سفر قاچاقی و بی‌رحمی قاچاقچیان انسان

بیشتر کسانی که تجربه سفر قاچاقی را پشت سر گذاشته‌اند، دست‌کم در یک چیز تفاهم دارند: بی‌رحمی قاچاقچیان انسان و طمع زیاد آن‌ها برای بلعیدن پول مسافران

ایران، نخستین مقصد سفر قاچاقی بسیاری از شهروندان افغانستان طی چهار دهه گذشته بوده است. سفر غیرقانونی به این کشور روزبه‌روز دشوارتر می‌شود، اما غیرممکن نیست. بیشتر قاچاق انسان از طریق پاکستان به ایران انجام می‌شود و شهروندان افغان به استان نیمروز در جنوب غرب افغانستان می‌روند و از آنجا به دل دشت‌های خشک پاکستان می‌زنند تا به ایران برسند اما رسیدن به هدف دشوار و گاه حتی مرگبار است. 

 در دوران حکومت طالبان، تقاضا برای سفر قاچاقی به بالاترین سطح رسیده است و کسانی که از پیدا کردن کار در افغانستان ناامید می‌شوند، بختشان را در سفر قاچاقی به ایران می‌آزمایند.

بیشتر کسانی که تجربه سفر قاچاقی را پشت سر گذاشته‌اند، دست‌کم در یک چیز تفاهم دارند: بی‌رحمی قاچاقچیان انسان و طمع زیاد آن‌ها برای بلعیدن پول مسافران. 

محمدعلی ۲۶ ساله عضو ارتش پیشین افغانستان است. او به ایندیپندنت فارسی گفت که حدود یک و نیم سال است که از ترس حملات انتقام‌جویانه طالبان در ایران بدون مدرک اقامت زندگی می‌کند و برای نجات جان خود، جز سفر قاچاقی به این کشور گزینه‌ای نداشته است. در آن زمان، طالبان ایست‌‌بازرسی‌های متعددی در گذرگاه‌های مرزی دایر کرده بودند و برخی از نظامیان و کارکنان حکومت پیشین را بازداشت می‌کردند.  

قاچاقچیان انسان در استان نیمروز اکثرا متقاضیان را جمع می‌کنند و آن‌ها را با خودروهای تویوتا به سمت پاکستان می‌برند. ساکنان نیمروز به ایندیپندنت فارسی گفتند که قاچاقچیان انسان در این خودروها که با سرعت زیاد حرکت می‌کنند، بیش از ۳۰ نفر را می‌نشانند. رانندگان این خودروها به سرنشینان هشدار می‌دهند هرکس از خودرو سقوط کرد و زخمی شد، همکاری با او همان‌جا پایان می‌یابد و و آن‌ها نمی‌توانند فرد بیمار یا زخمی را با خود ببرند، چون خطر سفر را بالا می‌برد.  

محمدعلی که چهره و گردن خود را با یک دستمال پوشانده بود تا در مسیر سفر در دشت‌ها و کوه‌ها با طوفان‌های شن آسیب نبیند، با شنیدن این حرف‌های راننده شوکه شد و بی‌رحمی قاچاقچیان انسان را حس کرد. او در طول مسیر تا پاکستان و هنگامی که خودرو با آخرین سرعت در حرکت بود، دعا می‌خواند و تلاش می‌کرد تعادلش را حفظ کند، تا از خودرو سقوط نکند. 

او گفت: «حدود شش ساعت در موتر/خودرو تویوتا نشسته بودیم و راننده از ترس اینکه گیر دزدان یا نیروهای پاکستانی نیفتد، به‌سرعت دشت‌های سوزان و خاک‌آلود را طی می‌کرد. همگی ما که در عقب خودرو نشسته بودیم، سعی می‌کردیم جان سالم به در ببریم.» 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

رانندگان خوردوهای حامل متقاضیان سفر قاچاقی بدون نقشه و حتی در تاریکی شب، در دشت‌ها با آخرین سرعت ممکن کیلومترها راه می‌پیمایند تا مسافران را به هدفشان نزدیک کنند. این رانندگان باید خودروهای دزدان، نظامیان پاکستانی و نیروهای این کشور را تشخیص بدهند تا بتوانند مسافران را به قاچاقچیان انسان در مرز ایران تحویل دهند و پولشان نقد شود. 

