اگر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، از موج گسترده اعتراضات اخیر که سرنوشت سیاسی و شخصی او را تهدید میکند درسی آموخته باشد، همان درسی است که در گذشته خود نتانیاهو آن را آموزش داده بود. این درس در حال حاضر در دانشگاهها، دانشکدههای امنیت ملی، ارتش و سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل، به شیوه کاملا وارونه تدریس میشود.
بنیامین نتانیاهو حدود ۲۸ سال پیش رهبری اپوزیسیون راستگرای اسرائيل را به عهده داشت. در آن زمان، او تظاهرات بزرگ و پرسروصدایی را علیه دولت اسحاق رابین رهبری کرد. گفتمان سیاسی که نتانیاهو در آن زمان ارائه کرد، آغاز جنبش خشونتآمیز بیسابقهای را در تاریخ اسرائیل رقم زد.
وفاداران نتانیاهو رابین را به یک نازی تشبیه میکردند. آنها تصاویری ترکیبی از رابین کشیده بودند که او را در لباس ارتش آلمان نازی نشان میداد و در تصاویر دیگری چفیه معروف فلسطینی که همواره بر سر یاسر عرفات بود، بر سر داشت. معترضان همچنین شعارنوشتههای بزرگی در دست داشتند که در آنها شعارهایی همچون «رابین خیانتکار»، «رابین قاتل» و «با جان و خون رابین را بیرون خواهیم کرد»، نوشته شده بود.
نتانیاهو در آن روز در سخنرانی برای معترضان، پشت تربیونی قرار گرفت که در کنارش شعار مرگ بر قاتل نوشته شده بود. البته این یکی از دهها تظاهرات راستگرایان علیه رابین بود که با شرکت دهها هزار نفر برگزار شد و سرانجام با ترور اسحق رابین پایان یافت.
نتانیاهو امروز برای دفاع از خود در برابر تظاهرات گستردهای که ازنظر حجم و محتوا در تاریخ اسرائیل بیسابقه است، گوشهنشینی اختیار میکند. این در حالی است که روسای سرویسهای امنیتی به او هشدار میدهند که ممکن است دست آنها نیز به خون آلوده شود، بهویژه اینکه در گذشته، اعتراضات کوچکتر اسرائیل هم به خشونت و خونریزی منتهی شد.
از زمان تشکیل دولت اسرائیل تاکنون، مردم این کشور بارها دست به اعتراض علیه دولت زدهاند. در سال ۱۹۵۶، شهروندان عرب (فلسطینیهای ۴۸) به همراه هزاران یهودی چپگرا، علیه «کشتار کفر قاسم» دست به تظاهرات زدند. به این معنی که تظاهرات علیه دولت اسرائيل از دهه ۵۰ آغاز شد. این تظاهرات زمانی پایان یافت که بنگوریون، نخستوزیر وقت اسرائیل، کمیتهای برای تحقیق و وارسی حادثه کفرقاسم تشکیل داد.
در سال ۱۹۵۹، منطقه «وادی صلیب» در شهر حیفا شاهد موج گستردهای از اعتراضات بود. در این تظاهرات یهودیان مراکشی علیه دولت دست به اعتراض زدند و خواستار پایان دادن به تبعیض و تامین مسکن برای خود شدند. لوی اشکول، نخستوزیر موقت آن زمان، تظاهراتکنندگان را «بربرهایی توصیف کرد که سنتهای عربی مانند پرتاب سنگ را به تظاهرات میآورند». او گفت: «اعراب گروهی از یهودیان فقیر و درماندهای که از موهای آنها شپش میچکید را به اسرائیل فرستادند تا ما را به بیماریهای مختلفی مبتلا کنند».
در آن زمان پلیس این تظاهرات را با زور و خشونت سرکوب کرد که به کشته شدن یکی از معترضان منجر شد، اما تظاهرات زمانی پایان یافت که کمیتهای برای رسیدگی به مطالبات آنها تشکیل شد و دولت تصمیم گرفت برای آنها خانههای جدیدی تهیه کند.
