در قلب یکی از کهنترین شهرهای ایران فروپاشی خاموش میراث تاریخی آغاز شده است؛ از یخچال تاریخی که روزگاری سرپناه مشروطهخواهان بود تا ربع رشیدی با پیشینهای ۷۰۰ ساله و بازار سنتی تبریز که در فهرست میراث جهانی ثبت شده است. حتی خانهها و بافت تاریخی تبریز نیز از این روند تخریب در امان نماندهاند، به طوری که بناهای تاریخی یکی پس از دیگری در برابر چشمهای بیاعتنای مسئولان فرومیریزند.
این گزارش، روایت انکارناپذیر فرایند فراموشی حافظه تاریخی شهر تبریز است. شهری که عامدانه یا در نتیجه ناکارآمدی بهتدریج هویت خود را پشت خاک و آوار گم میکند.
در روزهای اخیر، کنشگران میراث فرهنگی تصاویری منتشر کردهاند که نشان میدهد یخچال میرزا مهدی، یادگار ۲۵۰ سالهای که به دست اجداد آیتالله قاضی طباطبایی ساخته شده بود، براثر فرسایش و از میان رفتن استحکاماتش فروریخته است.
به گفته اهالی تبریز، این مکان چیزی فراتر از یک یخچال عادی بوده است و در روزهای خونین مشروطه نهتنها مخفیگاه ستارخان و یارانش بوده، که در مقاومت مشروطهخواهان نقش کلیدی داشته است.
تنها یخچالی که در دل خود به نوعی دفتر کار داشت و یخ را همانجا بهشکل قالبی میفروختند، اکنون بخشی از سقف آن فروریخته است و شاید تکهای از حافظه تاریخی تبریز نیز همراه آن از دست رفته است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این بنای تاریخی با نام یخچال میرزا مهدی (بوزاوی) در خیابان فلسطین، قبل از تقاطع بهار شرقی و در انتهای کوچه سحرگاهی، قرار دارد. اما این تنها بنای تاریخی تبریز نیست که این روزها حال خوشی ندارد.
مدتی پیش، ویدیویی در شبکههای اجتماعی دستبهدست شد که واکنشهای گستردهای را برانگیخت. ویدیویی که لودری را در حال تخریب خانهای تاریخی با معماری بینظیر در تبریز نشان میداد.
این خانه تاریخی که در سکوت و بیاعتنایی مسئولان میراث فرهنگی از حافظه شهر پاک شد، خانه حاج خلیل قرهباغی معمار خوشنامی بود که روزگاری محل صف بستن اهالی برای دریافت سیگار سهمیهای بود.
خانهای در قلب بافت تاریخی تبریز، نزدیک دروازه استانبول، که نهفقط بنایی آجری، که شاهدی از زندگی روزمره و مردی مهربان بود؛ همانکه موتورخانههای مسجد سفید را بیچشمداشت تعمیر میکرد.
فرافکنی به جای پاسخگویی
در واکنش به تخریب یخچال تاریخی میرزا مهدی و خانه تاریخی خیابان بهار، وحید نواداد، معاون میراث فرهنگی استان آذربایجان شرقی، در گفتگو با خبرگزاری ایسنا به جای پذیرش مسئولیت، کوشید بار تقصیر را بر دوش مالکان خصوصی بیندازد. او مالکان بنا را متهم کرد که بناهای تاریخی را به حال خود رها کردهاند و برای حفاظت و نگهداری آنها اقدام موثری نکردهاند.
این در حالی است که به اذعان خود این مقام دولتی، حتی مالک یا مالکان فعلی یخچال میرزا مهدی مشخص نیستند؛ امری که به جای اتهامزنی، نیازمند پیگیری حقوقی، ثبتی و نظارتی نهادهای مسئول است.
نواداد در ادامه با اشاره به اینکه یخچال میرزا مهدی در فهرست میراث فرهنگی ثبت نشده و شماره ملی ندارد، تخریب آن را توجیهپذیر دانست و گفت: «ما اجازه نداریم منابع دولتی را در ملک خصوصی هزینه کنیم، مگر اینکه مالک مشخص باشد و همکاری لازم صورت گیرد.»
درباره خانه تاریخی حاج خلیل قرهباغی نیز معاون میراث فرهنگی به گزارشی در سال ۱۴۰۰ اشاره کرد که در آن طی نامهای رسمی به شهرداری اعلام شده بود این بنا ارزش تاریخی دارد و هرگونه مداخله در آن باید با هماهنگی ادارهکل میراث فرهنگی انجام گیرد.
