پوتین و حلقه پترزبورگ؛ زندگی مخفی رهبر روسیه

پوتین پشت درهای بسته چطور آدمی است؟ آن مک‌الووی نگاهی دقیق‌تر دارد به طرز فکر و خلق‌و‌خوی رئیس‌جمهوری روسیه، چطور زندگی می‌کند و چه دوست دارد، و چه کسانی به حلقه نزدیکانش راه یافته‌اند

در ماه مارس، ۱۰۰ میلیون روس و ۶ میلیون نفر دیگر که در مناطق اشغالی اوکراین زندگی می‌کنند طعم دموکراسی به سبک ولادیمیر پوتین را چشیدند‌ــ که به قول یک شوخی روسی، «انتخاباتی بدون گزینه‌ برای انتخاب» است.

این حس اجتناب‌ناپذیری نتیجه، در کنار تمرکز تقریبا کامل قدرت در کرملین، به این معنی است که حزب مخالف [اپوزیسیون] پیش‌تر ضربه‌ای کاری خورده بود. این اتفاق به معنی واقعی کلمه در مورد الکسی ناوالنی رخ داد، مخالف پرجذبه [پوتین] که در فوریه سال جاری به دلایلی نامشخص در اردوگاه زندانی در شمالگان درگذشت. 

ارعاب رو به گسترش است: لئونید ولکوف، متحد نزدیک ناوالنی، چند ماه پیش در لیتوانی هدف حمله با چکش قرار گرفت، حمله‌ای که به توصیف او «سلام و خوشامدگویی گانگستری از جانب کرملین» بود که «می‌خواست از من شنیتسل درست کند».

اما این وضعیت ترسناک درباره طرز فکر و خلق‌و‌خوی او چه می‌گوید، مردی که در سال ۲۰۰۰ از عرصه سیاست خشن و بی‌قاعده سنت پترزبورگ به اریکه کرملین رسید، و من مسیر شغلی‌اش را از سال‌های افول بوریس یلتسین به‌دقت زیر نظر داشته‌ام‌ــ وقتی پوتین از اهرم هرج‌و‌مرج سیاسی و اقتصادی استفاده کرد تا آن‌طور که یکی از متحدان یلتسین با لحنی تحقیرآمیز می‌گفت مثل «مهمان ناخوانده» بیاید و به راس کار برسد‌؟

یک ربع قرن گذشته است، محفل ناراضی روسیه را محکم در چنگ دارد، و اکنون رشته جدیدی از تهاجم آشکار از راه رسیده است.

پیشینه کار در کاگ‌ب و شخصیت مستعد سوءظن پوتین به این معنی است که او به دکترین قدرت «حق با زورمند است» گرایش دارد. او همچنین خودش را ساعت‌ها با مطالعه آثار متفکران روس مبلغ دیدگاه «اوراسیا» مشغول می‌کند، که به گفته پوتین، شرح «یک تمدن‌ـ‌کشور یگانه و یک قدرت اوراسیا و اروپا‌ـ‌‌آرام گسترده» است. این عظمتی است که اکنون زیربنای دیدگاه پوتین در مورد روسیه به‌عنوان کشوری استثنایی با حق رقابت و زورآزمایی است، اما جاه‌طلبی‌های بین‌المللی‌اش با حلقه تنگی که در داخل کشور ایجاد کرده است تضادی آشکار دارد.

ثابت‌قدم‌ترین افراد اطراف رئیس‌جمهوری ایگور سچین، رئیس شرکت نفت دولتی عظیم روس‌نفت (Rosneft)، است و نیکولای پاتروشف، رئیس سابق سازمان اطلاعاتی اف‌اس‌بی (FSB) و دبیر فعلی شورای امنیت روسیه، که گفته می‌شود ضدآمریکایی بودنش حتی از بدگمانی (پارانویا) فزاینده پوتین پیشی گرفته است.  

پاتروشف مانند پوتین غرق در پیشینه کا‌‌گ‌ب در انتشار اطلاعات غلط است‌ــ که با ترغیب سرگئی ناریشکین، رئیس سرویس اطلاعات خارجی روسیه (SVR)، بوده است. اما جنگ در اوکراین نشان داده است که حتی این روابط ممکن است ناگهان تضعیف شود. پوتین اغلب در یک خصلت بد اجتماعی زیاده‌روی می‌کند، و مقام‌های بلندپایه را اگر از پیام اصلی منحرف شوند یا اگر مشخص شود تحقق خواسته‌هایش دشوار است، علنی تحقیر می‌کند. 

به‌عنوان مثال، ناریشکین در جلسه‌ای در سال ۲۰۲۲ آشکارا آماج قلدری و تحکم رئيس‌جمهوری قرار گرفت. وقتی به نظر می‌رسید این غول حوزه اطلاعات در توصیه ادغام کامل مناطق تحت کنترل روسیه در دونتسک و شرق اوکراین مردد است، پوتین با پرخاشگری به متحد به‌لکنت‌افتاده‌اش گفت «واضح حرف بزن». «پس تو می‌خواهی با آن‌ها مذاکره کنی‌ــ یا چه؟» منظور از این برخورد ناخوشایند این بود که نشان داده شود هیچ لقب یا سابقه‌ای برای تضمین آسیب‌ناپذیری هرگز کفایت نمی‌کند.

