سراشیبی پایان ذخایر آبی تهران تنها زندگی مردم را مختل نکرده، بلکه حیات درختان و پارکهایی را که برخی بیش از یک قرن قدمت دارند، نیز به خطر انداخته است. پیشتر گزارشهایی منتشر شده بود که نشان میداد امتناع شهرداری تهران از رسیدگی به درختان پارک جنگلیها، موجب گسترش آفات و در نهایت قرار گرفتن این درختان در فهرست قطع شده است. طبق گزارش برخی اعضای شورای شهر از جمله ناصر امانی، تنها در یکی دو سال اخیر، صدها درخت کهنسال در پارکهای چیتگر، سرخهحصار و دیگر بوستانها قطع شدهاند.
اکنون نیز خبرها حاکی از آغاز موج تازهای از آفتزدگی و قطع درختان است. حسین دماوندی، مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان تهران، اخیرا اعلام کرده است که طی هفتههای اخیر به دلیل تنش آبی و آبیاری نامناسب شهرداری، پارک جنگلیها چیتگر، سرخهحصار، لویزان و مهرآباد با خطر خشکیدگی و شیوع آفت سوسک پوستهخوار مواجه شدهاند.
او با بیان اینکه در صورت قطع نشدن درختان آلوده، آفت به تمام جنگلهای تهران سرایت خواهد کرد، گفت که در حال حاضر بخشی از درختان پارکهای چیتگر و سرخهحصار خشک شده و برای جلوگیری از گسترش آفات، منابع طبیعی استان ناچار شده است درختان بالای ۵۰ سال را قطع کند.
تهران از چهار جهت اصلی در میان مجموعهای از پارک جنگلیها گسترده احاطه شده که همگی در تلطیف هوای شهر و حفظ تنوع زیستی آن نقش مهمی دارند. در شمال این شهر، پارک جنگلیهای سوهانک، طالقانی و یاس قرار گرفتهاند. در غرب، پارکهای چیتگر، کوهسار، پردیسان، خرگوشدره و لتمال بهعنوان کمربند سبز غربی، بخش مهمی از ریههای تنفسی پایتخت را تشکیل میدهند.
شرق تهران هم میزبان پارکهای شیان، سرخهحصار و لویزان است که به لطف پوشش گیاهی متنوع و وسعت قابلتوجه، در برابر آلودگیهای صنعتی و جادهای این منطقه نقش حفاظتی ایفا میکنند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در جنوب شهر نیز پارک جنگلی توسکا، هرچند کوچکتر از دیگر پارکها، بهعنوان فضای سبز حائل در برابر گسترش بیرویه ساختوسازها عمل میکند. این آرایش جغرافیایی، تهران را در حلقهای از فضاهای سبز نسبتا طبیعی قرار داده که حفاظت از آنها برای آینده زیستمحیطی شهر حیاتی است. با این حال، گزارشها نشان میدهد که پس از نابودی بخش زیادی از باغهای تهران در نتیجه صدور مجوزهای ساختوساز، حالا پارک جنگلیها نیز در معرض تبدیل شدن به زمینهای خشک قرار گرفتهاند؛ پارکهایی که پیشینه برخی از آنها مانند سرخهحصار، لویزان، خجیر، چیتگر، طالقانی و پردیسان به دههها قبل بازمیگردد و همانطور که مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان تهران اذعان کرده است، عمر برخی از آنان به بیش از پنج دهه میرسد.
پارک جنگلی سرخهحصار، تفرجگاه شرق تهران
پارک جنگلی سرخهحصار در شرق تهران و در آغوش تپهها و دشتهای پوشیده از گیاهان خودرو، پیشینهای دارد که به چند سده پیش بازمیگردد. این منطقه پیش از آنکه به پارک ملی تبدیل شود، یکی از شکارگاههای مهم شاهان قاجار بود و به دلیل موقعیت جغرافیایی ویژه، نزدیکی به رود جاجرود و تنوع جانوری کمنظیر، محل شکارهای سلطنتی و تفریحات اشرافی بود.
منابع تاریخی نشان میدهد که سرخهحصار از دوره ناصرالدینشاه به بعد، نهتنها ارزش شکارگاهی، بلکه جایگاه راهبردی نیز داشت؛ چرا که در مسیر گذرگاههای شرقی تهران به ری و ورامین قرار گرفته بود.
با گذر زمان و تغییر کاربری اراضی سلطنتی پس از پایان دوره قاجار، این محدوده تحت حفاظت سازمانهای دولتی قرار گرفت و در نهایت در سال ۱۳۵۸ به عنوان یکی از نخستین پارکهای ملی ایران ثبت شد. سرخهحصار از آن زمان تاکنون نقشی دوگانه ایفا کرده است: هم به عنوان میراث طبیعی و زیستگاه حیاتوحش ارزشمند و هم بهعنوان فضای سبز شهری که ریهای حیاتی برای تهران آلوده و پرجمعیت امروز به شمار میرود.