با این حال، به گفته نواداد، در نتیجه رهاشدگی بنا و شکایت اهالی به دلیل احتمال ریزش، شهرداری بدون هماهنگی با میراث فرهنگی به مالک اخطار داده و بعد از اینکه پاسخی دریافت نکرده اقدام به تخریب کرده است.
بهرغم ادعا و توجیه این مقام دولتی، پرسش اینجا است که در فاصله میان هشدار اداره میراث فرهنگی در سال ۱۴۰۰ تا تخریب، چه اقدامی برای حفاظت، تعیین مالکیت یا حتی پلمب موقت بنا صورت گرفته است؟ چگونه میتوان مسئولیت نهاد میراث فرهنگی را تنها به نوشتن یک نامه در دو سال پیش تقلیل داد، آنهم درباره خانهای که در بافت تاریخی تبریز و نه در حاشیه بیاهمیت شهر قرار دارد؟
خطر تخریب در کمین خانه باقرخان
خانههای تاریخی بهار و یخچال میرزا مهدی تنهانمونهها از بناهای در حال تخریب نیستند. بسیاری از آثار تاریخی این شهر، همچون دیگر نقاط ایران، به بهانههایی همچون مالکیت خصوصی، مرمت ناکافی یا پروژههای توسعهای با خطر تخریب مواجهاند.
اواخر فروردینماه امسال، رسانههای محلی تبریز خبر دادند که خانه باقرخان نیز، در سایه بیاعتنایی مسئولان میراث فرهنگی و شهرداری، به پاتوق مصرفکنندگان مواد مخدر و محل انباشت زباله تبدیل شده و در معرض فروریختن است.
این خانه تاریخی که پیشینه آن به دوران قاجار بازمیگردد و در فهرست میراث ملی ایران به ثبت رسیده، با مساحتی بالغ بر چهار هزار و ۸۵۰ مترمربع، در وضعیت فرسایشی شدیدی قرار دارد و نیازمند مرمت فوری است. با این حال، به گفته فعالان محلی، نهادهای مسئول برای نجات این بنای ارزشمند هیچ اقدام موثری نکردهاند.
خانه باقرخان در کوچه سالار دربندی، در محله تاریخی خیاوان تبریز واقع شده و در دوران مبارزات مشروطه مرکز فرماندهی مشروطهخواهان تحت رهبری باقرخان بوده و نقش مهمی در مسیر فتح تهران ایفا کرده است.
تصاویری که اخیرا منتشر شده وضعیت بحرانی این بنای تاریخی را بهروشنی نشان میدهد. مهرداد عظیمی، مدیرعامل انجمن مرمت استان آذربایجان شرقی و فعال میراث فرهنگی، با اشاره به اینکه نابسامانی در بناهای تاریخی تبریز تنها به خانه باقرخان محدود نمیشود، به خبرگزاری ایلنا گفت که خانههای ثبت ملی دیگری همچون خانه تاریخی کلکتهچی نیز با وضعیت مشابهی دستوپنجه نرم میکنند.
او همچنین به وضعیت خانه ستارخان اشاره کرد که بودجه مرمت آن تامین شده، اما پس از مرمت به کاربری اداری تبدیل شده و امکان بازدید عمومی از آن وجود ندارد؛ روندی که بهنوعی خنثیسازی ارزش فرهنگی این بناها در قالب اقدامات صوری است.
گنجینه فراموششده ربع رشیدی در آستانه نابودی
در فروردینماه امسال، گزارشهایی منتشر شد که از وضعیت نگرانکننده ربع رشیدی، یکی از کهنترین و بزرگترین دانشگاههای بینالمللی جهان، پرده برداشت. این مجموعه علمی پیشینهای بیش از ۷۰۰ سال دارد و در دوره ایلخانی به دستور خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی، وزیر غازانخان، در حاشیه شهر تبریز ساخته شد. این مجموعه که در قرن هشتم هجری میزبان دانشجویانی از سرزمینهایی مانند چین و هند بود و زمانی قلب تپنده علم، فرهنگ، پزشکی و هنر جهان اسلام به شمار میرفت، امروز در معرض ویرانی قرار دارد.
براساس گزارشها، عوامل مختلفی ازجمله بیتوجهی مسئولان، حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله، و برداشت غیرقانونی مصالح ساختمانی از محوطه، آسیبهای جبرانناپذیری به این بنا وارد کردهاند. با آنکه ربع رشیدی از نظر تاریخی و علمی جایگاهی یگانه دارد، به دلیل ناهماهنگی نهادهای اجرایی و ضعف مدیریت، نمیتوان چشمانداز روشنی برای نجات آن متصور شد.
