از آسمان بی‌دفاع تا زمین بی‌پناه؛ بحران در پایتخت جنگ‌زده ایران

در شرایطی که تهران زیر سایه حملات اسرائیل قرار گرفته، نه پناهگاهی برای شهروندان فراهم شده، نه رسانه‌ای برای هشدار فعال است. در نبود برنامه‌ریزی، بسیاری از ساکنان پایتخت ناچار به کوچ موقت به استان‌های شمالی شده‌اند

مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران، روز یکشنبه ۲۵ خرداد در جلسه علنی شورا به‌صراحت اذعان کرد که پایتخت ایران فاقد پناهگاه‌های مناسب برای اسکان مردم است. این نخستین بار است که یک مقام بلندپایه شهری به‌صراحت به ضعف ساختاری در تامین امنیت غیرنظامیان در شرایط اضطراری اعتراف می‌کند.

چمران در واکنش به برخی شهروندان که تونل‌های مترو را محل مناسبی برای پناه بردن دانسته بودند گفت هرچند مترو تهران مکان مناسبی است، ولی برای استفاده از آن به‌عنوان پناهگاه باید فعالیت مترو به‌طور کلی متوقف شود.

این موضوع در شرایطی مطرح می‌شود که کار مترو تهران در ساعات پایانی شب به پایان می‌رسد و درِ ایستگاه‌های مترو بسته می‌شود. مشخص نیست با در نظر گرفتن اینکه بیشتر حجم حملات به پایتخت دقیقا در حوالی ساعات تعطیلی مترو بوده، چرا شهرداری تهران تا امروز اجازه پناه بردن شهروندان به ایستگاه‌های مترو را نداده است.

هرچند به نظر می‌رسد نگرانی از امکان نفوذ و خرابکاری در مترو یکی از دلایلی باشد که شهرداری حاضر به پذیرش مخاطره آن نیست. همچنین می‌توان دریافت که شهرداری تهران با توجه به ضرورت ارائه خدمات جانبی به شهروندان حاضر در پناهگاه ظرفیت چنین اقداماتی را ندارد و آگاهانه برای پرهیز از ارائه خدمات از ایجاد پناهگاه در مترو و در دیگر نقاط شهر خودداری می‌کند. هرچند سخنگوی دولت اعلام کرده است که از امشب مترو برای پناه گرفتن مردم باز خواهد بود.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

رئیس شورای شهر تهران همچنین اشاره کرده است که می‌توان پارکینگ برخی مجتمع‌های مسکونی و تجاری را به پناهگاه تبدیل کرد. با این حال، به نظر می‌رسد حملات اخیر اسرائیل، که با شدت و گستردگی غافلگیرکننده‌ای انجام می‌شوند، دولت و مدیریت شهری را در وضعیت نامنتظره‌ای قرار داده است.

کارشناسان بر این باورند که در کشوری که همواره خود را در معرض تهدید جنگ می‌داند، بی‌توجهی به ایجاد زیرساخت‌های پناهگاهی نشان‌دهنده فقدان راهبرد در حوزه حفاظت از جان شهروندان است.

در سه شب گذشته، شهروندان تهران نه از آژیر خطر بهره‌مند بودند نه از اطلاع‌رسانی موثر درباره زمان و مکان حملات. درنتیجه، اغلب با شنیدن صدای انفجار یا فعال شدن سامانه‌های پدافندی، از وقوع حملات آگاه شده و ناگزیر خانه‌هایشان را ترک کرده‌اند. بسیاری نیز برای در امان ماندن به خودروها و معابر عمومی پناه برده‌اند، اقدامی که آنها را در معرض خطرات جدی‌تر مانند ترکش یا ریزش ساختمان‌ها قرار می‌دهد.

سانسور بحران در رسانه رسمی؛ ناآگاهی و بلاتکلیفی شهروندان در وضعیت جنگی

یکی دیگر از انتقاداتی که در روزهای اخیر متوجه ساختار رسانه‌ای جمهوری اسلامی به‌ویژه صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران بوده است، بی‌توجهی آشکار این نهاد به آگاهی‌بخشی درباره وضعیت جنگی کشور است.

در اغلب کشورها، رسانه‌های رسمی در شرایط اضطراری موظف‌اند دستورالعمل‌های ایمنی و تدابیر لازم برای حفظ جان شهروندان را منتشر کنند. با این حال، صداوسیما در روزهای گذشته نه‌تنها چنین وظیفه‌ای را انجام نداده، بلکه با ایجاد فضای هیجانی و تقلیل تهدیدها، تلاش کرده است تا احتمال ادامه درگیری‌ها را ناچیز جلوه دهد.

این سیاست اطلاع‌رسانی، که ظاهرا با هدف القای قدرت پدافندی نظام طراحی شده، در تضاد کامل با مشاهدات میدانی شهروندان از ضعف آشکار سیستم‌های دفاعی در شهرهای مختلف ایران است.

