اعتراف دو مقام حکومتی به کاهش محبوبیت نظام و نفرت هنرمندان از جمهوری اسلامی

پورمحمدی از ریزش شدید پایگاه‌های مردمی نظام و احتمال کاهش بیشتر مشارکت در انتخابات آتی سخن گفت؛ اسماعیلی نیز اعتراف کرد که اهالی فرهنگ و هنرمندان سرشناس با جمهوری اسلامی همراه نیستند

مصطفی پورمحمدی، مشاور رئیس قوه قضاییه، رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی و دبیرکل جامعه روحانیت مبارز، در گفت‌وگو با روزنامه جوان، نزدیک به سپاه پاسداران، درباره ریزش فاحش هواداران جمهوری اسلامی در ایران و احتمال کاهش بیشتر میزان مشارکت در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی هشدار داد.‌ هم‌زمان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت رئيسی نیز اعتراف کرد که از زمان آغاز خیزش سراسری علیه جمهوری اسلامی، «چهره‌های برجسته فرهنگی و هنری» به نظام ایران پشت کرده‌اند و حتی «پرچم‌دار مبارزه با جمهوری اسلامی» بوده‌اند.

در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۴۰۰ که مانند دوره‌های پیش از آن با ردصلاحیت‌ گسترده کاندیداها همراه شد، کمترین میزان مشارکت مردمی در تاریخ جمهوری اسلامی رقم خورد و تنها ۴۸ درصد از واجدان شرایط رای دادن پای صندوق‌ها حضور یافتند که البته ۱۳ درصد رای‌ها نیز آرای باطله بود.

اکنون پس از اعتراض‌های چندماهه علیه کلیت نظام جمهوری اسلامی، بسیاری از وابستگان به نظام جمهوری اسلامی پیش‌بینی می‌کنند به دلیل کشتار، سرکوب و بازداشت وسیع معترضان درصد محبوبیت و تعداد هواداران نظام با شدیدترین ریزش نسبت به قبل روبرو شود و به همین دلیل، انتخابات مجلس شورای اسلامی و همچنین مجلس خبرگان رهبری که قرار است اسفند ۱۴۰۲ برگزار شود، با تحریم گسترده‌تر و کاهش دوچندان تعداد رای‌دهندگان مواجه خواهد بود.

مصطفی پورمحمدی که از او به‌عنوان یکی از اعضای اصلی «هیئت مرگ» اعدام فعالان سیاسی بازداشتی در سال ۱۳۶۷ یاد می‌شود و در زمان قتل‌های زنجیره‌ای در داخل و خارج ایران به دست نیروهای وزارت اطلاعات، نیز معاون برون‌مرزی این نهاد حکومتی سرکوبگر بود، به روزنامه جوان گفت که انتخابات «ناموس اجتماعی مسئولان و ناموس جمهوری اسلامی ایران» محسوب می‌شود.

وزیر کشور دولت احمدی‌نژاد و وزیر دادگستری دولت روحانی ادامه داد: «اما مشارکت پایین شکست همه است و در این صورت کسی و جریانی که خود را علاقه‌مند به نظام می‌داند، پیروز نیست. پیروزی با مشارکت پایین چه سودی دارد و فایده این مسئله چیست؟ مگر می‌شود در این صورت کاری کرد؟ اگر بدون جذب جوان‌ها پیروز شدیم، دوباره فاصله‌ها بیشتر می‌شود. مسئله رضایت‌مندی اجتماعی و امید به آینده را فقط نمی‌توان از یک زاویه و از سمت یک نهاد و دستگاه دید. این به همه ارتباط دارد... مشکلات معیشتی و اقتصادی خیلی آزاردهنده شده‌اند. تلاش‌های زیادی در کار است اما مردم به‌ دلیل وعده وعید‌های زیادی که داده شد اما به آن‌ها عمل نشد، احساس امیدواری و رضایت نمی‌کنند.»

او در سخنانی که به نظر می‌رسید کنایه به مدافعان قانون حکومتی «حجاب اجباری» باشد، اعتراف کرد که جمهوری اسلامی ناچار است شماری از قوانین ظالمانه علیه آزادی‌های شخصی مردم را کنار بگذارد. پورمحمدی گفت: «برخی‌ که می‌گویند ما قانون را اجرا می‌کنیم، ابتدا باید به این سوال بپردازند که این قانون برای چه امری است؟ غیر از این است که می‌خواهیم زندگی مردم را بهتر کنیم و مردم به حال و آینده خود و جامعه امیدوار باشند و با علاقه در انتخابات شرکت کنند؟ اگر ما گفتیم وظیفه ما فقط اجرای قانون است و ما به بقیه موارد کار نداریم، در این صورت یا قانون مشکل دارد که باید اصلاح شود یا تفسیر ما از قانون غلط است که باید بازاندیشی کنیم، یا در اجرا دچار مشکل‌ایم که باید این مسئله را هم حل کنیم. ما باید به خروجی اقدام‌های خود فکر کنیم. اگر قانون را اجرا کردیم و مشکلات بیشتر شد، باید بازنگری کنیم.»

