تنگه هرمز، گذرگاه باریکی که خلیج فارس را به دریای عمان متصل میکند، از دیرباز بهدلیل نقش کلیدیاش در انتقال انرژی، اهمیت ژئوپلیتیکی فوقالعادهای داشته است. یکپنجم از نفت مصرفی جهان از این گلوگاه حیاتی عبور میکند، که آن را به مهمترین مسیر انتقال نفت در جهان تبدیل میکند. هرگونه اختلال جدی در عملکرد این تنگه، چه رسد به بسته شدن کاملش، پیامدهای بزرگی برای ثبات منطقه و اقتصاد جهان خواهد داشت. البته دو تولیدکننده بزرگ نفت در منطقه، یعنی امارات متحده عربی و عربستان سعودی، مسیرهای جایگزین برای صادرات به بازارهای جهانی دارند.
در روزهای اخیر، پس از حملات نظامی اسرائیل به ایران، تنشها بهشدت افزایش یافته است و برخی مقامهای جمهوری اسلامی از احتمال بررسی بستن تنگه سخن گفتهاند. این مسئله چه پیامدهایی برای جهان خواهد داشت؟ جاناتان گرنل در مقالهای در عربنیوز به این موضوع میپردازد.
گلوگاهی راهبردی
اهمیت تنگه هرمز از یک تصادف زمینشناسی نشات میگیرد: تقریبا نیمی از ذخایر شناختهشده نفت و گاز جهان در منطقه خلیج فارس و اطرافش قرار دارد. هر روز حدود ۲۰ میلیون بشکه نفت از طریق این گذرگاه باریک جابهجا میشود. این تنگه در باریکترین نقطه حدود ۳۴ کیلومتر عرض دارد و از شمال با ایران و از جنوب با امارات متحده عربی و عمان مرز دارد.
با بالا گرفتن تنشها، برخی نمایندگان مجلس ایران و فرماندهان سپاه پاسداران هشدار دادهاند که بسته شدن تنگه سناریویی جدی و در دست بررسی است. این تهدیدها پس از آن مطرح شد که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، از گسترش حملات نظامی اسرائیل به زیرساختهای هستهای و همچنین تاسیسات نفتی ایران صحبت کرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
جمهوری اسلامی در دهههای گذشته بارها، عمدتا در پاسخ به تحریمهای خارجی یا فشارهای نظامی، تهدید به بستن تنگه هرمز کرده است. در سال ۲۰۱۲، در بحبوحه تنشهای مربوط به برنامه هستهای و تحریمهای غرب، جمهوری اسلامی تهدید مشابهی را مطرح کرد اما در نهایت آن را عملی نکرد. این تهدیدها معمولا بیشتر ابزاری برای اعمال فشار دیپلماتیک بودهاند تا قصد واقعی برای اقدام نظامی، چرا که خود ایران نیز بهشدت به تنگه برای صادرات نفت وابسته است.
نگاهی به جنگ نفتکشها در دهه ۱۹۸۰، در جریان جنگ ایران و عراق، میتواند تصویری از درگیری احتمالی دریایی در خلیج فارس ارائه دهد. در آن دوران، هر دو کشور به نفتکشهای عبوری از تنگه حمله کردند، اما هرگز موفق به بستن کامل تنگه نشدند. بیش از ۴۵۰ کشتی هدف حمله قرار گرفتند، که تلفات انسانی و افزایش قیمت انرژی را به دنبال داشت، اما بیشتر صادرات نفت ادامه یافت.
پیامدهای اقتصادی بستن تنگه هرمز
اگر ایران از تهدید فراتر برود و واقعا تنگه را مسدود کندــ با مینگذاری دریایی، حملات موشکی یا استفاده از پهپادهایی مانند شاهدــ پیامدهای جهانی این اقدام فوری خواهد بود. قیمت نفت جهش پیدا میکند، هزینههای بیمه و حملونقل افزایش مییابد و تورم جهانی تشدید خواهد شد. اقتصادهای بزرگی مانند آمریکا، چین و ژاپن نیز از این شوک آسیب خواهند دید.
با این حال، تحلیلگران معتقدند که بسته شدن کامل و پایدار تنگه بسیار بعید است. نخست آنکه این اقدام به اقتصاد خود ایران بهشدت آسیب خواهد زد، زیرا بخش بزرگی از صادرات نفتیاشــ حتی صادرات غیرقانونیــ از همین مسیر عبور میکند.
