در دامنه بلندیهای زاگرس، کنار رودخانه شاپور که حالا دیگر رمق ندارد و در دل درهای به نام «تنگ چوگان» شهری باستانی همچون نگینی در دل طبیعت چشمنوازی میکند که «بیشاپور» نام دارد. در قلب این شهر، نیایشگاه آناهیتا همچون نیلوفری سنگی بر آب بنا شده و تالار موزاییک با گلهای رنگین و نقش رقصندگان، از آزادگی و رهایی زنان ایران در روزگار ساسانی حکایت دارد. در شمال شهر، تنگ چوگان با شش نقشبرجسته عظیم، صحنههایی از پیروزی شاهان ایرانی را به تصویر کشیدهاند و در فراز آن، غار شاپور با پیکره هفتمتری شاه ساسانی، بر دشت و تاریخ سایه افکنده است. پیرامون این شهر کهن را نیز چشمهها و دشتهای پهناور کازرون در بر گرفتهاند.
بیشاپور، حاصل همنشینی طبیعت، تمدن و تاریخ، در سال ۲۶۶ میلادی به فرمان شاپور اول ساسانی ساخته شد؛ همان پادشاهی که حالا به نمادی از رجزخوانی در برابر غرب تبدیل شده است، اما میراث و یادگارهایش در شهر باستانی بیشاپور در آستانه ویرانی و فراموشی است. فعالان میراث فرهنگی هشدار دادهاند که رود شاپور بهسبب پروژههای انتقال آب و توسعه نامتوازن خشک شده و معبد آناهیتا و سنگنگارهها در حال تخریباند و بودجهای برای حفاظت و مرمت آنها وجود ندارد. غار شاپور نیز، که پیکره بزرگ شاه ساسانی را در خود جای داده است، وضعیت مناسبی ندارد. پژوهشگران از توقف کاوشها میگویند و خبرنگاران از هجوم پیدرپی سوداگران گنج به این محوطه تاریخی خبر میدهند.
طراحی و مهندسی شهر باستانی بیشاپور
بر مبنای اسناد تاریخی، شاپور یکم ساسانی، شهر باستانی بیشاپور را پس از پیروزی بر «والرین» امپراطور روم و به افتخار دخترش «آذرآناهید» برپا کرد، هرچند که نشانههایی از سکونت در این منطقه از دوره عیلامیان و هخامنشیان نیز کشف شده است، چنین به نظر میرسد که شاپور ساسانی، خود دستور داد که این شهر در ناحیهای خوش آبوهوا بر سر راه تخت جمشید به تیسفون بنا شود. جادهای که در زمان هخامنشیان، شهرهای تخت جمشید و استخر را به شوش وصل میکرد و موقعیت جغرافیاییاش به گونهای بود که در برابر هجوم بیگانگان سپر دفاعی ایجاد میکرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این شهر که تلفیقی از خرد و اقتدار ایرانی و هنر و معماری یونانی و رومی است، با همکاری اسرای روم ساخته شد و معماری آن را نیز فردی به نام «آپاسای» از سوریه امروزی برعهده داشت. او این شهر را بر اساس مرزبندیهای طبیعی طراحی کرد بهطوریکه پیرامون آن را دره چوگان، صخرهها و رود شاپور احاطه میکردند. همچنین در زمینی مستطیلشکل و شطرنجی بنا شد و چهار دروازه و دو خیابان آن، یکدیگر را قطع میکردند. یکی از خیابانها در جهت شمال به جنوب و دیگری شرق به غرب بود و هرکدام در انتها به یکی از دروازههای شهر منتهی میشدند. دروازه غربی هم ورودی اصلی شهر بود.
بیشاپور؛ از تنگ چوگان تا معبد آناهیتا
شهر باستانی بیشاپور با وسعتی نزدیک به ۲۰۰ هکتار، از معدود شهرهایی است که تاریخ ساخت آن در سنگنوشتهای رسمی ثبت شده است. این شهر باستانی از بخشهای گوناگونی تشکیل شده که هر یک روایتی از شکوه دوران ساسانی را نمایندگی میکنند.
در شمالشرقی شهر، ارگ حکومتی بر دامنه کوه شاپور بنا شده است؛ دژی مستحکم که با حصاری سنگی از دیگر بخشهای شهر جدا میشود و بر سراسر بافت مسکونی اشراف دارد. یافتههای باستانشناسی نشان میدهد که در دوره ساسانی، نواحی شمالی شهر دارای خیابانهای جدولکشیشده، باغچههای منظم و سامانهای پیشرفته از آبروها و مسیرهای ارتباطی بوده است؛ نشانهای از مهندسی شهری درخشان آن دوران.