محمدعلی می‌گوید در طول سفر شش‌روزه به ایران، با جسد یک مرد در دشت‌ مواجه شده که احتمالا افغان بوده و از همراهی با کاروان سفر قاچاقی بازمانده است: «همگی ما با دیدن این جسد غمگین شدیم، اما کاری نمی‌توانستیم انجام دهیم. احتمالا حیوانات در شب او را تکه‌تکه کرده‌ بودند.» 

در طول مسیر سفر قاچاقی به ایران، محمدعلی بین چند قاچاقچی انسان دست‌به‌دست شد. قاچاقبری که در کرمان مسئولیت آن‌ها را داشت، سه مرد را در دشت رها کرد؛ چون آن‌ها برای ادامه سفر توان کافی نداشتند و خیلی کند حرکت می‌کردند. او گفت: «ما به قاچاقبر التماس کردیم که آن‌ها را در دشت تنها نگذارد که بمیرند اما گوش او به این حرف‌ها بدهکار نبود و به ما گفت که اگر خیلی ناراحت آن سه نفرید، پیش آن‌ها بمانید و من دیگر حرفی برای گفتن نداشتم.» 

این نظامی پیشین افغانستان سرانجام به ایران رسید. او حالا به عنوان کارگر ساختمانی مشغول کار است و بخشی درآمد ناچیز خود را برای خانواده‌اش در استان غور در غرب افغانستان می‌فرستد.  

علی ۱۴ ساله دو هفته پیش تلاش کرد قاچاقی وارد ایران شود اما بخت با او یار نبود و مرزبانان ایرانی او را بازداشت و ردمرز کردند. او در مصاحبه با ایندیپندنت فارسی روایت می‌کند که قاچاقچیان انسان او را کتک زده‌اند و در دشت‌های پاکستان به‌ دلیل نبود غذا، با خوردن گیاهان کوهی زنده مانده است.  

او بخشی از سختی‌های سفر قاچاقی را این‌گونه شرح می‌دهد: «قاچاقچیان انسان خودروها را در دشت‌ها بسیار تند می‌راندند و خیلی خوش‌شانس بودم که سقوط نکردم. هشت روز در مسیر بودم تا به کرمان رسیدم. قاچاقبر به ما نان و آب نداد. وقتی به کرمان رسیدیم، نیروهای ایرانی ما را بازداشت کردند و کتک زدند.» 

محمود یکی از نوجوان افغان است که هفته پیش از گذرگاه اسلام‌قلعه استان هرات از ایران ردمرز شده است. او در مصاحبه با ایندیپندنت فارسی می‌گوید که قاچاقچیان انسان در مسیر با آن‌ها برخورد «نامناسبی» داشتند و حتی آن‌ها را کتک می‌زدند. او روایت می‌کند که در مسیر سفر قاچاقی در دشت‌ها و کوه‌های پاکستان یک بطری آب معدنی را تا ۱۵ هزار تومان و یک قرص نان خشک را تا ۲۰ هزار تومان به آن‌ها می‌فروشند. این در حالی است که آن‌ها برای کارگری به ایران می‌روند.  

او تصمیم دارد که دوباره از طریق مسیر قاچاقی به ایران سفر کند تا بتواند هزینه زندگی خانواده‌اش را تامین کند. 

سفر قاچاقی برای کودکان و نوجوانانی که بدون اعضای خانواده‌شان و به دلیل فقر و درماندگی پای در این راه می‌گذارند، دشوارتر است. با گسترش بحران انسانی به‌ دلیل روی کار آمدن مجدد طالبان، بسیاری از خانواده‌های روستانشین کودکان و نوجوانانشان را برای کارگری به ایران می‌فرستند تا از فقر فزاینده در خانواده‌هایشان کمی بکاهند. 

بیشتر از جهان