این مقام ارشد حکومتی همچنین از لزوم تغییر مواضع و رفتار در میان روحانیون ایرانی به دلیل نزدیکی بیشتر با نسل جدید و ترمیم شکاف‌های به‌وجود آمده میان ملت و حکومت سخن گفت و تاکید کرد: «همه مشکلات را به گردن دیگران و دشمن نیندازیم.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

پورمحمدی گفت: «اسلام گفته است که به مردم احترام بگذاریم، برای مردم شخصیت قائل شویم، مردم را صاحب حق و صاحب فهم بدانیم و خودمان را قیم مردم ندانیم. نباید خودمان را بالاتر از مردم بدانیم، چون ما خادم مردم‌ایم، نه قیم مردم. ما با جوان امروز که نمی‌توانیم با ادبیات قدیمی صحبت کنیم. متاسفانه رفتار ما باعث می‌شود جوانان به ما گارد بگیرند.»

این سخنان در حالی از زبان مصطفی پورمحمدی بیان می‌شوند که پیش از این، برخی دیگر از مقام‌های نظام جمهوری اسلامی مانند محسنی اژه‌ای، رئيس قوه قضاییه و علیرضا پناهیان، سخنران بیت علی خامنه‌ای نیز به «بی‌فایده بودن بگیروببندها» در حوزه حجاب و «دین‌گریز شدن» مردم ایران اعتراف کرده بودند، اما رهبر جمهوری اسلامی همچنان در سخنانش بر برخوردهای شدید قضایی و امنیتی با مخالفان جمهوری اسلامی و سرکوب خشن اعتراض‌های مردمی که آن‌ها را «فتنه و اغتشاشات» می‌خواند، تاکید دارد.

در همین حال، محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، هم می‌گوید در جریان اعتراض‌های سراسری، «چهره‌های برجسته فرهنگی هنری، نقش‌آفرین و پرچمدار مبارزه با جمهوری اسلامی بودند» و وزارت ارشاد به همین دلیل، حضور و فعالیت آن‌ها را در عرصه فرهنگ و هنر ممنوع کرد.

اسماعیلی این اظهارات را شامگاه چهارشنبه چهارم مرداد در یک سخنرانی در مشهد بیان کرد، اما متن سخنان او با تاخیر و در شامگاه هفتم مرداد در خبرگزاری ایلنا منتشر شد.

اسماعیلی که در روزهای اخیر در پی انتشار فیلم رابطه جنسی منتسب به مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد گیلان با اعتراض‌های گسترده‌ای مواجه شده، در این سخنرانی، خیزش سراسری اخیر در ایران را «فتنه ۱۴۰۱» خواند و درباره هنرمندان و چهره‌های فرهنگی حامی اعتراض‌ها گفت: «ما با جریانی مواجه شدیم که به دنبال تحریم حوزه فرهنگ و هنر بود.» او همچنین اذعان کرد که «همه برنامه‌های فرهنگی و هنری کشور تعطیل شدند».

وزیر ارشاد در ادامه به «تعطیلی بسیاری از پروژه‌های سینمایی در میانه تولید» اشاره کرد و افزود: «این پروژه‌ها مجبور به تغییر بازیگران شدند، چون برخی هنرمندان حاضر نشدند در این شرایط کار را ادامه دهند و به نهضت تحریم پیوستند.»

این مقام دولت ابراهیم رئيسی قبلا نیز درباره این اتفاق سخن گفته بود، اما نخستین بار است که در یک سخنرانی به‌طور متمرکز به موضع‌گیری «هنرمندان سرشناس و اهل فرهنگ» در همراهی با اعتراض‌های مردم پرداخته است.

اسماعیلی همچنین از «فحش و ناسزاهایی» سخن گفت که در جریان اعتراض‌ها با آن مواجه شده است: «فحش و ناسزای زیادی به ما نثار کردند تا ما را منفعل کنند. در دو سالی که مسئولیت داشتم، یک سال را درگیر یک جنگ تمام‌عیار شدیم. از همان ابتدا در برابر کشف حجاب موضع گرفتم و گفتم کسانی که کشف حجاب کنند، خودشان انتخاب کردند در حوزه فرهنگ و هنر نباشند.»

او در ادامه به تحریم نمایشگاه کتاب تهران از سوی بسیاری از از ناشران و نویسندگان نیز اشاره کرد.

در جریان سرکوب اعتراضات مردمی در ایران، صدها تن از سینماگران، بازیگران و کارگردانان تئاتر، موسیقی‌دانان، اهالی ادبیات و هنرمندان سایر رشته‌ها با اعتراض‌‌ها و اعتصاب‌ها عمومی مردم ایران همراه شدند و دست از کار کشیدند و به خیابان‌ها رفتند و در ادامه، با بازداشت‌های گسترده، ضرب‌وشتم، احضارهای امنیتی، ممنوع‌الکاری و حتی زندان مواجه شدند.