در قلب بیشاپور، معبد آناهیتا یا نیایشگاه الهه آبها قرار دارد؛ بنایی مکعبشکل که از سطح زمینهای پیرامون خود شش متر پایینتر ساخته شده و تنها بخشی از ارتفاع ۱۴ متریاش از سطح زمین بیرون است. این طراحی بهگونهای بوده که آب زلال رود شاپور از مسیرهایی سنگی به درون معبد هدایت میشده تا در حوض مرکزی جمع شود. معماری این بنا، با نظام دقیق کنترل و تقسیم آب، در میان آثار همدورهاش بینظیر است و تنها میتوان آن را با معبد ناهید در استخر مقایسه کرد.
در مرکز شهر، دو ستون سنگی معروف به جایگاه نذورات قرار دارد که در محل تقاطع خیابانهای شمالی–جنوبی و شرقی–غربی برافراشته شدهاند. بر این ستونها کتیبههایی به خط پهلوی اشکانی و ساسانی حک شده که از آنها بهعنوان سندی تاریخی درباره شهرسازی بیشاپور یاد میشود.
در شمال شهر، تالار تشریفات قرار دارد؛ بنایی باشکوه با ستونهای عظیم، گچبریهای ظریف و تزئینات موزاییکی خیرهکننده که صحنههایی از رقص، ضیافت و زندگی اشرافی دربار ساسانی را نشان میدهد. این تالار که مساحتی نزدیک به ۷۸۰ متر مربع دارد، از چهار ایوان متقارن تشکیل شده و در گذشته گنبدی ۲۵ متری با شکلی شلجمی بر فراز آن قرار داشته است. دیوارهای تالار با ۶۴ طاقچه تزیین شدهاند که نقشبرجستههای گچبریشده با طرح برگ مو، کنگر و چلیپا در آنها دیده میشود.
در بخش شرقی این مجموعه، ایوان موزاییک قرار دارد؛ فضایی ۲۵ متری با طاقی هلالی که کف آن از موزاییکهای رنگین و نقشدار پوشیده بود. این موزاییکها، از درخشانترین آثار هنری دوران ساسانیاند و بخشی از آنها امروز در موزه لوور پاریس و موزه ایران باستان تهران نگهداری میشوند.
در نقشهای این موزاییکها، تصاویری از زنان درباری، نوازندگان چنگ و رقصندگان اشرافی دیده میشود؛ تصاویری که برخلاف روایتهای جمهوری اسلامی درباره پوشش زنان ایران باستان، نشان از حضور بدون حجاب و پوشش آنان در دربار ساسانی دارد. حتی در کاوشهای این بخش، مجسمههایی از زنان نیمهبرهنه به دست آمده که از معدود نمونههای شناختهشده پیکرهسازی زنانه در دوره ساسانیاند اما امروز در مخازن حفاظتشده نگهداری میشوند.
کاخ والرین هم بنایی مشابه معبد آناهیتا است که در ۱۵۰ متری شمال آتشکده بزرگ بیشاپور قرار دارد. در دیوارههای این بنا که از سنگهای بزرگ تراشخورده ساخته شده است، بستهای فلزی دیده میشود. کاخ والرین بهرغم پوشش دیوارهها با ملاطی سفیدرنگ برای مقاومت بیشتر، در طول تاریخ آسیب فراوانی دیده است. بخشهای مختلف این کاخ در گذر زمان به غارت رفتهاند و اکنون در موزههای مختلف جهان به نمایش در آمدهاند.
تنگ چوگان؛ درهای میان سنگ و اسطوره
در شمال شهر باستانی بیشاپور، تنگی باریک و خیرهکننده جای گرفته است که آن را «تنگ چوگان» مینامند؛ گذرگاهی که روزگاری میدان بازی چوگان شاهان ساسانی بود و امروز، موزهای طبیعی از تاریخ و هنر سنگتراشی ایران است.
رود شاپور از دل این تنگه سرچشمه میگیرد و در میان دیوارههای سنگیاش جریان پیدا میکند. هرچند که امروز دیگر رمق ندارد. در دو سوی تنگه نیز سه روستای تنگ چوگان علیا، وسطی و سفلی با باغها و کشتزارهای سرسبز گستردهاند.
