در حالی که بخشهای وسیعی از فلات ایران با بحرانی بیسابقه در حوزه آب مواجه است و خشکسالیهای پیاپی منابع آب سطحی و زیرزمینی را بهشدت تهدید میکند، رویکرد حاکم بر مدیریت منابع آب در جمهوری اسلامی همچنان بر محور دعوت از مردم به صرفهجویی و تشویق به حفر چاههای بیشتر استوار است؛ راهکار دوم، نهتنها پاسخگوی نیازهای کنونی نیست، بلکه به تشدید بحران انجامیده است.
کارشناسان و پژوهشگران حوزه منابع طبیعی و آبشناسی تاکید میکنند که راه نجات از این بحران، بازگشت به الگوهای بومی و پایدار است که مهمترین آنها، احیای شبکه قناتهای ایران است. این سامانههای زیرزمینی که در تمدنی چند هزار ساله ریشه دارند، زمانی ستون فقرات آبرسانی به شهرها، روستاها و اراضی کشاورزی ایران بودند و با تکیه بر دانش بومی، بدون نیاز به مصرف انرژی و با کمترین آسیب به طبیعت، جریان دائمی آب را در سراسر ایران ممکن میکردند.
با این حال بیتوجهیهای گسترده در دهههای اخیر، تخریب بافت تاریخی قناتها، توسعه بیرویه ساختوسازها و مدیریت ناپایدار منابع آبی زنگ خطر فروپاشی این نظام پیچیده و کارآمد را به صدا درآورده است.
نجات ایران از خشکسالی با احیای قناتها
در روزهای اخیر که بحران خشکسالی در ایران به سطحی بیسابقه رسیده است، کارشناسان بهتناوب تاکید میکنند که احیای قناتها میتواند بهعنوان راهکاری عملی، کمهزینه و سازگار با اقلیم ایران، در کاهش تنشهای آبی کشور نقش حیاتی ایفا کند. در همین زمینه، امین ماهانی، مدیر پایگاه جهانی قنات ایرانی گوهرریز جوپار کرمان، میگوید که ایران امروز با بیش از یک میلیون حلقه چاه و تنها حدود ۴۰ هزار رشته قنات، بهسوی فروپاشی منابع آب زیرزمینی گام برمیدارد. این در حالی است که قناتها، برخلاف چاهها، با هزینه کمتر و آسیبی بهمراتب محدودتر، توان تامین پایدار آب را دارند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
به گفته او، تنها راه واقعی عبور ایران از بحرانهای آبی و زیستمحیطی، بازگشت به همین سازوکار کهن و بومی است؛ سامانهای که قرنها بیصدا اما پیوسته و با اتکا به دانش محلی، زندگی را در دل فلات خشک ایران جاری کرد.
ماهانی با تشریح ساختار اجتماعی و تاریخی قناتها، به خبرگزاری ایسنا گفت که بحران امروز ایران کمبود آب نیست، بلکه «بحران مدیریت و بیتوجهی به میراث کهن ایران» است. اینک نگاهی نادرست به قناتها در جامعه رواج یافته و بسیاری آنها را متعلق به گذشته و بیفایده میپندارند، حال آنکه این نظام سنتی، تنها شیوه بومی، قابلاتکا و سازگار با شرایط اقلیمی ایران برای مقابله با خشکسالی و تغییرات اقلیمی است.
او با بیان اینکه جوانترین قناتهای ایران نزدیک به ۱۴۵ سال عمر دارند، گفت که پیشینه برخی از آنها که تا امروز نیز فعالاند به اواخر سده دوم میلادی میرسد. قدمت گوهرریز جوپار نیز بیش از ۶۰۰ سال براورد شده است.
به گفته ماهانی، آبدهی قنات موجود در گوهرریز جوپار طی ۳۰ سال گذشته بین ۲۴۰ تا ۶۰ لیتر بر ثانیه در نوسان بود و در حال حاضر این قنات ۹۵ لیتر بر ثانیه آبدهی دارد. با این حال چالش اصلی احیای قناتها کمبود بودجه و اعتبار است.
ماهانی در بخش دیگری از سخنانش، بر نقش قناتها در مقابله با خشکسالی تاکید کرد و افزود: «در فلات ایران، بهویژه در مناطق مرکزی مانند یزد، اصفهان، کرمان، جنوب خراسان و سیستان و بلوچستان، جز حفظ و احیای قنوات هیچ راهی وجود ندارد. ما هنوز هم آب داریم، آنچه نداریم، مدیریت درست است.»
او قنات را تنها ساختار مهندسی آبرسانی میداند که از دوران ساسانیان و حتی پیش از آن، با نظمی دقیق در ایران وجود داشت و تا امروز دوام آورده است. به گفته او، قناتها بر پایه ساختارهای اجتماعی، مذهبی و اقتصادی اداره میشدند و اسناد موقوفات مرتبط با آنها بهویژه در شهرهایی چون کرمان و یزد، گواه این تداوم تاریخیاند. او قنات را به شرکت تعاونی تشبیه میکند که تا زمانی که ذینفعان آن حضور دارند و به نگهداریاش متعهدند، پابرجا میماند.
ماهانی به پیامدهای تغییر سبک زندگی سنتی در برخی مناطق ایران مانند کرمان نیز اشاره کرد و افزود: «ما ساختار سنتی زندگی کوچنشینی و دامداری فصلی را بهاجبار، به یکجانشینی تبدیل کردیم. در نتیجه، بارانهای موسمی به جای استفاده مفید، تبدیل به سیل مخرب میشوند، زمینهای کشاورزی بیآب میمانند و در غیاب تولید پایدار، مردم به مشاغل کاذب و حتی قاچاق روی میآورند. این یعنی بحران آب تنها یک مسئله محیطزیستی نیست، بلکه در دل آن، بحران اجتماعی و اقتصادی نیز نهفته است.»
ثبت جهانی قناتهای ایران
سازمان یونسکو در سال ۱۳۹۵ طی نشستی در استانبول، ۱۱ رشته قنات ایرانی را بهعنوان میراث فرهنگی جهان به ثبت رساند. این ثبت جهانی نهتنها نشانی از ارزش تاریخی و مهندسی بیبدیل قناتهای ایران است، بلکه بر حفاظت از یکی از قدیمیترین و پایدارترین شیوههای مدیریت منابع آب در جهان تاکید میکند.
قناتهای ثبتشده در یونسکو در استانهای کرمان، خراسان رضوی، یزد، فارس، اصفهان و مرکزی قرار دارند که از جمله آنها میتوان به قنات گوهرریز جوپار در کرمان، قنات اکبرآباد و قاسمآباد در فردوس، قنات مزدآباد در اصفهان، قنات زارچ و حسنآباد در یزد و قنات قصبه گناباد اشاره کرد که با عمقی حدود ۳۰۰ متر و طولی بیش از ۳۰ کیلومتر، یکی از شگفتانگیزترین سازههای آبی جهان است.
قنات قصبه، شاهکار مهندسی هخامنشیان، نهتنها نمادی از مدیریت منابع آبی در دل کویر است، بلکه تصویری از تعامل انسان با محیط زیست و چالشهای آن را به نمایش میگذارد. این قنات که همچنان فعال است، نمونهای بینظیر از فناوری پایدار جهان باستان به شمار میآید.
سازمان یونسکو در گزارش ثبت این قناتها، آنها را نماد «نوآوری بشر در تطبیق با محیط خشک» دانست و تاکید کرد که این نظام آبرسانی زیرزمینی نمونهای کمنظیر از دانش مهندسی، مشارکت اجتماعی و سازگاری با طبیعت است. آنگونه که در اسناد یونسکو آمده است، قناتهای ایرانی نهتنها منبعی برای تامین آباند، بلکه بسترهایی برای شکلگیری سکونتگاهها، توسعه کشاورزی و برپایی فرهنگهایی مستقل در مناطق خشک و نیمهخشک بودهاند.
ثبت جهانی قناتها اگرچه افتخاری بینالمللی برای ایران محسوب میشود، بدون سیاستگذاری عملی برای حفاظت و احیای آنها، در معرض تهدید جدی قرار دارد. بسیاری از قناتهای ثبتشده همچنان با کمبود بودجه، تخریب ناشی از ساختوسازهای بیرویه، نبود نظارت بر حریمها و فراموشی در سطح سیاستگذاری مواجهاند و مدیران پایگاههای قناتها بارها هشدار دادهاند که اگر این روند ادامه یابد، ثبت جهانی هیچ فایدهای نخواهد داشت.
