در هم آمیختن «شیر و شکر» تنها ترکیبی خوشایند در شیرینی پزی نیست، بلکه روی چله کارگاه پارچهبافی هم همنشینی زیبایی دارد. این همنشینی اکنون بخشی از تاریخ مد و نساجی و یادآور تاثیرات فرهنگی ایران در هنر هند است.
ریشه برخی از واژگان و مفاهیم صنعت نساجی و پوشاک جهان فارسی است. مسیر این واژهها اغلب از ایران آغاز شده و تا شبهقاره هند و سپس به اروپا و آمریکا رسیده است. صنعت نساجی پررونق هند در دوران صفوی، گورکانی و پس از آن، نقش واسطه را در انتقال واژگان و الگوهای ایرانی به اروپا ایفا کرده است. اما در گذر زمان، این ریشهها کمکم فراموش شدند، تا آنجا که حتی در ایران نیز بسیاری از پارچهها و نقشها را تنها با نام غربیشان میشناسیم.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
یکی از شناختهشدهترین نمونهها پارچهای است که در غرب با نام سیِرساکِر (Seersucker) شناخته میشود. این واژه در اصل برگرفته از ترکیب فارسی «شیر و شکر» است؛ استعارهای شاعرانه برای نشان دادن تضاد دو بافت در یک پارچه: خطوط صاف و نرم همچون شیر و خطوط برجسته و چروکدار مانند دانههای شکر. این تضاد با تکنیک ویژهای در بافت ایجاد میشود: نخهای تار با کشش متفاوت روی دستگاه بافندگی قرار میگیرند و همین تفاوت راهراههای برجسته و فرورفته را به وجود میآورد.
این پارچه ابتدا در مناطق گرم و مرطوب هند تولید شد، جایی که ساکنانش برای گریز از گرما به لباسهای خنک و سبک نیاز داشتند. سپس، در سده هفدهم میلادی، از همانجا به بازارهای اروپا صادر شد و اندکی بعد در مستعمرات آمریکا هم رواج یافت. در ایالات متحده، سیِرساکِر ابتدا برای پرده، روکشهای تشک و لباس کار استفاده میشد و بعدها به پوشاک روزمره و حتی کتوشلوار مردانه تابستانی هم راه پیدا کرد.
در جنوب آمریکا، کت سیِرساکِر به نماد پوشاک شهری در فصل گرما بدل شد و در قرن بیستم به بخشی از فرهنگ دانشگاهی و حتی رسمی، مانند «پنجشنبه سیِرساکِر» در مجلس سنا. این سنت را سناتور جمهوریخواه ترنت لات از میسیسیپی در سال ۱۹۹۶ آغاز کرد که میخواست «کمی از جذابیت جنوبی را به ساختمان کنگره بیاورد» تا به سنا یادآوری کند که سناتورها پیش از ظهور تهویه مطبوع در دهه ۱۹۵۰ چگونه لباس میپوشیدند.
در دوران گورکانیان، نساجی یکی از مهمترین پلهای فرهنگی و اقتصادی میان ایران و هند بود، که همچنان با واژههای فارسی مانند زریبافی، دیبا، بته و قلمکاری زنده مانده است. وقتی امروز از سیِرساکِر سخن میگوییم، در واقع با بخشی از میراث زبانی و فرهنگی خودمان روبهرو هستیم که طی قرنها سفر کرده، تغییر کرده و در نهایت در زبانها و فرهنگهای دیگر جا خوش کرده است.