در سال ۱۹۷۳ و بهدنبال ناکامیهای دولت در جنگ اکتبر، دهها هزار معترض یهودی به خیابانها ریختند و علیه دولت دست به تظاهرات زدند. در واکنش به تظاهرات، گلدا مئیر، نخستوزیر وقت اسرائیل، کمیتهای برای تحقیق و بررسی تشکیل داد. با این حال، او پس از مدتی ناگزیر شد از سمت نخستوزیری کنارهگیری کند و اسحق رابین جایگزین او شد. پس از فاش شدن نتایج تحقیقات، حزب کارگر در انتخابات ۱۹۷۷ قدرت را از دست داد و جناح راست برای اولین بار در انتخابات عمومی پیروز شد.
در سال ۱۹۷۶، اعراب بار دیگر تظاهرات گستردهای را علیه دولت اسحق رابین راه انداختند که دهها هزار نفر در آن شرکت داشتند. معترضان در آن روز که به «روز زمین» معروف است، به مصادره زمینهای خود اعتراض کردند، اما نیروهای اسرائیلی این تظاهرات را بهشدت سرکوب کردند و درنتیجه شش جوان فلسطینی کشته شدند.
در سال ۱۹۸۲، موج گستردهای از تظاهرات بهدلیل دخالت اسرائيل در جنگ لبنان و کشتار صبرا و شتیلا آغاز شد که چندین سال طول کشید. این تظاهرات که بیش از ۲۰۰ هزار معترض در آن شرکت کردند و در اعتراض به رویکرد دولت مناخیم بگین راهاندازی شده بود، در زمان دولت اسحق شامیر نیز ادامه داشت. تظاهرات مزبور با تشکیل یک کمیته تحقیقاتی پایان یافت که آریل شارون، وزیر دفاع را به استعفا مجبور کرد و مناخیم بگین، نخستوزیر اسرائیل، نیز در یک افسردگی بیمارگونه فرو رفت و خود را تا آخرین روزهای زندگی در انزوا قرار داد.
پس از ترور رابین و قدرت گرفتن نتانیاهو برای اولین بار در سال ۱۹۹۶، اسرائیل بار دیگر دستخوش تظاهرات شد. در واقع، پس از آنکه یک روزنامهنگار فاش کرد که موسسات پزشکی اسرائیل خون اهدایی شهروندان اسرائیلی اتیوپیتبار را به سطل زباله میاندازند، موج اعتراض شهروندان اتیوپیاییالاصل در اسرائیل آغاز شد. از آن زمان تاکنون آنها هرازگاهی دست به تظاهرات علیه دولت میزنند، در حالی که دولتها در پاسخ به خواستههای آنها مواضع متفاوتی اتخاذ میکنند.
حزب راست افراطی در بازه زمانی ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۵، با راهاندازی تظاهرات شدید و خشونتآمیز دست به اعتراض علیه طرح آریل شارون برای جدایی از نوار غزه زد. این طرح شامل تخلیه هشت هزار شهرکنشین و تخریب ۲۱ شهرک در نوار غزه و چهار شهرک در شمال کرانه باختری میشد. معترضان که شمار آنها به ۱۳۰ هزار نفر میرسید، در راهپیمایی بزرگی از نوار غزه به سمت بیتالمقدس حرکت کردند و در تلآویو تعداد آنها به ۲۵۰ هزار نفر رسید. سپس در یک حرکت مقطعی ۲۵۰۰ نفر شهرکنشین در نوار غزه شهرک خود را یک کشور مستقل اعلام کردند و از سازمان ملل خواستند آن را به رسمیت بشناسد.
پس از جنگ دوم لبنان، موجی از اعتراضات علیه دولت ایهود اولمرت به راه افتاد و معترضان خواستار برکناری امیر پرتز، وزیر دفاع و دان هالوتس، رئیس ستاد ارتش، شدند. به نظر میرسد طرح کودتا به رهبری نتانیاهو نیز در آنجا پیریزی شد. در آن زمان، گروهی از نیروهای راست افراطی در اسرائیل همراه با گروهی از جناح راست آنگلیکن در حزب جمهوریخواه آمریکا تصمیم گرفتند طرحی را برای جلوگیری از عقبنشینی دولت بعدی اسرائیل از مناطقی در کرانه باختری طراحی کنند.