تنگ چوگان دروازه طبیعی شهر بیشاپور است و در دل خود، شش نقشبرجسته عظیم ساسانی را جای داده که در میان آثار همعصرشان یگانهاند. این نقشها روایتگر پیروزیها، آیینها و لحظههای جاودانهای از قدرت شاهان ساسانیاند. اگر از سمت بیشاپور وارد شوید، چهار نقش در سوی شمال و دو نقش در سوی جنوب تنگه دیده میشود؛ برخی از آنها بیش از ۳۰ متر مربع وسعت دارند و در هر یک، دهها پیکر انسانی با جزئیاتی حیرتانگیز تراش خوردهاند.
در نخستین نقش، شاپور اول ساسانی بر اسب نشسته و صحنه معروف پیروزی او بر سه امپراتور روم به تصویر کشیده شده است: گردیانوس در زیر پای اسب او افتاده، والرین با دست در دست شاپور، اسارت خویش را اعلام میکند و فیلیپ عرب زانو زده و درخواست صلح دارد. در پسزمینه، ردیفهای نظامیان ایرانی با شکوه و آراستگی در حرکتند.
نقش دوم پیروزی بهرام دوم بر اعراب بادیهنشین را نشان میدهد؛ شاه سوار بر اسب، در حالی که دشمنان مغلوب، اسب و شتر بهعنوان پیشکش به حضورش میآورند.
در نقش سوم، یکی از زیباترین آثار حجاری ساسانی، اهورامزدا حلقه فر ایزدی را به بهرام اول میبخشد. ظرافت چین لباسها، حرکت اسب و حتی رگهای نمایان بر پای آن، دقتی کمنظیر در هنر سنگتراشی را نمایان میکند.
چهارمین نقش، پیروزی بهرام چهارم یا شاپور دوم بر شورشیان را روایت میکند؛ شاه در میانه صحنه بر تخت نشسته و در دو سوی او، سپاهیان ایرانی و اسیران یاغی صف کشیدهاند.
در سمت راست تنگه، پنجمین نقش قرار دارد که سالمترین نقش میان سنگنگارههای ششگانه است و صحنهای دیگر از پیروزی شاپور بر رومیان را نمایش میدهد.
نقش ششم، که در نزدیکی جاده کنده شده و آسیبهای فراوانی هم دیده، بازنمایی دیگری از دریافت فر ایزدی شاپور و لگدمال شدن گردیانوس و اهریمن در زیر سُم اسبهاست؛ نمادی از چیرگی نور بر تاریکی.
اما تنگ چوگان تنها به این نگارهها محدود نمیشود. در دو سوی ورودی تنگه، دو دژ نگهبان شهر قرار داشتند: قلعه دختر در شمالیترین بخش، بر قلهای مرتفع ساخته شده و با برجهای سنگیاش بر ورودی شهر تسلط داشت؛ و قلعه پسر در شرق رود شاپور، بر بلندیهای کوهستانی بنا شده بود تا راههای ارتباطی و نظامی بیشاپور را زیر نظر داشته باشد. امروز از این دو قلعه جز دیوارهایی فروریخته و برجهایی نیمهویران باقی نمانده است.
در بالادست همین دره هم غار شاپور جای گرفته است؛ غاری بزرگ در دل کوه که درونش پیکره هفت متری شاپور اول نگهداری میشود.
ماجرای پیکره و غار شاپور در تنگ چوگان نیز خواندنی است؛ گفته میشود در جریان تصرف فارس به دست مسلمانان در سال ۶۳۳ میلادی، یک سردار به نام نصر وارد غار شاپور شد و دستور بر زمین انداختن مجسمه شاپور را صادر کرد. آثار تاریخی و فرهنگی موجود در غار نیز از این حمله در امان نماندند. حتی وقتی مردم محلی به سردار مهاجم پیشنهاد دادند که در مقابل دریافت پول به آنان اجازه دهد پیکره شاپور را دوباره استوار کنند، نپذیرفت و اینگونه شد که این مجسمه حدود هزار سال بر زمین افتاده بود. هرچند که یک احتمال دیگر آن است که مجسمه شاپور اول در اثر همان زلزلهای به زمین افتاد که شهر بیشاپور را هم تخریب کرد. به هر ترتیب این مجسمه برای بیش از هزار سال در آستانه غار بر زمین افتاده بود تا اینکه محمدرضاشاه پهلوی در سال ۱۳۳۶ دستور مرمت و برپا شدن مجسمه شاپور را پس از هزار سال واژگونی صادر کرد.
به دلیل دشواری دسترسی به این غار، ارتش ملی ایران مسئولیت اجرای دستور شاه را برعهده گرفت و حدود شش ماه پس از فرمان پادشاه ایران، مجسمه شاپور اول ساسانی را مرمت و آن را سر جایش استوار کرد.