در پیوند با این موضوع، پیشتر خبرگزاری ایلنا در گزارشی اعلام کرد که آزادسازی کامل عرصه ربع رشیدی، بدون احتساب حریم درجهیک آن، نیازمند اعتباری بالغ بر ۱۰۰ میلیارد تومان است؛ رقمی که اداره میراث فرهنگی آذربایجان شرقی مدعی است به دلیل «کمبود منابع» تامین آن ناممکن است.
امتناع دولتیها از تامین این اعتبار در حالی است که پژوهشهای ژئوفیزیکی اخیر از کشف سازهای با ابعاد ۶۰ متر در ۶۰ متر (در مجموع حدود ۳۶۰۰ مترمربع) مدفون در لایههای زیرین محوطه خبر دادهاند. سازهای که هنوز ماهیت و کاربری آن مشخص نیست.
بهرام آجرلو، باستانشناس و رئیس دانشکده حفاظت دانشگاه هنر تبریز، که سرپرستی سه فصل از کاوشهای بینالمللی ربع رشیدی را با همکاری باستانشناسان آلمانی برعهده داشت، در همین زمینه میگوید: «مطالعات ژئوفیزیکی وجود یک سازه عظیم در دل زمین را نشان میدهد. باید روشن شود که این بنای مدفون چه بوده و چه کارکردی داشته است. به احتمال زیاد، ربع رشیدی اصلی زیر لایههای معماری دوره عثمانی پنهان مانده است و برای کشف آن نیاز به کاوشهای علمی و منظم داریم.»
بهرغم ثبت این محوطه در فهرست میراث ملی در سال ۱۳۵۴، مرور اخبار و گزارشهای پس از انقلاب نشان میدهد که همواره مشکلاتی چون کمبود بودجه، اختلاف بین نهادها، و فقدان اولویت در سیاستگذاریهای فرهنگی، ربع رشیدی را به حاشیه راندهاند.
خبرگزاری مهر نیز در گزارشی هشدار داده بود که این شهرک دانشگاهی اکنون به محوطهای خاکی و متروک بدل شده و بیم آن میرود که زیر بار ساختمانهای مسکونی، زمین فوتبال و فروشگاه زنجیرهای در حال ساخت، برای همیشه مدفون شود.
میراث جهانی در معرض شعلههای گاز
در اسفندماه ۱۴۰۲، کنشگران میراث فرهنگی هشدار دادند که دو دهه مقاومت در برابر هرگونه دخل و تصرف در بازار تاریخی تبریز، سرانجام بینتیجه ماند و عملیات بحثبرانگیز گازکشی در این بازار ثبتشده در فهرست جهانی یونسکو، با چراغ سبز مسئولان دولت ابراهیم رئیسی آغاز شد.
این اقدام، با هماهنگی برخی بازاریان بانفوذ و محمدعلی آلهاشم، نماینده علی خامنهای در استان آذربایجان شرقی، صورت گرفت. آلهاشم که اندکی بعد در سانحه سقوط هلیکوپتر حامل ابراهیم رئیسی کشته شد، میراثی جنجالی از خود به جا گذاشت: ورود گاز شهری به قلب یکی از کهنترین بازارهای زنده خاورمیانه، آن هم با نادیده گرفتن هشدارهای فنی و فرهنگی.
بازار تبریز از سال ۱۳۸۹ در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده و هرگونه تغییر در ساختار و تاسیسات آن باید با رعایت دقیق ضوابط جهانی انجام شود. کارشناسان هشدار دادهاند که گازکشی در این بازار نهتنها ممکن است به حذف آن از فهرست یونسکو منجر شود، که در صورت بروز یک حادثه مختصر، به دلیل نبود امکان ورود تجهیزات آتشنشانی، خطر فاجعه انسانی وجود خواهد داشت.
در یک سوی مناقشه برسر گازکشی در بازار تبریز، شماری از بازاریان بانفوذ قرار داشتند که بر ضرورت تجهیز حجرهها به سامانههای گرمایشی گازسوز تاکید میکردند و در سوی دیگر، کنشگران میراث فرهنگی و کارشناسان فنی از شرکت گاز و سازمان آتشنشانی، هشدار میدادند که زیرساختها و معماری تاریخی بازار تحمل چنین تغییراتی را ندارد.
سازمان میراث فرهنگی نیز سالها تحت فشار فعالان حوزه میراث از صدور مجوز برای این طرح خودداری کرده بود. اما این رویه با روی کار آمدن دولت سیزدهم دگرگون شد.