دنیای پوتین به‌شدت مردانه است. در جلسات روزمره با مقام‌های ارشد و تماس‌های ویدیویی با روسای منطقه‌ای که از تلویزیون پخش می‌شود، حلقه‌هایی از مردان بین ۶۰ تا اواسط ۷۰ سالگی می‌بینید، که در تلاش‌اند در تعریف و تمجید از این رهبر ۷۱ ساله از یکدیگر پیشی بگیرند.

زنان را برای اهداف تبلیغاتی مفید می‌بینند؛ از همه برجسته‌تر مارگاریتا سیمونیان است، حامی سرسخت کرملین که به سردبیری شبکه خبری دولتی راشا تودی (Russia Today) رسید و اکنون به‌عنوان تبلیغاتچی اصلی در کانال‌های تلویزیونی و ویدیویی مهم فعالیت می‌کند. چنان که در گزارش وزارت خارجه آمده است،«با لبخندی بر لب‌ــ دروغ را جای حقیقت تحویل می‌دهد».

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

بخشی از اسطوره شخصی پوتین این است که او به‌قدری خودش را وقف کار کرده است که وقت چندانی برای زندگی اجتماعی یا دوستی‌های واقعی ندارد‌ــ البته سوای تصاویر به‌دقت طرح‌ریزی‌شده‌‌اش سوار بر اسب، در حال شنا یا بازی هاکی روی یخ.

روابط شخصی او احتمالا برمی‌گردد به سال‌هایی که مشاور شهردار قدرتمند و مستعد فساد سنت پترزبورگ، آناتولی سابچاک، بود‌ــ جای «حلقه پترزبورگ» بالای سفره است. سایر «دوستان» دیرینه اغلب ارتباط نزدیکی با معاملات مالی دارند، مانند بوریس و آرکادی روتنبرگ، برادران میلیاردر.

از زندگی خصوصی پوتین به‌خوبی محافظت شده است. گزارش‌ها حاکی از آن است که پوتین از سال ۲۰۰۸ با آلینا کابائوا، ژیمناست المپیکی سابق در رشته ژیمناستیک ریتمیک، رابطه داشته است، گرچه ازدواجش با همسر دومش، لودمیلا اوچرتنایا، تا سال ۲۰۱۴ همچنان دوام داشت.

کابائوا، با تصویر عمومی سابقش به‌عنوان یک نماد ورزشی جذاب، در سال ۲۰۰۸ در پاسخی خامدستانه به سوالات در مورد رابطه‌اش با رهبر روسیه، به بیانیه‌ای ساده درباره اینکه او «مردی فوق‌العاده، مردی بزرگ» است اکتفا کرد.

اما آن دوره اظهارنظرهای غیرمحتاطانه مدت‌ها است به پایان رسیده است: کابائوا وارد دستگاه قدرت پوتین شد، در پارلمان روسیه خدمت کرد و پای قوانین سختگیرانه را امضا کرد، از جمله قوانین مخالف اعطای سرپرستی بچه‌های روس به خارجی‌ها. او از آن زمان تاکنون با حقوقی چند میلیون پوندی عضو هیئت مدیره نشنال مدیا گروپ [گروه رسانه ملی National Media Group] بوده است، به‌رغم اینکه هیچ‌گونه تجربه رسانه‌ای قبلی ندارد. افراد نزدیک به پوتین پاداش‌ فراوانی می‌گیرند. به خواهر کابائوا یک سمت قضایی دلچسب و پردرآمد در تاتارستان داده شده است (خانواده کابائوا یک رگ تاتار دارند).

در کمال ناامیدی برخی، پوتین ضرورتی نمی‌بیند نقش رسمی «بانوی اول» وجود داشته باشد. وقتی با آلا وربر، تحلیلگر مشهور خرید در حوزه مد که به او لقب «پری مادرخوانده مد» روسیه را داده بودند، پیش از مرگش در سال ۲۰۲۲ مصاحبه کردم، و از او پرسیدم خرید لباس کرملین چطور انجام می‌شود (پوتین و کابائوا هر دو اقلام لوکس را می‌پسندند، از ساعت گرفته تا خز)، او از نبود بانوی اولی که آراسته در انظار عمومی ظاهر شود مایوس و دلسرد بود.

او آهی کشید و به میدان سرخ اشاره کرد: «هرگز کسی از آن‌جا را ندیده‌ام. اما برای گرفتن چیزها آدم‌هایی را می‌فرستند. مثل دوره رایسا گورباچوا نیست‌ــ الان بود، می‌شد بانوی اول!»