آنها معتقد بودند که باید این طرح را با تشکیل یک رژیم جدید راستگرای بهشدت محافظهکار عملی کنند. کمپین اجرایی این طرح با میلیاردها دلار تامین مالی شد و برای ایجاد رهبران سیاسی جدید از میان جوانان پرشور اسرائيل تلاشهای بسیاری انجام شد. البته بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی کنونی و ایتامار بنگویر، وزیر امنیت داخلی اسرائيل، ازجمله دانشآموختگان همین مکتباند.
با این حال، اسرائيل در دوره نخستوزیری نتانیاهو شاهد بیشترین تظاهرات ضد دولتی بود. البته این امر تنها به این دلیل نبود که او رکورد طولانیترین دوره نخستوزیری اسرائیل را شکسته است، بلکه سیاستهای پرپیچوخم او شمار مخالفان دولت را بهشدت افزایش داده، درست همانگونه که گروه بزرگی از راستگرایان به حامیان او تبدیل شدهاند.
نخستین موج تظاهرات علیه نتانیاهو بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲ راهاندازی شد و معترضان خواستار حل بحران مسکن و گرانی شدند. در آن زمان، به نظر میرسید که مردم اسرائیل تحت تاثیر بهار عربی قرار گرفته بودند، به همین دلیل آنها با شعار «مردم خواهان سقوط رژیماند» به خیابانها ریختند، اما نتانیاهو با اقدام به تشکیل کمیتهای از کارشناسان و حمله به نوار غزه، تظاهرات را پایان داد.
در سال ۲۰۱۴ و بهدنبال کشته شدن یک شهروند اسرائيلی اتیوپیتبار در اداره پلیس، یهودیان اتیوپیایی و جنبشهای همبستگی اجتماعی دست به تظاهرات گستردهای زدند.
در سال ۲۰۱۶، یهودیان مذهبی در اعتراض به قانون الزام جوانان به خدمت سربازی، تظاهرات بزرگی راهاندازی کردند که در آن بیش از ۶۰۰ هزار نفر شرکت کردند و درنتیجه نتانیاهو به عقبنشینی از اجرای قانون مزبور ناگزیر شد.
در سال ۲۰۱۸، حدود ۲۵۰ هزار نفر در دفاع از حقوق همجنسگرایان دست به اعتراض زدند. ادامه تظاهرات باعث شد نتانیاهو قانون مذکور را موردبازنگری قرار دهد و قانون جدیدی وضع کند که برابری آنها در آن تضمین شود. سپس در همان سال، زنان تظاهرات گستردهای علیه دولت راهاندازی کردند. در این تظاهرات که در اعتراض به کشتار زنان برپا شده بود، بیش از ۳۰ هزار زن شرکت کردند. نتانیاهو در واکنش به این تظاهرات، قانونی وضع کرد که با تضمین بودجه برای مبارزه با این پدیده، رضایت معترضان را جلب میکرد و مادهای را در قانون وضع کرد تا برابری جنسیتی در جامعه اسرائیل رعایت شود.
این بدان معنا است که نتانیاهو میداند چگونه در برابر فشارهای عمومی عقبنشینی کند، اما فشارهای کنونی آنچنان گسترده است که نتانیاهو نمیداند با چه روشی با آن برخورد کند، بهویژه اینکه دولت او شامل متحدان ایدئولوژیکی است که کودتای رادیکالها را طراحی و اجرا کردهاند. اکنون که نتانیاهو از یکسو در برابر فشار تجمعات گسترده معترضان و از سوی دیگر در برابر متحدان خود قرار گرفته است، به یاد رابین و جام تلخی که در آن زمان به او داده بود، افتاده است و سرنوشت رابین پیوسته او را آزار میدهد.
برگرفته از روزنامه الشرقالاوسط