نابودی حقابه دشت قزوین؛ پروژه انتقال آب طالقان به تهران و بازی ویرانگر با آینده ایران

اثرات خشک شدن دشت قزوین تنها به این استان محدود نمی‌شود، بلکه امنیت غذایی ۲۰ میلیون نفر از جمعیت ایران را به خطر می‌اندازد

خط لوله انتقال آب طالقان به تهران و دیدار مسعود پزشکیان از این پروژه-مرداد ۱۴۰۴-ایرنا

شینا انصاری، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ایران، درباره تبعات انتقال آب از سد طالقان به تهران هشدار داد و گفت: «در حالی‌که طالقان پیش‌تر حقابه‌ای برای دشت قزوین و کشاورزی در آن منطقه داشته و تامین‌کننده بخشی از نیاز آب استان البرز نیز بوده، اما اکنون بخش قابل توجهی از منابع آن به تهران منتقل می‌شود که می‌تواند به بروز تعارضات اجتماعی هم منجر شود.»

با اینکه مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری نظام ایران، و عباس علی‌آبادی، وزیر نیرو، از اصلی‌ترین حامیان اجرای طرح انتقال آب از طالقان و دشت قزوین به تهران محسوب می‌شوند، یکی از مقام‌های ارشد همین دولت از این پروژه، که تنها یکی از خطوط آن دو هزار و ۵۰۰ لیتر آب را در هر ثانیه به تهران منتقل می‌کند، انتقاد و درمورد آن ابراز نگرانی کرده است.

رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ایران افزود: «مردم محلی در مبدا انتقال، از گذشته سهمی از این منابع داشته‌اند، اما با احداث تونل‌ها و کانال‌های انتقال، آب به منطقه‌ای دیگر منتقل شده است. این اقدام هم برای روستاهای مبدا مشکل ایجاد می‌کند و هم موجب کاهش حقابه محیط زیستی، ازجمله نیازهای طبیعت و تالاب‌ها می‌شود.»

او همچنین با اشاره به خشکسالی‌های پیاپی و مدیریت غلط منابع آبی در نظام جمهوری اسلامی طی چهار دهه اخیر، تاکید کرد که پروژه‌های انتقال بین‌حوضه‌ای بدون بازنگری در الگوی مصرف، نه‌تنها بحران را حل نمی‌کند، که به تشدید آن می‌انجامد.

این هشدار در شرایطی مطرح می‌شود که دولت پزشکیان، به‌رغم انتقادهای گسترده، همچنان از طرح انتقال آب طالقان دفاع می‌کند و حتی مسعود پزشکیان در ماه گذشته، با هدف نظارت و پیشبرد هرچه سریع‌‌تر طرح مذکور، به طالقان سفر کرد. برای اجرای این طرح تاکنون بیش از هفت هزار میلیارد تومان هزینه شده است.

روز شنبه ۸ شهریور هم سخنگوی صنعت آب ایران با بیان اینکه طرح انتقال آب از سد طالقان به تهران سه مرحله دارد، خبر داد که مرحله نخست این طرح انجام شده است و دو مرحله دیگر آن هم قرار است تا مهرماه اجرایی شود.

تهدید امنیت غذایی ۲۰ میلیون نفر

انتقادهای جدی به این طرح نخست از استان قزوین آغاز شد. فاطمه محمدبیگی، نماینده قزوین، آبیک و البرز در مجلس، در چندین مصاحبه و نشست خبری اعلام کرد که انتقال آب از طالقان به تهران «حقابه کشاورزان منطقه و تالاب‌های استان را نادیده می‌گیرد» و پیامدهایی چون بیابان‌زایی و افزایش ریزگردها دارد.

او هشدار داد که اثرات خشک شدن دشت قزوین تنها به این استان محدود نمی‌شود، بلکه امنیت غذایی ۲۰ میلیون نفر از جمعیت ایران را به خطر می‌اندازد. قزوین بخش مهمی از تخم‌مرغ، گوشت سفید و گوشت قرمز کشور را تولید می‌کند و نابودی منابع آبی آن به معنای فروپاشی یکی از قطب‌های تولید پروتئین ایران خواهد بود.

به‌رغم این هشدارها، مقام‌های دولت پزشکیان پیشرفت این پروژه و افتتاح مرحله اول آن را افتخاری بزرگ می‌دانند. در تازه‌ترین نمونه، عیسی بزرگ‌زاده، امروز با بیان اینکه فاز نخست این طرح با بیش از ۳۰۰ لیتر بر ثانیه به هشتگرد رسیده است، گفت: «فاز دوم ۲.۵ متر مکعب بر ثانیه برای تصفیه‌خانه کرج است که آب‌اندازی آن آغاز شده است. پیش‌بینی می‌شود مرحله دوم این طرح تا اوایل شهریور به پایان برسد و مرحله سوم نیز در اوایل مهرماه وارد تهران خواهد شد.»

