ضحاک در مرحله ششم برنامه گسترش‌طلبی و تاسیس امپریالیسم شیعی به جلاد پوتین تبدیل شد

جمهوری اسلامی ایران شش مرحله را در چهار دهه گسترش‌طلبی طی کرده است

این رژیم شیفته جنگ​های دائمی برای درست کردن مجاری نفوذ و تسهیل سرکوب ملت‌ها است - AFP

فاشیسم، کمونیسم و اسلامیزم و دیگر انواع تمامیت‌خواهی​‌ها به مثابه ایدئولوژی‌‌های دوران جدید، در چارچوب یک ملت-دولت باقی نمانده‌اند و نمی‌مانند. مقام‌های این رژیم‌‌ها و ایدئولوگ‌های آن‌ها می‌دانند که بدون بسط حیطه نفوذ و استخدام نیرو از دیگر ملت‌‌ها و نگاه داشتن کشور در شرایط جنگ دائمی، نمی‌توانند در قدرت بمانند، چون با نگاه داشتن مردم در شرایط فقر و فلاکت، توجیهی غیر از جنگ مداخله‌‌جویانه و دروغ‌سازی در باب حمله عن‌قریب «دشمن»، برای ماندن در قدرت ندارند. آن‌ها شرایط امنیتی شکننده و قبرستانی در کشور مادر را به مثابه کالای گرانقیمتی که خود تامین کرده‌اند، می‌فروشند و ادعا دارند که بدون گسترش‌طلبی، کشور مادر (ام‌القری) امن نمی‌ماند.

رژیم‌های تمامیت‌خواه، بحران‌زا و بحران‌زی‌اند تا هم جمعیت تحت سلطه را با بهانه وجود بحران سرکوب، و هم به بسیج نیرو و تربیت نیروی سرکوب و مداخله اقدام کنند. آن‌ها در عرصه خارجی مدام آتش برپا، و در مناطقی که آتش برپا است، دخالت می‌کنند. در این مورد به تاریخ مداخلات نظامی کوبا و اتحاد جماهیر شوروی رجوع کنید. درست کردن لولوی ایالات متحده که نقشی اساسی در روی کار آمدن آخوندها در ایران داشت و دشمنی با اسرائیل که اصولا طرف دعوای ایران نیست، تنها برای دائمی کردن مشکلات امنیتی کشور و نسبت دادن این مشکلات به کشورهای خارجی است. 

جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه گذشته، برنامه‌  گسترش‌طلبی خود را در شش مرحله، مبتنی بر همان راهبرد بحران‌زایی و زیستن در بحران، با هدف به دست گرفتن مدیریت جهانی (امپریالیسم شیعی) پیش برده است. این رژیم شیفته جنگ​های دائمی برای درست کردن مجاری نفوذ و تسهیل سرکوب ملت‌ها است: 

نهضت‌های آزادیبخش

بلافاصله بعد از سقوط رژیم پهلوی، اسلامگرایان با این تصور که آزادیبخش بوده‌​اند، دچار این توهم شدند که رهبری «نهضت‌‌های آزادیبخش» (گروه‌‌های تروریستی و برانداز در کشورهایی که دولت‌های آن‌ها تنازعی با اسرائیل و آمریکا نداشتند) در دنیا در اختیار آن‌ها است. به همین دلیل، کنفرانس‌‌هایی در تهران برگزار کردند و از هر کشوری که می‌شد، کسانی را دعوت کردند و به ایران آوردند تا یک گردهمایی با شرکت ده‌ها گروه از ده‌ها کشور به راه اندازند تا به انقلاب خود، بعدی بین‌المللی بدهند. آن‌ها از این حس انترناسیونال بودن احساس شعف می‌کردند.

از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷، در هشت سال جنگ، ماجرای حمایت از «نهضت‌های آزادیبخش» عمدتا جمع شد، چون رژیم منابعی برای اختصاص به این گروه‌‌ها نداشت. دو اقدام قابل‌توجه در این دوره، تاسیس حزب‌الله به دست جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۶۱، و ارسال مواد منفجره به عربستان سعودی در سال ۱۳۶۴ بود. تا پایان دهه شصت خورشیدی، کمک‌ها و آموزش‌‌های نظامی به حزب‌الله لبنان اندک بود. در این دوره، این گروه بیش از اینکه یک ارتش در برابر اسرائیل باشد، گروهی تروریستی با نیروی محدود در اختیار جمهوری اسلامی ایران بود تا مخالفان رژیم را در خارج از کشور ترور کند و سربازان آمریکایی را به قتل برساند یا آمریکایی‌ها را در لبنان به گروگان بگیرد. 

تروریسم اسلامی

در دوران رفسنجانی، تمرکز بر عملیات تروریستی علیه ایالات متحده و متحدان آن‌، مخالفان ایرانی در خارج کشور، اسرائیل و جوامع یهودیان در کشورهایی غیر از اسرائیل (مثل آمیا در آرژانتین در سال ۱۳۷۳) بود. کاظم رجوی (۱۳۶۹)، شاپور بختیار (۱۳۷۰)، عبدالرحمن برومند (۱۳۷۰) و فریدون فرخزاد (۱۳۷۱) در این دوره ترور شدند. جمهوری اسلامی ایران در این دوره به کمک بیشتر به گروه‌های فلسطینی و لبنانی روی آورد. رویای کمک به همه  گروه‌های برانداز، در این دوره زدوده شد و روابط جمهوری اسلامی ایران با گروه‌های چپ مارکسیست در سراسر دنیا به پایان رسید.

