در حالی که مذاکرات میان دولت ترامپ و جمهوری اسلامی ایران شفاف نیست، نشتهای اطلاعاتی و اظهارنظرهای علنی بهاندازهای بودهاند که بتوان مسیر احتمالی را حدس زد: رسیدن به توافق موقتی که منافع آمریکا را بهشدت تضعیف میکند.
بیشتر تمرکز رسانهها بر مسئله غنیسازی بوده است: سخنان مارکو روبیو و استیو ویتکاف که میگویند ایران بههیچوجه نباید غنیسازی داشته باشد، در برابر موضع جمهوری اسلامی که ادعا میکند هرگز از «حق» غنیسازی عقبنشینی نخواهد کرد. روبیو در برنامه شان هانیتی گفت: «آنها باید از غنیسازی عقبنشینی کنند.» او افزود: «تنها کشورهایی که اورانیوم غنی میکنند همانهایی هستند که سلاح هستهای دارند. اگر توانایی غنیسازی ۳.۶۷ درصدی را داشته باشید، فقط چند هفته تا رسیدن به ۲۰ درصد، سپس ۶۰ درصد، و در نهایت ۸۰ یا ۹۰ درصد فاصله داریدــ درصدی که برای ساخت سلاح لازم است.»
ویتکاف در مصاحبه با شبکه ایبیسی صریحتر بود و گفت: «ما یک خط قرمز کاملا مشخص داریم و آن غنیسازی است. حتی یک درصد هم قابل قبول نیست. پیشنهادی به ایرانیها ارائه دادهایم که بخشی از این موضوع را بدون بیاحترامی پوشش میدهد... اما همهچیز باید با توافقی شروع شود که هیچ غنیسازی در آن نباشد. چون غنیسازی بهمعنای امکانپذیری ساخت سلاح است.»
در همین حال، عباس عراقچی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران، در ۲۱ مه گفت: «قبلا هم گفتهام و دوباره تکرار میکنم: غنیسازی اورانیوم در ایران ادامه خواهد داشتـــ چه با توافق و چه بدون آن.»
آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ۳۱ مه با انتشار دو گزارش جدید، اعلام کرد که ایران ذخایر اورانیوم با غلظت ۶۰ درصد را افزایش داده استــ از ۱۳۳ با ۴۰۸ کیلوگرم از زمان گزارش قبلی در فوریهــ یعنی دقیقا در حالی که در حال مذاکره با دولت ترامپ بوده است. به نوشته نیویورک تایمز، این افزایش ذخیره اورانیوم به ایران امکان میدهد که سوخت لازم برای ساخت حدود ۱۰ بمب هستهای را تولید کند.
آژانس همچنین اعلام کرد که ایران فعالیتهای هستهای محرمانهای در سه سایت اعلامنشده انجام داده است، سایتهایی که سالها است تحت بررسیاند. جمهوری اسلامی همچنان از شفافسازی درباره «ابعاد نظامی» برنامهاش خودداری کرده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در نتیجه، تصویر روشنی داریم: دولت ترامپ میگوید نه بمب و نه غنیسازی و جمهوری اسلامی میگوید غنیسازی را ادامه خواهد داد.
پس چه چیزی برای مذاکره باقی مانده است؟ تقابل مواضع جمهوری اسلامی و آمریکا میتواند به حمله احتمالی آمریکا یا اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران منجر شود. اما در حالی که ترامپ بهروشنی با دستیابی ایران به بمب مخالفت کرده است، بارها هم نشان داده است که میخواهد از اقدام نظامی اجتناب کند.
آیا میتوان این دوگانگی را رفع کرد؟ تنها در صورتی که هدف توافق به هر قیمتی باشد، توافق موقت محتملترین نتیجه خواهد بود.
چنین توافقی میتواند مثلا یک ساله باشد و جمهوری اسلامی در این مدت توافق کند که به آژانس اجازه بازرسی کامل بدهد، از غنیسازی بالای ۳.۶۷ درصد خودداری کند و ذخایر غنیشده بالای ۲۰ درصد را صادر یا رقیق کند.