همچنین عباس علی‌آبادی، وزیر نیرو، خبر داد که «با اقدام‌های صورت‌گرفته اکنون آب سد طالقان به هشتگرد رسیده است» و سپس هاشم امینی، مدیرعامل آبفا، گفت: «یکی از اقدم های مهم وزارت نیرو برای حل تنش آبی در شهر تهران در حال انجام است.»

این سخنان نشان می‌دهد که به‌رغم اعتراض‌ها، دولت چنین پروژه جنجالی و تخریبگر محیط زیست را سرعت بخشیده و نگاه سازه‌محور، همچنان اولویت اصلی در مدیریت بحران آب به شمار می‌رود.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

ریزگردها و فرونشست

فاطمه محمدبیگی، نماینده قزوین در دیدار با مسعود پزشکیان هشدار داده بود که «ما با دست خودمان داریم قزوین و البرز را نابود می‌کنیم». او به‌ویژه به ریزدگردهایی اشاره کرد که به تهدید اصلی محیط زیستی این استان بدل شده و هیچ اقدام موثری برای مهار آن انجام نشده است.

کارشناسان می‌گویند در فتح‌آباد قزوین یکی از بزرگ‌ترین فرونشست‌های زمین در ایران رخ داده است؛ پدیده‌ای که نتیجه برداشت بی‌رویه از سفره‌های زیرزمینی و انتقال ناعادلانه آب از بالادست است.

محمد الموتی، دبیر تشکل‌های مردم‌نهاد محیط‌زیستی، نیز انتقال آب طالقان را مصداق «بازاریابی کلان منابع آبی» دانست. به گفته او، ظرفیت انتقال آب در ایران به پایان رسیده و عملا دیگر آبی وجود ندارد که بتوان با آن مشکل کم‌آبی تهران را حل کرد.

او یادآور شد که طبق طراحی اولیه سد طالقان در دهه ۸۰، بخشی از آب برای کشاورزی دشت قزوین اختصاص یافته بود، اما امروز نه‌تنها این حقابه محقق نشده، بلکه حتی طرح دوم انتقال آب هم بدون مجوز محیط‌زیستی اجرا می‌شود. به گفته الموتی، تالاب الله‌آباد خشک شده و اکنون به کانون گرد و غبار در غرب تهران و کرج بدل شده است.

از دیگر نگرانی‌ها تلاش برای انتقال آب از شاهرود در منطقه الموت به دشت قزوین است که حقابه گیلان و رودخانه سفیدرود به شمار می‌رود. کارشناسان هشدار داده‌اند که این اقدام ممکن است به خشک شدن الموت و پایین‌دست شاهرود منجر شود و فشار بیشتری بر منابع آبی گیلان و در نهایت دریای خزر وارد آورد. به این ترتیب، زنجیره‌ای از بحران‌ها از قزوین و البرز تا گیلان و مازندران و مناطق شمالی ایران شکل خواهد گرفت.

هزینه‌های هنگفت، بازدهی اندک

براساس آمارهای رسمی، تکمیل خط جدید انتقال آب طالقان به تهران دست‌کم به ۱۲ همت اعتبار نیاز دارد. این در حالی است که بسیاری از کارشناسان معتقدند اگر این هزینه‌ها صرف اصلاح شبکه فرسوده آب شهری، بازچرخانی فاضلاب و توسعه سیستم‌های تصفیه می‌شد، می‌توانست به شکلی پایدارتر بحران را مهار کند.

به گفته فعالان محیط زیست، وزارت نیروی ایران امروز بیش از آنکه متولی مدیریت پایدار آب باشد، به نهادی درآمدزا از محل فروش آب تبدیل شده است. برای مثال، فروش فاضلاب و انتقال آب به شهرها، در مقایسه با سرمایه‌گذاری برای اصلاح الگوی مصرف یا تقویت کشاورزی پایدار، سود بیشتری برای پیمانکاران و مجموعه‌های ذی‌نفع دارد.

فعالان محیط زیست و کارشناسان هشدار می‌دهند که بی‌توجهی به حقابه کشاورزان، تخریب تالاب‌ها و خشک شدن دشت‌ها پیامدهای اجتماعی خطرناکی دارد. تجربه گذشته نشان داده است که محروم کردن جوامع محلی از منابع آبی، اعتراضات گسترده‌ای به همراه داشته است. در شرایطی که بسیاری از روستاهای قزوین و البرز با فقر و مهاجرت مواجه‌اند، انتقال بیشتر آب به تهران می‌تواند این چرخه را تشدید کند.

طرح انتقال آب از طالقان به تهران نمادی از سیاست‌های سازه‌محور و کوتاه‌مدت جمهوری اسلامی در مدیریت آب است؛ سیاستی که میلیاردها تومان از بودجه عمومی را می‌بلعد، اما به جای حل بحران به خشک شدن دشت‌ها، نابودی تالاب‌ها و تهدید امنیت غذایی ایران دامن می‌زند.