از سوی دیگر، استفاده نکردن از امکانات عمومی مانند پارک‌ها و بوستان‌ها در شرایط بحران، یکی دیگر از نقاط ضعف مدیریت شهری تهران است. در حالی که این فضاها می‌توانند گزینه‌های اضطراری برای پناه شهروندان به شمار آیند، بسیاری از بوستان‌های بزرگ شهر طی شب‌های گذشته به بهانه حفظ امنیت تا صبح تعطیل بوده‌اند.

شهرداری تهران نیز بدون ارائه هیچ توضیح روشنی، عملا امکان حضور مردم در این فضاها را سلب کرده است. سایر بوستان‌هایی که ۲۴ساعته فعال‌اند نیز فاقد امکانات اولیه مانند روشنایی اضطراری، سرویس‌های بهداشتی فعال یا محل امن موقت برای اسکان کوتاه‌مدت‌اند.

در کنار این موارد، یکی از مهم‌ترین نگرانی‌های امنیتی شهروندان، مجاورت زیرساخت‌های حساس نظامی با مناطق مسکونی است. انفجار انبار سوخت در شهران و موارد مشابه در سه شب اخیر بار دیگر نشان دادند که پادگان‌ها، انبارهای تسلیحاتی و مراکز سوخت، برخلاف استانداردهای جهانی، در نزدیکی خانه‌های مردم قرار دارند. این وضعیت خطر وقوع فجایع دومینووار را در پی دارد و سرعت گسترش آسیب را افزایش می‌دهد.

شکسته شدن شیشه‌های منازل دراثر موج انفجار، به‌ویژه در مناطقی نزدیک به مراکز نظامی، ازجمله دلایلی است که اضطراب شهروندان به‌ویژه کودکان را تشدید کرده است.

در شرایطی که نهادهای رسمی سکوت کرده‌اند، این شهروندان‌اند که در شبکه‌های اجتماعی با تبادل تجربیاتشان به انتشار دستورالعمل‌های ایمنی مانند چسب زدن به شیشه‌ها یا آماده‌سازی کیف‌های امدادی می‌پردازند- اقداماتی که حتی در زمان جنگ ایران و عراق جزو توصیه‌های ثابت رسانه‌ها بود، اما اکنون نادیده گرفته می‌شوند.

کوچ موقت به شمال کشور؛ شهروندان تهرانی در جست‌وجوی امنیت

یکی دیگر از پدیده‌های مشاهده‌شده در روزهای اخیر، کوچ موقت گروهی از شهروندان تهرانی به استان‌های شمالی کشور است. آغاز حملات هوایی همزمان با تعطیلات رسمی به مناسبت عید غدیر و ادامه‌دار بودن تعطیلی‌ها تا روز چهارشنبه، به‌دلیل دورکاری ادارات، فرصتی فراهم کرد تا بخشی از ساکنان پایتخت برای حفظ جان خود و خانواده‌هایشان موقتا به شهرهای شمالی بروند.

به نظر می‌رسد در امان ماندن استان‌های گیلان، مازندران و گلستان از حملات اسرائیل در سه شب گذشته، دلیل اصلی انتخاب این مناطق باشد.

یکی از شهروندان ساکن استان گیلان در گفتگو با خبرنگار ایندیپندنت فارسی گفت که در بسیاری از شهرهای شمالی چادرهای مسافرتی شهروندان تهرانی به چشم می‌خورد. به گفته او، هزینه بالای اقامت در هتل‌ها و بی‌توجهی دولت به فراهم کردن محل‌های امن و رایگان برای اقامت موقت، عامل اصلی روی آوردن به این کار شده است.

این شهروند همچنین از فشار وارد بر زیرساخت‌های ضعیف استان‌های شمالی سخن گفت و هشدار داد که تداوم این مهاجرت به بحران‌های جدیدی منجر می‌شود. او تاکید کرد، در شهرهایی که پذیرای جمعیت بیشتری بودند، تنها در سه روز گذشته، کمبود نان، آب معدنی و اقلام اساسی محسوس بوده است.

در کنار مشکل تامین مایحتاج اولیه، یکی دیگر از چالش‌های همیشگی این مناطق در دوره‌های پرتردد، مانند تعطیلات نوروز، کمبود ذخایر سوخت و منابع انرژی نظیر برق، آب و گاز است. حال اگر روند درگیری‌ها ادامه یابد و موج خروج از تهران گسترش پیدا کند، این نگرانی وجود دارد که دولت نتواند پاسخگوی نیازهای اولیه ساکنان بومی و مهاجران موقت باشد.

طبق نظر کارشناسان حکومتی، که همواره از آمادگی برای یک جنگ طولانی‌مدت سخن گفته‌اند، تنها در سه روز نخست حملات اسرائیل، مجموعه‌ای از بحران‌ها ایجاد شده است، از اختلال در بازارهای مالی و نبود پناهگاه برای غیرنظامیان گرفته تا ناتوانی در مدیریت شرایط جنگی و مهاجرت اضطراری. با این حال، تنها واکنش دولت چهاردهم صدور دستور استمرار وضعیت نیمه‌تعطیل کشور برای کاهش فشار عملیاتی بوده است، تصمیمی که بیش از آنکه راه‌حل باشد نشانه نبود برنامه و عدم آمادگی در برابر بحران است.