نگاهی به کتاب جهاد و شرکا: بازار سیاه و قدرت اسلام‌گرایان

داعش برای کسب و کار ما خوب است!

SHAH MARAI / AFP زوج افغانستانی در حال عبور از کنار دیواری که آثار گلوله بر آن است، کابل

یکی از پیش‌فرض‌های رایج در مورد گروه‌های اسلام­گرای خشونت‌پیشه مانند داعش و طالبان، این است که آن‌ها قدرت خود را از ایدئولوژی‌های پرتعصب مذهبی، و بهره‌گیری ماهرانه و بی‌رحمانه از سلاح‌ها و تاکتیک‌های جنگی به دست می‌آورند. اما کمتر به این نکته توجه شده است که گروه‌های اسلام‌گرا «نمی‌توانند جنگ‌ها را تنها با ایدئولوژی ببرند. آن‌ها برای سلاح و سربازان خود نیاز به پول دارند.» این را نباید فراموش کرد که داعش، طالبان و القاعده در غرب امپراتوری‌های چند میلیارد دلاری بر پا کرده‌اند. داعش در اوج قدرت خود در سال ۲۰۱۴ میلادی سالانه ۱.۹ میلیارد دلار درآمد داشت که این پول را از طریق قاچاق نفت، آدم ربایی، فروش آثار عتیقه، وضع مالیات و غیره به دست می‌آورد.

عایشه احمد، استاد علوم سیاسی در دانشگاه تورنتو، باور دارد که قدرت گروه‌های اسلام‌گرا در خاورمیانه و آفریقا را نمی‌توان بدون همکاری بازرگانان محلی و شبکه‌های وسیع و جاافتاده قاچاق‌بری تصور کرد. به خصوص، وقتی گروه‌های اسلام‌گرا با تسخیر مناطقی، «شبه دولت‌ها» را به وجود می‌آورند و یا همانند جنگ‌سالاران محلی، جزایر قدرت را تشکیل می‌دهند، به پشتیبانی اقتصادی بازرگانان، مانند دریافت مالیات از آنان و شبکه‌های قاچاق‌شان، نیاز پیدا می‌کنند. به بیان دیگر، داعش، طالبان، الشباب، القاعده در غرب و... بدون اقتصاد سیاه دوام نمی‌آورند. داعش بدون شبکه‌های قاچاق، نمی‌توانست نفت سوریه را در بازارهای سیاه ترکیه بفروشد.

زمانی که جنگ داخلی در می‌گیرد، گروه‌های مختلف بر بخش‌های کشور حاکم می‌گردند. اما تمام آن‌ها نمی‌توانند برای مدت زیادی در جنگ برسر گسترش قلمرو دوام بیاورند. در این کتاب، برای نویسنده این مسئله جالب است که چطور جنگ‌سالاران اسلام‌گرا برخلاف دیگر گروه‌های جنگی قومی-مذهبی قادرند قدرت و ثروت فراوانی برهم بزنند. به نمونه طالبان در افغانستان توجه کنید که در اواسط دهه هفتاد خورشیدی تمام گروه‌های مجاهدین را شکست داده و یک دولت مرکزی مسلط را از دل جنگ داخلی در این کشور به وجود آوردند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در این مورد عایشه احمد می‌نویسد: «اقتصاد محلی جنگی نقش اساسی را در پیروزی جنگجویان اسلام‌گرا بازی می‌کند. اما چطور نیروهای عملگرا و غیرایدئولوژیک بازار، حاضر به حمایت از جهادی‌های شدیداً ایدیولوژیک می‌شوند؟ دلیل آن این است که اسلام‌گرایان هزینه‌های مالی بازاریان را کاهش می‌دهند.» در نتیجه، «یک سازوکار غیرقابل انتظار در جهان اسلام به وجود آمده است که اسلام‌گرایان و بازاریان در چارچوب آن به یک نظم جدید سیاسی در درون بی نظمی [ناشی از فروپاشی دولت] شکل بخشیده اند.»