پوتین دچار بدگمانی است که به حریم خصوصی‌اش تجاوز شود، خبرگزاری‌هایی را که در مورد رابطه‌اش و تعداد اعضای خانواده‌اش گزارش‌ منتشر کرده بودند وادار به تعطیلی کرده است‌ــ به نظر می‌رسد که او از دو رابطه بلندمدت و یک رابطه عاشقانه کوتاه شش فرزند دارد، اما هرگز این موضوع را تایید نکرده است.

یک مسئله کلی این است که او «همیشه از کسانی که سرشان را توی کار شخصی او می‌کردند تا خیال‌پردازی‌های شهوانی‌شان را ارضا کنند بیزار بود». به لحن خشن واقعی زبان «کوچه‌بازاری» که پوتین وقتی عصبانی می‌شود به کار می‌برد توجه کنید. به گفته یک مربی زبان و گویش، او آموزش سخنوری دیده است تا عادت جملات کوتاه تند و متوالی را ترک کند، که عصبی بودنش در سال‌های نخست حضورش در عرصه سیاست را پنهان می‌کرد.

او اکنون به زبان روسی پیراسته، با ته‌لهجه پترزبورگ، صحبت می‌کند. اما پوتین «واقعی» به‌سرعت سراغ زبان زمخت و خشن میراث جوانی‌اش و کاگ‌ب می‌رود‌ــ به‌عنوان مثال، از «کشیدن سیفون توالت روی دشمنان» صحبت می‌کند که از نظر بسیاری، حسن‌تعبیر ملایم‌تر و بی‌ادبانه‌ای برای اشاره به ترور است.

پوتین هرگز بیرون روسیه‌ــ یا با روس‌هایی که مدتی بسیار طولانی ساکن غرب بوده‌اند‌ــ احساس راحتی نکرده است‌. یک شخصیت معروف داخلی که مدت‌ها است بین وطنش و غرب اروپا با هواپیما در تردد بوده به من می‌گوید از نظر پوتین، «اینکه تمام مدت در روسیه زندگی نکنی یک نشانه مشکوک است».

یک چهره مطرح رسانه‌ای سابق که اکنون در بریتانیا زندگی می‌کند به خاطر می‌آورد که چند سال پیش هنگام گفت‌و‌گو با رئیس‌جمهوری در مورد آشنایی قدیمی اهل مسکو که داشت با زنی انگلیسی ازدواج می‌کرد، پوتین پرخاش کرده بود: «چرا باید این کار را بکند؟ در حالی که خودمان هزاران زن زیبا داریم.»

گرایش پوتین به تفکر سوءظن‌آمیز از دوره تعطیلی‌های سراسری [همه‌گیری کرونا] تشدید شده است. بدگمانی او درباره ابتلا به کووید به حدی شدید بود که مهمانان باید سر میزی می‌نشستند که به شکلی نامعقول دراز بود، و تیم‌هایش پیش از جلسات مجبور بودند در تونل‌های زیر کرملین با مواد ضدعفونی‌کننده دوش بگیرند.

ثروت و منابع شخصی‌اش نجومی‌اند‌ــ و درگیری مرگبارش با ناوالنی با خوراک ویدیوهای آزارنده تیم حریف درباره مجتمع پهناور «قصر پوتین» در دریای سیاه، که هزینه‌اش را الیگارش‌های امیدوار به حسن‌نیت پوتین می‌دادند، تغذیه می‌شد. با وجود این، نشانه چندانی وجود ندارد که پوتین آن‌جا وقت می‌گذراند.

برخی الیگارش‌ها که پیش‌تر رابطه نزدیکی [با پوتین] داشتند گمانه‌زنی می‌کنند که با توجه به سیستم امنیتی پیشرفته، محدوده پرواز ممنوع اطراف این مجتمع و دسترسی خصوصی به دریا، هدف این بوده است «آخرین» مخفیگاه باشد، و در صورتی که پوتین از قدرت کنار گذاشته شود یا لازم باشد از کشور خارج شود، از آن استفاده کند. اگر چشم‌اندازی بعید به نظر می‌رسد، جا دارد به یاد بیاورید که کمتر کسی از رهبران کرملین جایگاهش را به خواست خودش ترک کرده‌ است.

انتخابات روسیه به ما یادآوری می کند که کل قدرت مهم و معنادار در روسیه اکنون در دستان یک مرد قرار دارد‌ــ که هم به کسی پاسخگو نیست و هم رو به پیری است. قانون اساسی اصلاح شد تا به رهبر کرملین امکان بدهد برای پنجمین دوره در جایگاهش باقی بماند‌ــ با تمدید احتمالی در سال ۲۰۳۰. اما یک روز پایان از راه خواهد رسید. وقتی از یک الیگارش ساکن لندن می‌پرسم فکر می‌کند پس از پوتین چه اتفاقی خواهد افتاد، به‌سادگی پاسخ می‌دهد: «پس از پوتین، یک پوتین دیگر می‌آید.»

آن مک‌الووی سردبیر پولیتیکو و مجری پادکست هفتگی «بازی قدرت» (Power Play) است.

© The Independent

بیشتر از جهان