سرنوشت قناتها پس از انقلاب
با وجود پیشینه درخشان قناتها در تمدن ایرانی و ثبت جهانی شماری از آنها، روندی که پس از انقلاب ۱۳۵۷ بر مدیریت منابع آب در ایران حاکم شد، نه تنها به حفظ و احیای این سازوکار کهن کمکی نکرد، بلکه به تضعیف و تخریب تدریجی آن دامن زد. یکی از مهمترین ضربات به قناتها، سیاست توسعه بیرویه چاههای عمیق و نیمهعمیق بود که بدون ارزیابی زیستمحیطی دقیق در بیشتر مناطق کشور اجرا شد و افت سطح آبهای زیرزمینی و خشک شدن هزاران رشته قنات را در پی داشت.
بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۹۷، در چهار دهه پس از انقلاب، بهطور متوسط هر سال حدود ۲۵ هزار حلقه چاه مجاز و غیرمجاز در ایران حفر شده که نتیجه آن کاهش شدید آبخوانها، فرونشست زمین و از بین رفتن منابع آب سنتی و پایدار مانند قناتها بوده است. این در حالی است که در بسیاری از مناطق، قناتهایی که قرنها بدون وقفه آبرسانی میکردند، در چند دهه اخیر خشک یا متروک شدهاند.
در همین گزارش آمده است که تا پیش از انقلاب، شمار چاههای ایران کمتر از ۵۰ هزار حلقه بود، اما این عدد در دهه ۱۳۹۰ از یک میلیون حلقه گذشت. حفر بیضابطه این چاهها که اغلب بدون رعایت حریم قناتها و بدون توجه به ظرفیت سفرههای آب زیرزمینی انجام شد، به تخریب مستقیم یا غیرمستقیم بسیاری از رشتهقناتها منتهی شد.
علاوه بر این، تمرکز دولتها بر پروژههای صنعتی، سدسازی گسترده و نادیده گرفتن الگوهای بومی مدیریت آب، موجب بیتوجهی ساختاری به قناتها شده است. بسیاری از نظامهای محلی نگهداری و بهرهبرداری از قناتها از هم پاشیدهاند، نهادهای سنتی مانند «میرآب» یا انجمنهای محلی سهامداران قنات از بین رفتهاند و جای آنها را ساختارهای دولتی ناکارآمد و غیرپاسخگو گرفتهاند.
به گفته کارشناسان منابع آب، قناتها نهتنها قربانی بیتوجهی مدیریتی شدند، بلکه در مسیر توسعه و پروژههای ساختوساز شهری، گاه آگاهانه تخریب شدند. این روند در بسیاری از شهرها همچون مشهد، کرمان، تهران، یزد و اصفهان به چشم میخورد؛ جایی که قناتها یا زیر ساختمانها مدفون شدند، یا بهکلی از مسیر طبیعی خود خارج شدند و کارکرد اصلیشان را از دست دادند.
در جمعبندی این بخش از گزارش مرکز پژوهشهای مجلس آمده است: «در فقدان مدیریت یکپارچه، با اولویت دادن به سیاستهای مقطعی، وابستگی به استخراج بیرویه از منابع زیرزمینی و تضعیف شدید نظامهای سنتی مانند قنات، بحران آب در ایران به مرحله بحرانی رسیده و احیای این میراث بومی، نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت است.»
مرگ خاموش قناتهای تهران
تهران، پایتخت پرجمعیت ایران، امروز در یکی از شدیدترین بحرانهای آبی تاریخ خود قرار دارد. طبق اعلام شرکت آب و فاضلاب استان تهران، حجم آب سدهای پنجگانه تهران به پایینترین سطح در دهههای اخیر رسیده است و بسیاری از محلات پرجمعیت با افت فشار و قطعی طولانیمدت روبرو هستند. با این حال، آنچه کمتر در سطح رسانهها و سیاستگذاریها دیده میشود، نابودی تدریجی سامانهای است که زمانی قلب تپنده آبرسانی این شهر محسوب میشد: قناتها.
پیش از توسعه شهری شتابزده دهههای اخیر، تهران میزبان دهها رشته قنات فعال بود که از دامن کوههای البرز تا جنوب شهر امتداد مییافتند. قناتهایی همچون قنات عباسآباد، قنات دولاب، قنات قلهک، قنات نیاوران و قناتهای قدیمی بازار تهران که در کنار روددرهها و چشمهسارها منابع اصلی تامین آب شهر بودند. این شبکه بهگونهای طراحی شده بود که آب بدون نیاز به انرژی بیرونی، از ارتفاعات به مناطق پاییندست میرسید و زندگی در تهران را پیش از ورود آب لولهکشی ممکن میکرد.