وقتی دولتی فرو می‌پاشد و گروه‌های جنگی مختلف در آن کشور سر بر می‌آورند، تاجران و بازاریان برای واردات و فروش کالاهای خود در مناطق گوناگون به گروه‌های جنگی گوناگون مالیات و باج چند برابر می‌پردازند. از سوی دیگر، هویت قومی ‌بازرگانان محلی، آنان را در محیط پر خصومت قومی ‌و قبیله‌ای آسیب‌پذیر می‌کند. اما «گروه‌های اسلام‌گرا حاضرند از کل قشر بازرگان - و نه یک گروه خاص قومی ‌حفاظت کنند.» برای همین، هویت اسلامی به مثابه یک عنصر پرسود تجاری برای اسلام‌گرایان و بازرگانان عمل می‌کند.

زمانی که طالبان در افغانستان ظهور کردند بازرگانان محلی یکی از حامیان قدرتمند آن‌ها به حساب می‌آمدند. زیرا جنگ‌سالاران محلی متعلق به گروه‌های مختلف مجاهدین نه تنها بازار‌های محلی را از طریق غارت، آدم ربایی و اخاذی کساد می‌کردند، بلکه به قتل و شکنجه مردم عادی و بازرگانان نیز می‌پرداختند. طالبان با شعار اعاده امنیت و صلح، فرصت عالی اقتصادی برای بازرگانان فراهم کردند. برای همین، عایشه احمد در کتاب خود می‌گوید که در محاسبات بازرگانان، گروه‌های اسلام‌گرا به‌رغم ایدئولوژی خشونت‌­بارشان، بیشتر از هر گروه دیگری به نفع کاروبار آنان و مردم عادی‌اند.

البته، این را باید بیفزاییم که فضای جنگ، فرصت‌های اقتصادی سودآور را برای بازرگانان و شبکه‌های قاچاق فراهم می‌کند. مثلاً، با قدرت گیری داعش در عراق و سوریه، حجم فروش آثار عتیقه سالانه به دو میلیارد دلار در سال می‌رسید. در این تجارت اسلام‌گرایان مسلح همان قدر نقش داشتند که بازرگانان و قاچاق‌بران. به گفته نویسنده کتاب، فروش قاچاقی نفت و آثار عتیقه بازار «حواله» را نیز داغ کرده بود. صرافان در شهرهای موصل، سلیمانیه و اربیل دو برابر نرخ معمول از انتقال پول کمیسیون دریافت می‌کردند. به همین دلیل، ابوعمر، یکی از این صرافان، می‌گفت: «داعش برای کاروبار ما خوب است.»

عایشه احمد در اینجا ما را متوجه این نکته می‌کند که ظهور گروه‌های اسلام‌گرای جهادی الزاماً ریشه در دلایل اعتقادی و سیاسی ندارد. به گفته او، «جهادی‌ها هرچند پرچم خود را بالا می‌برند و اعلام جهاد مقدس می‌کنند، اما در پشت نقاب تعصب‌شان محاسبات عقلانی مبتنی بر پول اقتصاد سیاه نهفته است.» مثلاً، ارزش مالی کل تجارت تنباکو در شمال افریقا در سال ۲۰۱۳ میلادی بالغ بر یک میلیارد دلار بود و «قاچاق سیگار بخشی از منابع مالی سازمان القاعده در غرب را تامین می‌کرد.» جالب است که همین سازمان «روابط عمیقی با کارتل‌های مواد مخدر در آمریکای لاتین دارد.»

باید اعتراف کرد که عایشه احمد یکی از جامع‌ترین کتاب‌ها را درباره اقتصاد سیاسی گروه‌های اسلام‌گرای جهادی نوشته است. او ۱۰ سال صرف تحقیق روی این کتاب کرد و به این منظور به مناطق بسیار خطرناکی در کشورهایی چون افغانستان، پاکستان، سومالی و... سفر کرد. برجستگی تحلیل او در این کتاب، همانا انگشت گذاشتنش روی این نکته است که دولت‌های فاسد و جنگ‌سالاران قومی-مذهبی راه را برای ظهور و قدرت گیری گروه‌های اسلام‌گرای خشونت پیشه باز می‌کنند. زیرا مردم به آنان به عنوان ناجی خود می‌نگرند.

عایشه احمد، جهاد و شرکا: بازار سیاه و قدرت اسلام‌گرایان، دانشگاه آکسفورد، ۳۳۶ صفحه، ۲۰۱۷.

بیشتر از فرهنگ و هنر