رود جاجرود و پوشش گیاهی متنوع هم این پارک را به یکی از غنیترین و کهنترین ذخیرهگاههای طبیعی پایتخت بدل کرده است؛ جایی که هنوز هم ردپای تاریخ و طبیعت کنار هم دیده میشود.
پارک جنگلی چیتگر، کمربند سبز غرب تهران
پارک جنگلی چیتگر در حاشیه غربی تهران و در امتداد آزادراه تهرانــکرج، یکی از قدیمیترین و وسیعترین جنگلهای مصنوعی پایتخت است که همزمان با سرخهحصار و لویزان، در سال ۱۳۴۲ تاسیس شد.
هدف اصلی از احداث این پارک، ایجاد یک کمربند سبز در غرب تهران، مقابله با گسترش بیرویه بافت شهری و کاهش آلودگی هوا بود. درختکاری گسترده این منطقه، همراه با طراحی فضای تپهماهور طبیعی، سبب شد چیتگر بهسرعت به یکی از مهمترین «ریههای تنفسی» پایتخت بدل شود.
این پارک با وسعت نزدیک به ۹۵۰ هکتار را مسیل چیتگر به دو بخش شرقی و غربی تقسیم میکند. بیش از نیمی از این پارک را گونههای سوزنیبرگ مانند کاج و سرو و مابقی را گونههای پهنبرگ چون اقاقیا، نارون، بلوط، زبانگنجشک و ارغوان پوشانده است. این تنوع گیاهی همراه با گونههای جانوری مانند روباه، سنجاب و انواع پرندگان شهری و مهاجر، چیتگر را به زیستگاهی پویا در دل کلانشهر تهران بدل کرده است.
پارک جنگلی خجیر، زیستبوم حفاظتشده پایتخت
پارک جنگلی خجیر در شرق تهران و در همسایگی پارک ملی سرخهحصار، از کهنترین زیستبومهای حفاظتشده ایران است. پیشینه این منطقه به اوایل سده چهاردهم خورشیدی بازمیگردد؛ زمانی که در سال ۱۳۱۰ شمسی به فرمان حکومت وقت، بهعنوان شکارگاه سلطنتی قاجار تعیین شد.
خجیر با وسعتی نزدیک به ۱۰ هزار هکتار، بخشی از منطقه حفاظتشده جاجرود به شمار میآید و در سال ۱۳۶۱ رسما عنوان «پارک ملی» را دریافت کرد. این تغییر کاربری نقطه پایانی بر شکارهای سلطنتی و آغازی برای حفاظت سازمانیافته از یکی از غنیترین ذخیرهگاههای طبیعی البرز مرکزی بود.
توپوگرافی خجیر آمیزهای از کوهستانهای بلند، تپهماهورها و درههای سرسبز است که قلههایی چون زیرکچال، زلزله، سروکوه، بارجمالی و جنگل سوخته را در دل خود جای داده است. تا سالهای قبل که هنوز جاجرود خروشان و چشمههای پیرامون آن جوشان بود، پوشش گیاهی متنوع این پهنه را به زیستگاهی امن برای گونههای کمنظیر جانوری تبدیل کرده بود.
خجیر امروز برخلاف گذشته که صدای سم اسبها و تیراندازی شکارچیان سلطنتی آنجا طنینانداز بود، جایی است که سکوت کوهستان و پرواز عقابها بر فراز شقایقهای بهاری، یادآور پیوند دیرین انسان و طبیعت در حاشیه شرقی تهران است.
پارک جنگلی لویزان، کمربند سبز شرق تهران
پارک جنگلی لویزان که امروز یکی از شناختهشدهترین تفرجگاههای شرق تهران است، نزدیک به شش دهه عمر دارد. این پارک سال ۱۳۴۲، نه بهعنوان یک جنگل طبیعی، بلکه بهصورت جنگل مصنوعی و با هدف مهار گسترش بافت شهری و کاهش آلودگی هوای پایتخت احداث شد.
انتخاب محدوده لویزان در آن زمان به دلیل موقعیت راهبردی در حاشیه شمالشرقی تهران بود؛ جایی که از شمال به بزرگراه بابایی، از جنوب به محله شمسآباد، از شرق به بزرگراه باقری و از غرب به خیابان هنگام محدود میشود. این محدوده در نیمقرن گذشته بهعنوان یکی از نخستین نمونههای جدی کمربند سبز تهران بخش مهمی از هجوم ساختوساز به عرصههای طبیعی را مهار کرده است.
پوشش گیاهی این پارک ترکیبی از گونههای مقاوم و زینتی همچون کاج، سرو، چنار، اقاقیا، توت و زبانگنجشک است که در کنار ایجاد چشماندازی دلپذیر، به تثبیت خاک و تصفیه هوای منطقه نیز کمک میکنند.
