تومان شده است. در حوزه پروتئین، قیمت مرغ و مشتقات آن هم نجومی شده است و یک بسته ۴۰۰ گرمی سینه مرغ ۱۴۵ هزار تومان، شنیسل مرغ کیلویی ۳۵۰ هزار تومان و یک مرغ محلی منجمد کوچک ۲۴۰ هزار تومان قیمت دارند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
دخل و خرجی که هیچ نسبتی ندارد
بر اساس آخرین دادههای رسمی، میانگین درآمد کارگران و کارمندان در ایران بین ۱۲ تا ۱۷ میلیون تومان در ماه است. این در حالی است که به گفته فعالان کارگری، خط فقر برای یک خانواده سهنفره حالا از مرز ۵۶ میلیون تومان عبور کرده است. این یعنی حتی اگر خانوادهای اجارهخانه ندهد و از گوشت، مرغ و لبنیات صرفنظر کند، باز هم با حقوق یک ماهه نمیتواند شکمش راــ آن هم تنها با حبوبات و برنجــ سیر کند. در کنار این مخارج اساسی، هزینههای دیگری مانند پوشاک، رفتوآمد، تحصیل فرزندان، اینترنت و قبضهای آب و برق و گاز نیز وجود دارد که فشار مضاعفی را به طبقه حقوقبگیر تحمیل میکند.
در شرایطی که بیش از ۸۰ درصد جمعیت ایران زیر خط فقر زندگی میکنند، روایت روزمره زندگی میلیونها خانواده نشان میدهد که در بسیاری از خانهها گوشت و مرغ از چرخه مصرف حذف شده و جای آن را حبوبات و حتی غذاهای بیکیفیت و کمارزش پر کرده است، اما حالا که قیمت حبوبات هم نجومی شده است، دیگر حتی «غذای جایگزین» هم در دسترس نیست.
مقامهای جمهوری اسلامی، از جمله مسعود پزشکیان و عباس عراقچی، در روزهای اخیر بارها تاکید کردهاند که مکانیسم ماشه و تحریمهای تازه «تاثیری بر زندگی مردم ندارد»، اما واقعیت بازار و سفره مردم چیز دیگری میگوید. تحریمهای جدید نهتنها درآمدهای ارزی ایران را کاهش داده، بلکه به جهش نرخ دلار و تورم شدید دامن زدهاند.
سعید علیزاده، فعال صنفی بازنشستگان تامین اجتماعی، روز جمعه دراینباره به ایلنا گفت: «گرانیهای ۱۰۰ درصدی، محروم ماندن یک میلیون دانشآموز از تحصیل و رشد ۳۰ درصدی قیمت لوازمالتحریر، خرید قسطی گوشت بیش از یک میلیون تومانی، پر کشیدن غذاهای معمولی و ساده مثل آشرشته از سفره مردم، افزایش زیرمیزی و گران شدن هرروزه دارو و درمان، مشکلات بیمه تکمیلی بازنشستگان و سقوط بیسابقه ارزش پول ملی که به تبع آن قدرت خرید مردم هر روز کاهش مییابد، شاخصهای زندگی مردم در یک سال اخیر است که همه از برنامههای غلط نشات گرفتهاند.»
به اعتقاد کارشناسان، ریشه بحران اقتصادی ایران تنها در تحریمها خلاصه نمیشود، بلکه بیش از هر چیز در سیاستهای جنگطلبانه رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنهای و هزینههای کلان حکومت برای حمایت از شبهنظامیان منطقه نهفته است. در حالی که مردم ایران از خرید یک کیلو لوبیا یا چند بطری شیر ناتواناند، میلیاردها دلار صرف تقویت گروههایی میشود که هدف نهایی آنان «نابودی اسرائیل» است. این هزینهها با اهداف نظامی و ایدئولوژیک، در کنار سوءمدیریت اقتصادی، عامل اصلی فرو رفتن ایران در چرخه فقر و گرانی بیپایاناند.
چشماندازی تیرهتر
برایند همه این دادهها نشان میدهد وضعیت اقتصادی ایران در هفتهها و ماههای آینده میتواند از این هم بهمراتب بدتر شود. بازگشت کامل تحریمها، کاهش درآمدهای نفتی و تشدید انزوای مالی، فشار مضاعفی را بر بازار داخلی تحمیل خواهد کرد. در چنین شرایطی، نهتنها کالاهای اساسی، بلکه حتی محصولات بومی و کشاورزی نیز هر روز گرانتر میشوند و فاصله میان حداقل دستمزد و خط فقر به درهای عمیقتر تبدیل خواهد شد.