تپه باستانی قمیآباد در شهرری، محوطهای که میتوانست تاریخ سکونت در تهران را دهها هزار سال به عقب ببرد، دیماه ۱۴۰۲ با خاک یکسان و از نقشه جغرافیا حذف شد، بدون اینکه تخریبکنندگان آن با برخورد قانونی و مجازات مواجه شوند.
خبر تخریب کامل تپه باستانی قمیآباد نخستینبار زمستان ۱۴۰۲ رسانهای شد، اما آنچه رسانهها «غیب شدن» تپه نامیدند، نتیجه پروژهای بود که ماهها پیش از آن آغاز شده بود. پروژهای که طی آن، تپهای که پیشتر آنجا کاوشهای باستانشناسی انجام شده و مدارک متعددی از ارزش تاریخی آن به دست آمده بود، کاملا تسطیح شد. با این حال مسئولان محلی و وزارت میراث فرهنگی نهتنها مسئولیتی نپذیرفتند، بلکه ارزش تاریخی این محوطه را نیز انکار کردند.
بر مبنای اسناد موجود در ادارهکل میراث فرهنگی شهرری، در فروردین ۱۴۰۲ از پایگاه ملی میراث ری درباره تپه قمیآباد استعلامی گرفته شد. پاسخ رسمی پایگاه، به امضای مدیر آن، صراحتا تاکید داشت که محوطه دارای ارزش تاریخی است و آثار مربوط به دورههای ساسانی و سلجوقی آنجا مشاهده شده و بنابراین هرگونه عملیات عمرانی در این تپه غیرمجاز است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
با این حال، تنها چند هفته بعد، معاون میراث فرهنگی استان تهران، در نامهای رسمی مجوز تسطیح زمین را صادر کرد؛ با این شرط که در صورت برخورد با آثار تاریخی، عملیات متوقف شود، اما خبر «غیب شدن» تپه عملا زمانی منتشر شد که دیگر اثری از آن باقی نمانده بود.
به گزارش روزنامه پیام ما، اهالی روستا که این محوطه را به نام «تپه مدرسه» میشناختند، بارها از وجود آثار تاریخی چون سفالینهها و اشیای باستانی در این محوطه سخن گفته بودند. آنها به اقدام سازمان اوقاف در اعلام موقوفه بودن تپه هم اعتراض داشتند و آن را فاقد مبنای حقوقی میدانستند. در همان زمان، میثم علیئی، سرپرست تیم باستانشناسی تپه قمیآباد، در مصاحبهای گفت که اسناد، نقشهها و شواهد تاریخی مربوط به کاوشهای انجامشده به ادارهکل میراث تهران ارسال و آماده ثبت ملی شده بود.
علیئی همچنین گفت که این محوطه باستانی فقط یک جلسه بررسی و تایید تا ثبت ملی فاصله داشت، اما این جلسه هیچگاه برگزار نشد تا مانعی در برابر تخریب آن نباشد.
بررسیهای این باستانشناس و همکارانش در زمان کاوش نشان میداد که بسیاری از آثار این تپه از جمله سفالهای پراکنده، به دلیل حفاریهای غیرمجاز، در معرض نابودی قرار گرفته بودند.
تا قبل از تخریب تپه قمیآباد، مدارک تاریخی به دستآمده حاکی از قدمت تپه تا دوره آلبویه و سلجوقی بود، اما تنها یک ماه بعد پس از نابودی آن، که باستانشناسان بررسیهایشان را در مناطق اطراف ادامه میدادند، در نزدیکی همان تپه محوشده، آثار جدیدی کشف کردند که تاریخ سکونت انسان در دشت تهران را حدود ۴۰ تا ۸۰ هزار سال عقبتر میبرد و مرتضی حصاری، عضو هیئتعلمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، از کشف ابزارهای سنگی متعلق به دوران پارینهسنگی در قمیآباد خبر داد.
یافتهها آنقدر مهم بودند که فریدون بیگلری، رئیس بخش پارینهسنگی موزه ملی ایران، برای بررسی میدانی به منطقه رفت و در ارزیابی خود اعلام کرد: «سطح تپههای طبیعی قمیآباد پوشیده از دستساختههای سنگی است. چنین پراکندگی گستردهای از ابزارهای سنگی در تهران سابقه نداشت.»
بیگلری افزود: «تا پیش از این، اطلاعات ما درباره دوره پارینهسنگی در تهران بسیار محدود بود. این کشف میتواند تاریخ سکونت بشر در این منطقه را دهها هزار سال به عقب ببرد.»