لویزان امروز نهفقط یک پارک شهری، بلکه بخشی از تاریخ معاصر مدیریت فضای سبز تهران است؛ نمونهای که نشان میدهد چگونه طرحهای شهری دهه ۱۳۴۰ دههها بعد همچنان میتوانند نقش زیستمحیطی و اجتماعی پررنگی ایفا کنند.
پارک جنگلی طالقانی، پهنه سبز مرکز پایتخت
پارک جنگلی طالقانی که بر فراز تپههای عباسآباد در قلب تهران گسترده شده، نمونهای کمنظیر از فضای سبز شهری در بافت مرکزی پایتخت است. این پارک که در گذشته با نامهای «پارک جهان کودک» و «تپههای داوودیه» نیز شناخته میشد، در دهههای پایانی قرن چهاردهم خورشیدی به شکل امروزی سامان یافت و امروز با مساحت بیش از ۳۱ هکتار، یکی از مهمترین پهنههای سبز مرکز تهران به شمار میآید.
جایگاه جغرافیایی پارک طالقانی در مجاورت پل طبیعت و بوستان آبوآتش، آن را به بخشی از یک مجموعه بزرگ تفریحی و فرهنگی تبدیل کرده است. گونههای گیاهی متنوع آن فضایی چهارفصل و چشمنواز پدید آوردهاند. این ترکیب گیاهی علاوه بر ارزش زیباییشناختی، به بهبود کیفیت هوای مرکز شهر کمک میکند.
ویژگیهای شاخص پارک تنها به پوشش گیاهی محدود نمیشود. مسیرهای پیادهروی پیچدرپیچ، پلهای چوبی که میان درختان امتداد یافتهاند و حوضچه سنگی ورودی که هر نوروز با ماهیهای قرمزرنگ زینت مییابد، طالقانی را به فضایی خاطرهانگیز برای مردم تبدیل کرده است.
پارک جنگلی پردیسان، آزمایشگاه زنده محیطزیست
پارک جنگلی پردیسان با مساحتی حدود ۳۰۰ هکتار، در قلب شبکه بزرگراهی شمالغرب تهران واقع شده و نمونهای شاخص از تلفیق فضای سبز شهری با اهداف آموزشی و زیستمحیطی است.
این پارک که از شمال به بزرگراه همت، از جنوب به بزرگراه حکیم و از شرق به بزرگراه شیخ فضلالله نوری محدود میشود، با عبور بزرگراه یادگار امام به دو بخش تقسیم شده است و پلهای پیادهرو ارتباط این دو بخش را برقرار میکنند.
پیشینه پردیسان به طرحهای توسعه شهری دهه ۱۳۵۰ بازمیگردد، اما کارکرد فعلی آن پس از انقلاب و در راستای حفاظت محیطزیست تعریف شد. در سال ۱۳۹۳، این پارک بهعنوان نخستین پارک بدون دخانیات ایران معرفی شد تا الگویی برای ترویج سبک زندگی سالم باشد.
پردیسان علاوه بر نقش تفرجگاهی، یک مرکز مهم آموزش محیطزیست به شمار میآید. موزه تنوع زیستی با وسعت یک هزار و ۸۰۰ مترمربع و مجموعه تاکسیدرمی گونههای جانوری، مرکز بازپروری حیات وحش که حیوانات آسیبدیده را درمان میکند و به طبیعت بازمیگرداند و مدرسه طبیعت برای آموزش کودکان چهار تا ۱۲ ساله، بخشی از زیرساختهای آموزشی این پارک است.
در گذشته، این محدوده پوشیده از پسته و بادام وحشی بود و امروزه بیش از ۳۲۰ گونه گیاهی در آن شناسایی شده است. پردیسان امروز، بیش از یک پارک شهری، یک آزمایشگاه زنده محیطزیست در دل تهران است که نشان میدهد چگونه میتوان کارکرد تفریحی، آموزشی و حفاظتی را در یک فضای سبز مدرن تلفیق کرد.
درختان کهنسال در نوبت قطع
با وجود پیشینه تاریخی و ارزش زیستمحیطی پارکهای جنگلی تهران، هیچیک از این فضاهای سبز امروز حالوروز مناسبی ندارند و درختان کهنسالشان که بسیاری از آنها دههها است در برابر خشکی و آلودگی مقاومت کردهاند، یکییکی قطع میشوند؛ گاه به بهانه آلودگی یا آفتزدگی و گاه به دلیل بیتوجهی و سوءمدیریت.
تنش آبی، آبیاری نامنظم، تغییر کاربری زمینها، ساختوسازهای بیضابطه و نبود برنامهریزی پایدار برای احیا و نگهداری، عوامل اصلی این افول تدریجیاند.