توقف کاوشهای باستانشناسی و هجوم سوداگران
شهر باستانی بیشاپور و تنگ چوگان با تمام زیباییهای خیرهکننده و اهمیت و ارزش تاریخی، به گواهی خبرنگاران و فعالان میراث فرهنگی وضعیت بسیار نامناسبی دارد. رودخانه و چشمههای اطراف خشکیدهاند، سنگنگارهها ترک برداشتهاند، و بیتوجهی به مرمت و حفاظت، این محوطه را در معرض نابودی تدریجی قرار داده است. کاوشهای علمی نیز که میتوانستند رازهای پنهان این شهر را آشکار کنند، متوقف ماندهاند؛ در حالی که باستانشناسان باور دارند هنوز بخشهای ناشناخته بسیاری از این سایت سر به مهر است.
هفتهنامه برشنگ، فعال در حوزه میراث فرهنگی، به تازگی در گزارشی درباره توقف کاوشهای باستانشناسی بیشاپور نوشت: پس از بیش از یک دهه وقفه، در اسفند سال گذشته و فروردین و اردیبهشت امسال، گروهی از باستانشناسان در قالب فصل دهم کاوشهای بیشاپور به این شهر بازگشتند و کار آواربرداری از «کاخ سفید» را آغاز کردند. پس از پایان این فصل، مسئولان وعده دادند که ادامه کاوشها از مهرماه سال جاری از سر گرفته خواهد شد؛ وعدهای که تحقق نیافت. به گفته رضا نوروزی، از اعضای تیم اخیر کاوش، ادامه کاوش در بیشاپور مشروط به تامین بودجه است.
در مقابل، گزارشهایی نگرانکننده از خاکبرداری و جابهجایی مصالح در محدوده میان ایوان موزاییک و کاخ سفید در مردادماه منتشر شده؛ این اقدام از آن جهت نگرانکننده است که از حضور خبرنگاران در جریان خاکبرداری نیز ممانعت شده است.
پیشتر نیز گزارشهایی از غارت، حفاری غیرمجاز و تخریب تدریجی آثار سنگی در بیشاپور و تنگ چوگان منتشر شده بود. در آذرماه سال ۱۳۹۰ خبر رسید که نقشبرجسته دوم تنگ چوگان، متعلق به بهرام دوم، از سوی افراد ناشناس آسیب دید و «گرز آویزان از اسب شاه» با پتک شکسته شده است؛ اقدامی که کارشناسان آن را یکی از بدترین موارد تخریب عامدانه آثار ساسانی در دهههای اخیر دانستند.
در سالهای بعد، در جریان پروژههای عمرانی و راهسازی در نزدیکی این محوطه، انفجارهای سنگی و عملیات خاکبرداری نیز انجام شد که به گفته کارشناسان میراث فرهنگی، خطر جدی برای پایداری نقشبرجستهها داشت.
افزون بر این، در آبان ۱۳۹۹ طرح «آسیبشناسی و آسیبنگاری نقشبرجستههای تنگ چوگان» به نوعی اعترافی رسمی به گسترش ترکها، شورهزدگی و فرسایش ناشی از رطوبت و عوامل طبیعی در این نگارههای سنگی بود.
در همان سال، اعلام شد که ۹۷ درصد از شهر باستانی بیشاپور هنوز زیر خاک مدفون است و بخشهای آشکار آن نیز بهدلیل فقدان پوشش حفاظتی و نظارت کافی، در معرض تخریب تدریجی قرار دارند.
در کنار این مشکلات ساختاری، رسانههای محلی متناوب از حفاریهای غیرمجاز و هجوم سوداگران گنج در محدوده بیشاپور خبر دادهاند؛ حفاریهایی که نهتنها بناها را زخمی کرده، بلکه دادههای تاریخی و لایههای باستانشناختی ارزشمند را نیز از بین برده است.
مجموعه این رخدادها و شرایط کنونی شهر باستانی بیشاپور و تنگ چوگان از بحرانی و روند تدریجی تخریب میراث شاپور ساسانی حکایت دارد؛ پادشاهی که نامش امروز در گفتمان رسمی به ابزاری برای قدرتنمایی در برابر غرب و بهرهبرداری سیاسی تبدیل شده، اما میراث واقعیاش در استان فارس، در سایه بیتوجهی عامدانه، نبود بودجه و سوءمدیریت در حال فروپاشی و نابودی است.