تا حدود یک دهه پیش از این کشف باستانیشناسی، چنین تصور میشد که قدمت شهر تهران به حدود سه هزار سال پیش بازمیگردد؛ تاریخی تخمینی که بر مبنای گورهای باستانی کشفشده در تپههای قیطریه تعیین شد. اما در سال ۱۳۹۳، کشف جدیدی در خیابان مولوی تاریخ شهر تهران را عقبتر برد، زیرا یک باستانشناس جوان به نام مهسا وهابی بقایای بازمانده از اسکلت یک زن را در این خیابان کشف کرد که تاریخ آن به حدود هفت هزار سال قبل میرسید.
این کشف جدید اگرچه لزوما شهرنشینی و سکونت در تهران در هفت هزار سال پیش را اثبات نمیکرد، دستکم نشان میداد که تردد در تهران در آن تاریخ جریان داشته است. اما یافتههای باستانشناسان در تپه باستانی قمیآباد مشخصا سکونت انسان در تهران را نشان میداد.
با وجود اهمیت این کشفیات و شواهد باستانشناسی محکم، نهتنها هیچ پرونده قضایی برای تخریب تپه تشکیل نشد، بلکه هیچ مقام مسئولی بازخواست یا حتی معرفی هم نشد. مجوزهای صادره هم که اکنون روشن است برخلاف نظرهای کارشناسی بودند، تحت بررسی حقوقی قرار نگرفتند و مسئولانی که باید حافظ میراث کشور میبودند، نیز سکوت پیشه کردند تا تپهای که میتوانست یکی از حلقههای گمشده تاریخ تهران باشد، برای همیشه از میان برود.
کشفیات بعدی در همان محدوده بار دیگر اهمیت تاریخی قمیآباد را اثبات کرد، اما دیگر تپهای باقی نمانده بود تا کاوش ادامه یابد. در حالی که اسناد، تصاویر و شواهد فراوان گویای ارزش فرهنگی و تاریخی تپه قمیآباد است.
قمیآباد تنها تپه باستانی ایران نیست که در اثر بیتوجهی با اقدام عامدانه تخریب و نابود میشود. شامگاه دوشنبه بیستودوم اردیبهشت، تپه باستانی پوستچی شیراز، یکی از کهنترین استقرارگاههای انسانی در جنوب ایران، هم بر اثر بیتوجهی نهادهای مسئول، در آتش سوخت و لایههای زیر سطحی این تپه باستانی که تنها بخش اندکی از آن کاوش شده بود، آسیب دید.
اندکی قبل از آن نیز تپه باستانی قیزبون در شرق استان مازندران که پیشینه هفت هزار ساله دارد، در اثر تخریب گسترده با خاک یکسان شد و لایههای باستانی آن زیرورو شدند؛ به طوری که طبق شواهد میدانی، دندهها و مهرههای کمر انسانهای پیش از تاریخ، سفالهای شکسته، خمرههای تاریخی و حتی دندانی عجیب که احتمالا متعلق به اسب است، روی خاک دیده میشد.
حسین رمضانپور، باستانشناس، در پی بازدید از این محوطه تاریخی، تخریب آن را «از بدترین فجایع باستانشناسی» توصیف کرد و از وجود تعداد زیادی گوردخمههای دوره اشکانی و بقایای انسانی در این محوطه خبر داد.
در تیرماه ۱۴۰۲ نیز یک تپه تاریخی در نزدیکی شهر شوش، مربوط به اواخر دوره ساسانی و اوایل دوره اسلامی، به دلیل تعریض جاده تخریب شد. در میان آوارها، مقدار زیادی آجر، سفال و بقایای سنگی پیدا شد.
در همین ماههای اخیر، خاکبرداری تپهای باستانی در اراضی منابع طبیعی روستاهای حسینآباد و للـهمرز بهشهر، در جریان پروژه پتروشیمی میانکاله هم در کانون توجه قرار گرفت. در این منطقه نیز پیشتر اشیای تاریخی مربوط به دوره اشکانیان کشف شده بود.
این موارد تنها نمونههایی محدود از تپههای باستانیاند که بهطور کامل تخریب شدهاند؛ در حالی که روند تخریب میراث تاریخی و فرهنگی، از جمله تپههای باستانی بسیار گستردهتر و نگرانکنندهتر از این چند مورد است. این تخریبها به بهانههای مختلفی همچون ساختوساز، کشاورزی، توسعه راهها، یا انتساب به موقوفات و در اشکال گوناگونی از تسطیح کامل تا حفاریهای غیرمجاز و دفن زیر نخالههای ساختمانی، در بسیاری از نقاط ادامه دارد؛ بیآنکه برای محافظت از آثار تاریخی ایران ارادهای وجود داشته باشد.