در اردیبهشت ۱۴۰۱، عزتالله ضرغامی، وزیر وقت میراث فرهنگی، در سفر به بازار تبریز و در جمع بازاریان بانفوذ، به کمیته فنی دستور داد «مطالعه سامانه گرمایش بازار» در اولویت قرار گیرد؛ عبارتی که عملا مجوز آغاز پروژه گازکشی بود. اندکی بعد، مقدمات اجرای این طرح آغاز شد و یکی از حساسترین پروندههای میراثی کشور وارد مرحله اجرایی شد.
بازار تاریخی تبریز، بزرگترین بازار سرپوشیده ایران، با بیش از پنج هزار حجره، دهها باب سرا، تیمچه، مسجد، مدرسه، راسته بازار، دالان و حمام، هنوز یکی از مهمترین مراکز دادوستد مردم تبریز و شمالغرب کشور است. این بازار در گذشته نیز به دلیل قرار داشتن در مسیر جاده ابریشم، محل رفتوآمد کاروانهایی از آسیا، اروپا و آفریقا بود و در سفرنامههای ابنبطوطه، مارکوپولو، یاقوت حموی، ژان شاردن، و بسیاری دیگر به آن اشاره شده است.
عقبنشینی تدریجی از بافت تاریخی تبریز
علاوه بر بناهای شاخصی همچون بازار تاریخی تبریز، خانههای قاجاری و مجموعه عظیم ربع رشیدی، بافت تاریخی شهر تبریز نیز با تهدید جدی مواجه است. آنچه امروز در سکوت در حال وقوع است نه فقط فرسایش طبیعی یا بیتوجهی موضعی، بلکه طرحی نظاممند برای کوچکسازی و حذف تدریجی هویت تاریخی شهر به نام «توسعه شهری» است.
در اواخر اردیبهشت امسال، علیرضا نوین، عضو کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی و شهردار پیشین تبریز، در اظهاراتی جنجالی خواستار کاهش مساحت بافت تاریخی تبریز شد. او مدعی شد که وسعت یک هزار و ۳۰۰ هکتاری این بافت، مانع جذب سرمایه در حوزه مسکن است و باعث شده خانههای قدیمی در مرکز شهر به مخروبه تبدیل شوند.
این در حالی است که طبق نظر کارشناسان شهری و متخصصان میراث فرهنگی، همین وسعت بهظاهر مزاحم بخش اعظم هویت تاریخی و فرهنگی تبریز را در خود جای داده است؛ از کوچهها و گذرهای سنگفرششده گرفته تا بناهای مسکونی دوره قاجار، آبانبارها، حمامهای سنتی، کاروانسراها و مساجد تاریخی که هرکدام اسناد زندهای از معماری، شهرسازی و زندگی روزمره در سدههای گذشتهاند.
فشار برای کوچکسازی محدوده بافت تاریخی، در عمل به معنای آزادسازی زمینهای ارزشمند مرکز شهر برای ساختوسازهای تجاری، برجسازی، فروشگاههای زنجیرهای و پروژههای انبوهسازی است. تجربه شهرهایی مانند شیراز، کرمان و یزد نشان میدهد که چنین اقداماتی اغلب به تخریب بیضابطه بافتهای تاریخی، مهاجرت ساکنان بومی، و یکدستسازی معماری شهری منجر میشود.
مطابق با نقشههای مصوب میراث فرهنگی، بافت تاریخی تبریز یکی از گستردهترین بافتهای تاریخی ثبتشده در کشور است که شامل محلههای قدیمی مانند شتربان، چرنداب، مقصودیه، خیاوان و نوبر میشود. این محلهها علاوه بر ارزش معماری، حامل سنتهای زیستی، هویتی و فرهنگی تبریز نیز هستند.
در سالهای اخیر، بارها طرحهایی برای محدودسازی حریم بافت تاریخی تبریز ارائه شده که برخی از آنها با اعتراض جامعه دانشگاهی، کنشگران شهری و معماران متخصص روبهرو شدهاند. اما اظهارات اخیر علیرضا نوین نشان میدهد که گفتمان توسعهمحورِ حذف تاریخ، همچنان در بدنه سیاسی قدرت فعال است و خطر آن جدیتر از همیشه است، زیرا بافت تاریخی یک شهر تنها به دیوارهای قدیمی یا بناهای گلی محدود نیست، این بافت سند زیستجهان تاریخی و هویت اجتماعی ساکنان آن شهر است و از بین رفتن آن به معنای حذف حافظه جمعی است.