دولت ترامپ میتواند این توافق را یک پیروزی بزرگ قلمداد کند. برنامه هستهای ایران در وضعیت انجماد قرار میگیرد، فاصله ایران از نقطهای که میتوانست حدود ۱۰ بمب تولید کند بیشتر میشود، و آژانس بینالمللی انرژی اتمی میتواند تضمین کند که ایران به تعهدهایش پایبند خواهد بود.
چگونه دو طرف میتوانند با خواست دولت ترامپ مبنی بر «غنیسازی صفر» کنار بیایند؟ به یاد داشته باشیم که عراقچی گفته بود «غنیسازی اورانیوم در ایران ادامه خواهد یافت»، نه اقدام ایران به غنیسازی. شاید غنیسازی ۳.۶۷ درصدی (یا درصد بالاتری مثل ۵، ۱۰ یا حتی ۲۰ درصد) در ایران، اما از طریق نوعی کنسرسیوم بینالمللی انجام شود که ایران نیز در آن مشارکت دارد. یا احتمالا، دولت ترامپ اعلام خواهد کرد که خواسته ما همچنان «غنیسازی صفر» است و آن را در توافق نهایی که طی ماههای آینده مذاکره خواهیم کرد به دست خواهیم آورد. جمهوری اسلامی نیز در مقابل خواهد گفت که با حسن نیت مذاکره خواهد کرد، اما هرگز با چنین شرطی در یک توافق نهایی موافقت نخواهد کرد.
اما مشکل کجاست؟ نخست اینکه چنین توافقی هرگز به یک توافق نهایی نخواهد انجامید. هدف ایران از توافق موقت، جلوگیری از حمله نظامی آمریکا، و همچنین وارد کردن آمریکا در روندی است که مانع حمله احتمالی اسرائیل شود. ایران زمان خواهد خرید و منتظر تضعیف دولت ترامپ در انتخابات ۲۰۲۶ و پایان آن در ۲۰۲۸ خواهد ماند.
دوم، در چنین توافقی ایران سانتریفیوژهایش را حفظ میکند و همانطور که در ماههای اخیر دیدهایم، میتواند در مدت کوتاهی دوباره اورانیوم غنیسازیشده تولید کند.
سوم، جمهوری اسلامی سابقه فعالیتهای هستهای پنهانی دارد و قطعا حین اجرای چنین توافقی هم به فریبکاری ادامه خواهد داد. اما چه کسی جلوی آن را خواهد گرفت؟ آژانس بینالمللی انرژی اتمی فقط گزارش میدهد و اعمال فشار بر عهده شورای حکام و شورای امنیت سازمان ملل است. و تاریخچه توافقهای کنترل تسلیحات نشان میدهد کسانی که چنین توافقهایی را ترتیب میدهند، تمایلی به افشای نقض آن ندارند، زیرا این کار بهمعنای اذعان به شکست خودشان است.
اگر توافق موقت امضا شود، ترامپ آن را درخشان و بینقص توصیف خواهد کرد. چقدر احتمال دارد که یک سال بعد بگوید «اشتباه کردم»؟
در نتیجه، همانطور که روبیو و ویتکاف گفتهاند، غنیسازی صفر، انتقال اورانیوم غنیشده، و نابودی زنجیرههای سانتریفیوژها باید بندهای مذاکرهناپذیر توافق باشند. ترامپ باید بر موضع خود بایستد: یا برنامه هستهای ایران متوقف شود، یا با حمله نظامی از بین برود.
توافق موقت برای پرهیز موقت از بحران، نه به ثبات پایدار میانجامد و نه ایران را خلع سلاح هستهای میکند. اکنون با توجه به کاهش توان دفاع هوایی و تضعیف نیروهای نیابتی، لحظه آسیبپذیری جمهوری اسلامی است. این زمان تصمیمگیری است: یا توافقی دائمی که بهطور کامل به غنیسازی پایان دهد و برنامه را به واردات سوخت غیرنظامی محدود کند، یا در غیر این صورت، جمهوری اسلامی باید بداند که انتخاب مسیر مخالفت عواقب سنگینی برایش خواهد داشت.
این امکان که جمهوری اسلامی بتواند از این انتخاب فرار کند، فاجعهای دیپلماتیک خواهد بود که دیر یا زود امنیت آمریکا و متحدانش را تهدید خواهد کرد.
ترجمه از نشنال ریویو