دوم آنکه بازار جهانی نفت دارای مسیرهای جایگزین است. عربستان سعودی و امارات متحده عربی، بهعنوان دو تولیدکننده بزرگ نفت در منطقه، خطوط لولهای برای دور زدن تنگه ایجاد کردهاند. شرکت سعودی آرامکو خطوطی دارد که روزانه تا ۷ میلیون بشکه نفت را به سواحل دریای سرخ منتقل میکند. امارات متحده عربی نیز دارای خط لولهای به بندر فجیره در دریای عمان است که توان انتقال ۱.۵ میلیون بشکه در روز را دارد.
پیامدهای نظامی و دیپلماتیک
هر تلاشی برای مختل کردن عبورومرور در تنگه هرمز احتمالا با واکنش نظامی سریع مواجه خواهد شد. ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا که در بحرین مستقر است، حضور پررنگی در خلیج فارس دارد و توانایی مقابله با اقدامهای جمهوری اسلامی از جمله خنثیسازی مینها و همراهی کشتیها را داراست. به گفته سر جان جنکینز، سفیر پیشین بریتانیا در عربستان سعودی و عراق، حتی با وجود کاهش توان مینروبی در مقایسه با دهه ۱۹۸۰، اقدام جمهوری اسلامی میتواند دخالت بینالمللی، حتی حملات هوایی آمریکا به اهداف دریایی ایران، را در پی داشته باشد.
علاوه بر این، چنین اقدامی میتواند روابط ایران با معدود متحدان راهبردیاش را خدشهدار کند. طبق ارزیابی مرکز سیاست امنیتی، مقصد ۷۶ درصد نفت عبوری از تنگه آسیا است. چین، یکی از شرکای کلیدی تهران و خریدار نفت ایران، مسدود شدن تنگه را مغایر با منافعش خواهد دید. در نتیجه، ایران ممکن است حمایت دیپلماتیک کشورهایی را که به آنها نیاز دارد از دست بدهد.
نکته قابل توجه این است که بسته شدن تنگه تاثیر مستقیمی بر اسرائیل نخواهد داشت، چرا که نفت مصرفی این کشور از طریق مدیترانه و از کشورهایی چون جمهوری آذربایجان، آمریکا، برزیل و نیجریه وارد میشود. حمله اسرائیل به ایران بدون هشدار یا حمایت متحدان کلیدی، بهنظر میرسد اهداف ژئوپلیتیکی گستردهتری داشته است، از جمله مختلسازی مذاکرات هستهای میان جمهوری اسلامی و آمریکا، مذاکراتی که قرار بود در عمان برگزار شود و پس از حملات لغو شد.
حملات اسرائیل همچنین تلاشهای دیپلماتیک را تحت شعاع قرار داد. اجلاس سهروزه صلح غزه با حضور عربستان سعودی و فرانسه که قرار بود در سازمان ملل برگزار شود، به تعویق افتاد. یکی از محورهای این اجلاس، موضوع حاکمیت فلسطین بود، مسئلهای که برای دولت راستگرای اسرائیل قابل پذیرش نیست.
در نهایت، با اینکه ایران توانایی ایجاد اختلال در تنگه هرمز را دارد، بسته شدن کامل و مداوم این مسیر بسیار بعید است. مرکز مطالعات استراوس در تحلیلی در سال ۲۰۰۸ نتیجهگیری کرد که احتمال متوقف شدن هر نفتکش با استفاده از قایقهای انتحاری ایران حدود ۵ درصد و با موشکهای کروز ضدکشتی حدود ۱۲ درصد است. دادههای تاریخی جنگ نفتکشها نیز نشان میدهد که حتی در اوج درگیری، کاهش عبور نفت از تنگه از ۲ درصد فراتر نرفت.
بازار جهانی نفت نیز امروز مقاومتر از گذشته است. ذخایر راهبردی، مسیرهای جایگزین و تنوع منابع وارداتی باعث میشوند شوک اولیه قابل مدیریت باشد و آنطور که در گزارش سال ۲۰۰۸ مرکز مطالعات استراوس آمده است: «هراس بیمورد است.»