اما توسعه شهری بیبرنامه، ساختوسازهای گسترده، آسفالت کردن مسیرهای سنتی و حفاریهای متعدد برای مترو، بزرگراهها و مجتمعهای تجاری، مسیر بسیاری از این قناتها را مسدود کرد. بر اساس گزارش سازمان زمینشناسی در سال ۱۳۹۹، بیش از ۹۰ درصد قناتهای فعال تهران در چهار دهه گذشته یا بهطور کامل خشک شدند یا از چرخه بهرهبرداری خارج شدند.
در همین رابطه، یک پژوهش منتشرشده در مجله تخصصی آب و توسعه پایدار در سال ۱۴۰۰ نشان میدهد که قناتهایی مانند عباسآباد که روزگاری تا ۵۰ لیتر در ثانیه آبدهی داشتند، اکنون بهدلیل ساخت برجها و مجتمعهای مسکونی در مسیر آنها، بهطور کامل مسدود شدهاند. برخی دیگر، مانند قنات میدان حسنآباد هم به زیرساختهای مترو برخورد کرده و بهاجبار خشک یا منحرف شدهاند.
پیشتر سعید خرازی، کارشناس منابع آب، در همین زمینه گفته بود: «ما تهران را روی گور قناتها ساختیم. به جای بهرهگیری از آنها بهعنوان ذخیره آبی راهبردی و میراث فرهنگی، مسیرشان را با بتن و آسفالت بستیم و امروز که بحران به در خانهها رسیده، تازه یاد چاههای عمیق افتادهایم، که آنها هم بهزودی از نفس میافتند.»
ساخت تونل توحید بر گور قناتها
یکی از روشنترین نمونههای بیتوجهی به میراث آبی تهران پروژه عظیم تونل توحید است که بر بستر یکی از قدیمیترین شبکههای قناتی شهر ساخته شد. تونل توحید که سال ۱۳۸۸ افتتاح شد، با هدف کاهش بار ترافیکی مرکز تهران، از بزرگراه نواب صفوی آغاز میشود و به بزرگراه چمران میپیوندد. این پروژه اما نهتنها با چالشهای مهندسی متعددی روبرو بود، بلکه به گفته کارشناسان، ساخت آن موجب تخریب یا انسداد کامل مسیر چند رشته قنات تاریخی تهران شد.
بر اساس گزارشی از مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی در سال ۱۳۹۰، عملیات حفاری و اجرای تونل توحید بدون مطالعات ژئوتکنیکی دقیق روی موقعیت و امتداد قناتهای قدیمی صورت گرفت. در این گزارش آمده است: «در فرایند حفاری تونل توحید، مسیر حداقل سه رشته قنات تاریخی در منطقه نواب و خیابان آزادی قطع یا دچار انحراف جدی شد. نبود نقشههای دقیق قناتها و نادیده گرفتن ارزش اکولوژیک آنها موجب از بین رفتن بخشهایی از شبکه آبی سنتی شهر تهران شد.»
قناتهایی که در محدوده اجرای این تونل قرار داشتند، بخشی از قناتهای مرکزی تهران بودند که طی دههها، وظیفه آبرسانی به محلات اطراف خیابان آزادی، نواب و جمهوری را بر عهده داشتند. برخی از این قناتها از سمت دامنههای شمال تهران سرچشمه میگرفتند و به سمت مناطق جنوبی شهر سرازیر میشدند. با اجرای پروژه تونل، نهتنها مسیر این قناتها کور شد، بلکه در برخی موارد، آب آنها بهصورت کنترلنشده وارد تونل شد و مشکلات مهندسی و ایمنی به بار آورد.
دکتر امیرهوشنگ عباسی، زمینشناس و پژوهشگر منابع آب، گفته بود: «ما در تهران پروژههای عمرانی بزرگی مانند تونل توحید را اجرا کردیم، اما هیچگاه به خود زحمت ندادیم نقشه دقیقی از قناتهای شهر تهیه کنیم. قنات نهتنها مزاحم نیست، بلکه بخشی از تنفس زمین است. ما این تنفس را با بتن و حفاری کور و خفه کردیم.»
ساخت تونل توحید و پروژههای مشابه در تهران نمادی از بیتوجهی نظاممند به زیرساختهای بومی و طبیعی است که در طول تاریخ، بدون اتکا به فناوری مدرن، شهر را زنده نگه داشته بودند. قناتهایی که سدهها آب را از دل کوهستانها به تهران میرساندند، امروز یا زیر سازههای سنگین مدفوناند یا به فراموشی سپرده شدهاند، در حالی که ایران حالا بیش از هر زمان دیگری به آنها نیاز دارد.