آیا القاعده به مسکو رسیده است؟

برای توجیه حمله القاعده به مسکو هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای وجود ندارد

تالار شهر کروکوس در کراسنوگورسک در نزدیکی مسکو، پس از حمله شامگاه جمعه سوم فروردین‌ ۱۴۰۳- AFP

تهدید القاعده مدتی بود فروکش کرده بود که ناگهان نام این سازمان تروریستی به عنوان یک مجرم جهانی بار دیگر سر زبان‌ها افتاد. ترکیه اعلام کرد در دو حمله‌ای که به کشته‌شدن ۱۲ نفر منجر شد، دست القاعده در کار بود و در برخی گزارش‌ها هم عامل حمله تروریستی اخیر در مسکو را که بیش از ۱۰۰ نفر را به کام مرگ کشاند، القاعده دانسته‌اند. این افزون بر حملات تروریستی متعدد دیگر در سومالی، یمن و عراق است که به القاعده نسبت داده می‌شود.

در گذشته، القاعده یک سازمان واقعی و آدرس آن در کابل بود و بن لادن به عنوان رهبر این سازمان با خبرنگاران و فعالان ملاقات می‌کرد و پیام‌های تصویری از او منتشر می‌شد. اما امروز «القاعده» چیزی بیش از یک نام و هویت ناشناس نیست.

چرا القاعده به مسکو حمله ‌کند؟ هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای وجود ندارد که حمله القاعده به مسکو را توجیه کند؛ زیرا حتی جنگ و کشمکش در سوریه نیز کاهش یافته است.

بدون شک، اوکراین و متحدان آن که در گذشته هم برای هدف قرار دادن مسکو عملیات‌هایی انجام داده‌اند، دشمن شماره یک روس‌ها محسوب می‌شوند. در عین حال، نباید فراموش کرد که جنگ اوکراین از نظر عملیات نظامی و ارتش‌های درگیر در آن، از جنگ غزه به‌مراتب بزرگ‌تر است؛ علاوه بر اینکه جنگ اوکراین ابعاد راهبردی خطرناکی دارد، در حالی که جنگ غزه یک درگیری منطقه‌ای است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

از سوی دیگر، جز جمهوری اسلامی ایران که با تامین پهپادهای جنگی برای روسیه، نشان داده که تهران یک منبع تسلیحاتی خطرناک است، هیچ کشور دیگری جرئت نکرد در جنگ اوکراین مداخله کند. بنابراین دور از تصور است سازمانی که تحت کنترل رژیم ایران یا تحت تاثیر نفوذ آن است، بتواند به روسیه حمله کند.

بقیه کشورهای منطقه ترجیح دادند در قبال جنگ اوکراین موضعی بی‌طرفانه‌ اتخاذ کنند. به همین دلیل، روابط با روسیه به‌رغم فشارهای آمریکا و با وجود پیچیدگی‌های آن، چه به دلیل حمایت مسکو از تهران و چه به دلیل فعالیت نیروهای ویژه آن در درگیری‌های منطقه‌ای جهان عرب و‌ آفریقا، همچنان حسنه باقی ماند.

در نتیجه، تهمت‌زدن به القاعده که البته بی‌گناه نیست، نمی‌تواند قانع‌کننده باشد، بلکه ما را به بررسی ماهیت این سازمان، گروه‌های مسلح جداشده از آن و گروه‌های دیگری که با الهام از القاعده به‌طور مستقل شکل گرفته‌اند، وامی‌دارد.

به محض پایان عملیات نظامی و امنیتی آمریکا برای سرکوب القاعده که به کشته‌شدن رهبران این سازمان انجامید، جنگ عراق فرصت دیگری را برای درگیری و کشمکش فراهم کرد و بازار بزرگ‌تری برای تجارت تروریسم در منطقه بر پا شد. شمار زیادی از بعثی‌های خشمگین پس از سقوط صدام حسین وارد این جولانگاه شدند و رهبری آن را در دست گرفتند. افزون بر آن، گروه‌های جهادی عرب وابسته به سوریه به صفوف جنگ در عراق پیوستند. پس از پایان جنگ در عراق، گروه‌های مزبور با عبور از مرز، وارد سوریه شدند و جنگ داخلی شدیدی آنجا برپا شد. گسترش دامنه این جنگ، گروه‌های متخاصم مخالف با روسیه را از آسیای میانه به خود جلب کرد و آتش جنگ شلعه‌ورتر شد.

البته القاعده که اغلب رهبران آن کشته یا دستگیر شده‌اند، در مقایسه با جبهه النصره، داعش، هيئت تحریر شام، گروه الشباب سومالی و غیره که به‌سرعت در سراسر منطقه پخش شده‌اند، دیگر سازمان بزرگی به شمار نمی‌رود.

آخرین رهبر بازمانده القاعده از زمان «جهاد افغانستان» سیف‌العدل است که تابه‌حال در ایران به سر می‌برد. او هنگام حمله آمریکا به افغانستان با شماری از رهبران القاعده به ایران پناه برد. از این فرد تنها یک عکس وجود دارد که متعلق به ۴۰ سال پیش است.

براساس تحقیقات آمریکایی‌ها از بازداشت‌شدگان، سیف‌العدل تنها کسی بود که با طرح بن لادن برای حملات ۱۱ سپتامبر مخالفت کرد و با پیش‌بینی عواقب شدید آن برای سازمان القاعده درباره آن هشدار داد. البته درباره سیف‌العدل که شاخه القاعده وابسته به رژیم ایران را رهبری می‌کند، اطلاعات زیادی در دست نیست اما این گروه به دلیل اشتراک منافع با روس‌ها نمی‌تواند در حمله به روسیه دست داشته باشد.

برگرفته از روزنامه الشرق‌الاوسط

 
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه