انتخابات اسرائیل:‌ تا سه نشه بازی نشه؟

انتخابات پیش ‌رو نبردی بر سر روح اسرائيل است

بنی گانتز (سمت چپ) رهبر حزب آبی و سفید و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل ( سمت راست) - REUTERS/Amir Cohen/File photo, Ariel Schalit/Pool via REUTERS

ٰاسرائیل باید سه ماه دیگر دوباره عازم انتخابات شود. این سومین انتخابات کشور در کمتر از یک سال خواهد بود. هفته گذشته اولین نظرسنجی‌های مربوط به این انتخابات منتشر شد و اولین سئوال برای خیلی رای‌دهندگان این بود: چرا؟ چرا دوباره عازم انتخابات شویم وقتی نظرسنجی‌ها کپی برابر اصل دو انتخابات قبلی هستند؟ آیا این انتخابات که برای بار سوم بر مردم اسرائيل تحمیل می‌شود، واقعا به نفع مردم خواهد بود؟‌

پس از دو کارزار انتخاباتی، اکنون تمام کارت‌ها روی میز هستند. جایی برای بازی نمانده. همه بازیگران تمام بازی‌هایشان را کرده‌اند. رای‌دهندگان هر چه قابل تصور بود شنیده‌اند: از این‌که ایران در تلفن بنی گانتز جاسوسی کرده، تا این‌ که نتانیاهو با اتهام رشوه‌گیری روبروست. هیچ یافته جدیدی نیست که تاثیری چشمگیر بر نتیجه انتخابات داشته باشد. این انتخابات بر سر سیاست‌های پیش ‌رو نیست بلکه مثل سه انتخابات قبلی به یک فرد مشخص مربوط می‌شود و بس: بنیامین نتانیاهو، موسوم به «بیبی»! مردم با یک سئوال پای رای صندوق می‌روند: آینده با بیبی یا بی بیبی؟

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

انتخاب حالا بین نتانیاهو و بنی گانتز، رهبر حزب «آبی و سفید» است. این واقعیت به قدری واضح شده که بعضی‌ها در طبقه سیاسی در فکر این بودند که انتخابات مجلس را کنار بزنند و انتخابات مستقیم بین نتانیاهو و گانتز برگزار کنند. نتانتیاهو اول از این ایده پشتیبانی کرد، اما لحظه آخر نظرش را تغییر داد؛ احتمالا نتیجه یکی از نظرسنجی‌ها را دید و ترسید.

نتانیاهو در حالی وارد این انتخابات می‌شود که زخم‌خورده و ضرب‌دیده است. برای اولین بار - در بیش از ده سال، فردی از حزب خودش او را به چالش کشیده: گیدئون سار! چهره‌ای خاکستری که تنها علت درخشش‌اش این است که کنار نتانیاهو قرار گرفته. بیبی مشکلی در شکست سار نخواهد داشت اما شکافی در دیوار فروناریختنی‌اش ایجاد شده. همه طبقات سیاسی و بیشتر مردم اسرائیل می‌دانند که این آواز قوی نتانیاهو و آخرین پرده از نمایش اوست.

با این حال، نتانیاهو همچنان پایگاهی دست‌نخوردنی از ۳۲ تا ۳۳ نماینده مجلس دارد و این، غیر از حامیانش در صفوف سایر احزاب راست‌گراست. نتانیاهو در ده سال گذشته بارها و بارها خواست‌های طرفدارانش را عملی کرده: گسترش شهرک‌های غیرقانونی یهودی‌نشین در کرانه‌غربی؛ تغییر سیاست آمریکا نسبت به اسرائیل؛ انتقال سفارت آمریکا به اورشلیم؛ تغییر رسمی سیاست آمریکا نسبت به شهرک‌های غیرقانونی توسط مایک پمپئو، وزیر خارجه؛ حمله به قوه قضائیه؛ ریختن پول به جیب نهادهای مذهبی؛ و مهم‌تر از همه منجمد کردن جسد نیمه‌جان مذاکرات صلح با فلسطینی‌ها. خود نتانیاهو در سال ۲۰۱۵ گفت که تا وقتی او سکان‌دار است اسرائیل «شمشیر به دست»‌ به حیات خود ادامه می‌دهد.

گانتز با جانی تازه وارد این سومین انتخابات می‌شود. نظرسنجی‌های جدید نشان می‌دهد که اعتماد به رهبری او زیاد شده. اما این چه نوع رهبری است؟ هیچ‌کس نمی‌داند. این فرمانده سابق ارتش بیش از یک سال است که از چهره‌های محوری سپهر سیاسی کشور بوده و هنوز معماست. او نزد عموم چشم‌انداز جدیدی پیش روی اسرائیل نگذاشته. برنامه‌ای برای آغاز مجدد روند صلح با فلسطینی‌ها ندارد. حتی در حزب خودش هم به خاطر کلی‌گویی مورد انتقاد است. با این همه ژنرال گانتز هم مثل آقای سار از مقایسه‌اش با بیبی بهره می‌برد. آقای ژنرال، با آن قامت بلند و چشم‌های آبی، در کنار فسادِ نتانیاهو می‌درخشد.

پس اگر قرار نیست این انتخابات فرقی در زندگی مردم اسرائیل ایجاد کند، اهمیتش از کجا می‌آید؟

نتانیاهو اکنون منتظر محاکمه در دادگاه است و پیش از این‌که در دادگاه تاریخ قضاوت شود، تکلیفش را نظام قضایی اسرائیل تعیین می‌کند. محتوای دادنامه شکی باقی نمی‌گذارد که نتانیاهو در جهت منافع شخصی سیاسی و اقتصادی خودش حرکت کرده. یافته‌های پلیس نشان می‌دهد که این مرد رابطه غریبی با رسانه‌ها دارد و هر کاری می‌کند تا آن‌ها را مطیع اراده خودش کند. تاثیر این اعمال بر کل جامعه اسرائيل واقعا آزاردهنده است.

یافته‌های پلیس نشان می‌دهد که نتانیاهو در همراهی با دو نفر از متهمینی که با او دادگاهی شده‌اند، تلاش کرده واقعیت اسرائیل را عوض کند:‌ شائول الوویچ، مدیر سابق «والا بزک»، بزرگ‌ترین شرکت ارتباطات در کشور و نونی موزز، مدیر مسئول ثروتمند روزنامه «یدیوت آهارونوت». این دو قدرت رسانه‌ای خود را در اختیار نتانیاهو قرار دادند و در عوض، نخست‌وزیر از قدرتش استفاده کرد تا شمارگان رقیب‌شان، یعنی روزنامه رایگان «اسرائیل هایوم» را پایین بیاورد.

«اسرائیل هایوم» به معنی «اسرائیل امروز» است و صاحب آن کسی نیست به جز شلدون ادلسون، از حامیان مالی حزب جمهوری‌خواه آمریکا - که به مواضع شدیدش علیه حکومت ایران هم معروف است. این روزنامه را می‌توان نسخه عبری «فاکس نیوز» نامید، رسانه‌ای راست‌گرا و ایدئولوژیک، و حامی پر و پا قرص نتانیاهو. این روزنامه از ابتدای بنیان‌گذاری‌اش از نظر مالی چیزی جز ضرر نداشته. در سال ۲۰۱۵ مجلس اسرائیل برای این‌که جلو نفوذ «اسرائیل هایوم» را بگیرد، قانونی اولیه تصویب کرد که روزنامه‌هایی را که در سراسر کشور توزیع می‌شوند موظف می‌کند بهایی معادل حداقل ۷۰ درصد ارزان‌ترین روزنامه داشته باشند. نتانیاهو برای مقابله با این حرکت مجلس را منحل کرد و کشور عازم انتخابات شد. «اسرائیل هایوم» چنان تاثیری بر بازار رسانه داشت که سازمان «خانه آزادی» آمریکا، در سال ۲۰۱۶ با اشاره به این روزنامه اعلام کرد سطح آزادی مطبوعات در اسرائيل از «آزاد» به «نیمه آزاد» تقلیل یافته است.

نتانیاهو در ضمن کوشید رادیو و تلویزیون دولتی و به‌خصوص شبکه ۱۰- که آن‌ را علیه خودش می‌نامید، تعطیل کند. او به به گزارشگران با ذکر اسمشان حمله کرد و گیلاد آردان، وزیر ارتباطات، ‌را اخراج کرد و خودش را در این سمت گمارد - تا زمانی که یک قاضی حکم داد این کار مجاز نیست.

نخست‌وزیر اسرائيل در طول این سال‌ها یاد گرفته که سیاست جدایی و تفرقه می‌تواند راه پیروزی او باشد. او تاکتیک «ما علیه آن‌ها» را به اوج رسانده. «ما» پایگاه اوست و «آن‌ها» می‌تواند هر کسی باشد: عرب‌ها، چپ‌گرایان، اوباما، اتحادیه اروپا و هر کس سد راه قدرت او بشود. برای پیش‌ بردن این تاکتیک‌ها او بیش از هر چیز به کنترل رسانه‌ها نیاز دارد.

نماد نگرانی نتانیاهو درباره تصویر خودش در رسانه را، در پانزده تماس تلفنی می‌بینیم که او در دو هفته و نیم منتهی به انتخابات ۲۰۱۳، با صاحب «اسرائیل هایوم» گرفت. در این تماس‌ها برای او فقط یک چیز مهم بود:‌ تصویر دقیقی که رسانه‌ها از شخص بیبی ارائه می‌کنند.

بیبی در این راه موفق بود چون رسانه‌های اسرائیل تسلیم او شدند. فضای رسانه‌ای اسرائیل به‌رغم تکثر معمولا تحت تاثیر هژمونی نظرات رایج است. رادیو و تلویزیون تجاری تنها در سال ۱۹۹۳ آغاز به کار کردند و محبوب‌ترین رادیوی کشور، گالی تزاهال، توسط ارتش اداره می‌شود. خیلی از روزنامه‌نگاران و مجریان تلویزیونی کار خود را از روزنامه ارتش یا رادیو آن آغاز می‌کنند. شاید با هم تفاوت نظر داشته باشند اما بنیان ایدئولوژیک همه‌شان یکسان است. اقلیت‌های جامعه اسرائیل - چه فلسطینی‌ها و عرب‌ها، چه اتیوپیایی‌ها یا روس‌ها، حضور اندکی در فضای رسانه‌ای دارند.

همین روحیه همگونی تسلط بر رسانه‌ را راحت‌تر می‌کند. تحقیقات انجام شده نشان می‌دهد که نتانیاهو و همسرش، سارا، شبکه خصوصی «والا نیوز» را تقریبا کاملا در کنترل خود داشتند. نه فقط در پوشش رویدادهای مشخص، که حتی در سطح استخدام افراد.

نتیجه این‌ که رسانه‌های اسرائیل در زمان نتانیاهو دو شقه شدند:‌ یک گروه هنوز واقعیت‌ها را گزارش می‌کردند و گروه دیگر روایتی کاملا متفاوت ارائه می‌دادند. جامعه اسرائیل ناگهان باید انتخاب می‌کرد که کدام نسخه را باور کند. این‌جا بود که «واقعیت بدیل» رسانه‌های نتانیاهو به اوج رسید. در این دنیای موازی غریب‌ترین اتفاقات می‌افتاد. در چنین فضایی بود که نتانیاهو هولوکاست را گردن مفتی فلسطینی‌ها انداخت؛ یا پسرش، یائیر نتانتیاهو، توییتی ضدیهودی منتشر کرد که مورد حمایت دیوید دوک بود.

نه فقط در رسانه‌های اجتماعی که در خیابان‌های حیفا، اشکلون، پتا تیکوا و اورشلیم خیلی از مردم اکنون باور دارند دشمن واقعی آن‌ها، همسایگان خودشان هستند که به حزب چپ‌گرای مرتز رای دادند و یا آن‌ها که از دیوان عالی اسرائیل و استقلالش دفاع می‌کنند.

چنین افرادی اکنون چطور می‌توانند عقب‌نشینی کنند؟ چطور می‌توانند اعتراف کنند که نمی‌بایست از نتانیاهو حمایت می‌کردند؟ آن‌وقت باید با تمام گفتمان‌های نژادپرستانه و تفرقه‌افکن سال‌های اخیر چه کنند؟ جامعه اسرائیل در هفته‌ها و ماه‌های پیش رو با سخت‌ترین آزمون خود روبرو خواهد شد؛ کدام نسخه از واقعیت را باید انتخاب کنیم؟ و کسانی که نسخه نتانیاهو از حقیقت را انتخاب کنند با چه عواقبی روبرو خواهند شد؟

انتخابات پیش‌ رو بیش از این ‌که درباره بقای نتانیاهو باشد، مربوط به بلند شدن اسرائیل از کابوس تب‌آلود ده سال گذشته و رویارویی هشیارانه با آینده خود خواهد بود.

رای‌دهندگان اسرائیل چه خواهند کرد؟ آیا مثل کودکانی که دنبال نی‌نواز هاملین قدم به سوی نابودی ‌‌گذاشتند، همچنان تحت طلسم «جادوگر خیابان بالفور» خواهند ماند؟ یا هر روز شمار بیشتری به صف کسانی خواهند پیوست که می‌خواهند جامعه اسرائیل را از خواب بیدار کنند؟ صف طرفداران ائتلاف عرب و یهودی، پایان فساد و توقف نفوذ راست افراطی؟