برخی از پارکها بهویژه در حاشیه شهر، به دلیل کمبود نیروهای حفاظتی و نبود تجهیزات کافی، در برابر تخریب و تجاوز به اراضی بسیار آسیبپذیر شدهاند. نتیجه آنکه مساحت جنگلهای مصنوعی و طبیعی تهران که طی دههها با صرف هزینه و تلاش بسیار شکل گرفته بود، اکنون روبهکاهش است.
رسانههای داخلی اواخر فروردینماه سال جاری خبر دادند که بیش از ۲۳ هزار درخت در سه پارک جنگلی چیتگر، سرخهحصار و لویزان قرار است قطع شوند. حالا در میانه تابستان و همزمان با اوجگیری بحران کمبود آب در پایتخت، خبرها از آغاز دور تازهای از آفتزدگی و قطع درختان حکایت دارد.
روزنامه پیام ما بهتازگی در گزارشی با عنوان «سرخهحصار در آستانه مرگ» نوشت: «مشاهدات میدانی نشان میدهد هیچ برنامه مشخصی برای نجات درختان در حال خشکیدن وجود ندارد و برخی از آنها بهطور کامل قطع میشوند.»
این وضعیت بهحدی وخیم است که برخی فعالان محیطزیست از آن با عبارت «نسلکشی درختان» یاد کردهاند. به باور کارشناسان، خشکیدن سرخهحصار و دیگر پارکهای جنگلی صرفا نابودی چند هزار درخت نیست؛ این پارکها بخشی از سیستم حیاتی تنفس تهراناند که در کاهش آلودگی، ذخیرهسازی کربن و تنظیم دمای شهر نقش مستقیم دارند و حذف این پوشش سبز، گامی دیگر بهسوی خفگی زیستمحیطی پایتخت خواهد بود.
با وجود این تهدید جدی، تاکنون هیچ برنامه عملیاتی برای توقف روند خشکیدگی و قطع درختان در شهرداری تهران مشاهده نشده است. ساکنان مناطق اطراف نیز به رسانهها گفتهاند طی ماههای اخیر، نشانی از آبیاری یا مراقبت جدی در این پارکها ندیدهاند.
هرچند حسن عباسنژاد، رئیس سازمان محیطزیست استان تهران، اعلام کرده که دادستانی و سازمان بازرسی کشور به پرونده خشک شدن درختان در نقاط مختلف تهران از جمله ولیعصر، چیتگر، سرخهحصار و پارک ملی خجیر ورود پیدا کردهاند، حتی این مدیر دولتی نیز از کاهش بارش و تغییرات اقلیمی بهعنوان عوامل اصلی این فاجعه یاد کرد و آبیاری نامناسب و ضعف در نگهداشت فضای سبز را در رتبههای بعد قرار داد.
پیشتر روزنامه هممیهن در گزارشی نوشته بود که درآمد شهرداری تهران از محل قطع درختان در دوره علیرضا زاکانی نسبت به دوره قبل، ۱۳۵ درصد افزایش یافته است.
در قیاس با عملکرد امروز نهادهای مسئول، میتوان تاسیس «بنگاه جنگلها» در دوران پهلوی را یادآوری کرد که با هدف حفاظت از منابع طبیعی ایران شکل گرفت. این بنگاه که ۲۴ اسفند ۱۳۲۷ با تصویب هیئت وزیران تاسیس شد، زیر نظر وزارت کشاورزی فعالیت میکرد و کلیه جنگلها و مراتع دولتی به مالکیت آن منتقل شد. وظایف بنگاه تنها به حفاظت محدود نبود و بهرهبرداری اصولی از جنگلها، ایجاد صنایع وابسته به چوب، نقشهبرداری و حتی نظارت و مشارکت در بهرهبرداری از جنگلهای غیردولتی نیز در حوزه ماموریت آن قرار داشت.
ساختار بنگاه بهگونهای طراحی شده بود که از سطح محلی تا سطح ناحیهای پوشش حفاظتی موثر ایجاد کند. در پایینترین سطح، «حوزه جنگلبانی» با مامور جنگلبان اداره میشد و چند حوزه مجاور یک «پاسگاه جنگل» را تشکیل میداد که تحت مسئولیت جنگلبان ارشد قرار داشت.
دو تا چهار پاسگاه زیر نظر یک سرجنگلبانی و چند سرجنگلبانی تحت سرپرستی یک جنگلدار اداره میشدند. بالاترین سطح مدیریتی منطقهای سرجنگلدار بود که مسئولیت یک منطقه بزرگ جنگلی مانند گیلان و آستارا، شهسوار و نوشهر، مازندران یا گرگان را برعهده داشت. در نهایت، چند منطقه جنگلی یک «ناحیه» را میساخت که تحت سرپرستی سر بازرس فنی جنگل قرار میگرفت.