در همین دوره بود که حزب‌الله لبنان به تدریج سلاح‌ها و دلارهای بیشتری دریافت می‌کرد و به تقویت مواضع خود در جنوب لبنان در برابر اسرائیل و گروه‌‌های دیگر لبنانی می‌پرداخت. حزب‌الله نیز به ام‌القرای شیعیان همان خدمات تروریستی را عرضه می‌کرد. همچنین، گروه‌های اسلامگرای فلسطینی در برابر گروه‌های سکولار، از حمایت تدارکاتی و نظامی برخوردار می‌شدند و روابط با فلسطینی​های طرفدار صدام سرد بود. برنامه گسترش‌طلبی جمهوری اسلامی ایران هیچگاه از برنامه تروریستی رژیم تفکیک‌شدنی نبوده و این دو به هم گره خورده است. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

دوران کاهش عملیات خارجی و تقویت گروه‌های شیعه

روی کار آمدن دولت خاتمی، همزمان شد با اعلام احکام دادگاه میکونوس که سران رژیم را دستوردهندگان فعالیت‌های تروریستی معرفی می‌کرد و کشورهای اروپایی سفیران خود را از ایران احضار کردند. در این دوره، جریان گسترش‌طلب بر تجهیز و آموزش حزب‌الله لبنان و شیعیان عراقی و شکل دادن به سلول‌های خفته​ تروریستی در سراسر دنیا و تاسیس نهادهای تربیت طلبه خارجی (جامعة‌المصطفی) متمرکز بود. روابط با فلسطینی‌ها، حتی اسلامگرایان آن‌ها، همچنان دوران سردی را می‌گذراند، چون آن‌ها در دوران جنگ به رژیم صدام نزدیک‌تر بودند. در شرایط بعد از حملات یازده سپتامبر و حمله‌های آمریکا به افغانستان و عراق نیز مقام‌های جمهوری اسلامی ایران در برنامه‌ گسترش‌طلبی خود در منطقه، دست‌به‌عصا حرکت می‌کردند. 

نهضت مدیریت جهانی و حمایت از فاشیسم

در دوران احمدی‌نژاد، بحث مدیریت جهانی دوباره به یکی از هدف‌های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ارتقا یافت. درآمدهای بی‌حساب نفتی، دست مقام‌ها را باز می‌کرد تا برای جاه‌طلبی، منابع مردم ایران را در اختیار دیگر کشورها و گروه‌ها قرار دهند. جمهوری اسلامی ایران در این دوره در کمک‌‌های خارجی بسیار بخشنده عمل می‌کرد؛ تا حدی که هزینه‌های ساختن مجلس جیبوتی را بر عهده گرفت. در همین دوره کشتی‌های جمهوری اسلامی ایران سلاح‌‌هایی را تهران خریده بود، به انواع گروه‌‌های برانداز و تروریست در کشورهای آفریقایی حمل می‌کردند. همچنین، تلاش شد که کشتی‌های جنگی رژیم به آب‌های آزاد دنیا گسیل شوند. 

سپاه پاسداران در این دوره با اتکا بر درآمدهای نفتی سرشار، جویای یافتن جای پا در آفریقا و آسیا و آمریکای لاتین بود. در هر یک از این سه قاره، کشورهایی بودند که به دامن سوسیالیسم سقوط می‌کردند و بعد بلافاصله جمهوری اسلامی ایران با وام‌های خارجی و تقاضاهای خرید به سراغ آن‌ها می‌رفت. بولیوی و ونزوئلا و برزیل در این دوره در معرض توجه جمهوری اسلامی ایران بودند و رژیم از سوسیالیست‌ها در این کشورها حمایت می‌کرد تا به‌اصطلاح جبهه مقاومت در برابر امپریالیسم را در آن‌ها تقویت کند. 

در این دوره به علت گرایش‌های فاشیستی قوی در میان نزدیکان احمدی‌نژاد، روابط دولت ایران و گروه‌های فاشیست اروپایی تقویت، و هولوکاست رسما انکار شد. روابط سپاه قدس از مسیر قاچاق مواد مخدر نیز با مافیاهای مواد مخدر در کشورهای اروپایی تحکیم شد. 

گسترش‌طلبی نظامی- امنیتی تمام‌عیار

در شرایط روی کار آمدن اوباما که به گفته خودش هیچ طرحی برای مقابله با گروه‌های اسلامگرا نداشت- و می‌خواست جمهوری اسلامی ایران را در برابر عربستان سعودی تقویت کند تا بر اساس یک توهم، در منطقه خاورمیانه توازن قوا برقرار کند- و سپس جنبش‌های بیداری در کشورهای عربی در سال ۲۰۱۱، جمهوری اسلامی ایران زمینه را برای گسترش نفوذ نظامی و امنیتی در یمن، عراق، و سوریه مناسب دید. در این دوره، یعنی دهه​ دوم قرن بیست و یکم، جمهوری اسلامی ایران متکفل همه​ هزینه​های جنبش و بعد دولت حوثی​ها شد تا عربستان سعودی را از این طریق با چالش مواجه کند. بسط نفوذ سیاسی و نظامی در عراق ادامه یافت، اما بیشترین هزینه​‌ها در سوریه صورت گرفت تا دولت بشار اسد بر سر کار بماند. قاسم سلیمانی که سردار عارف و زاهد نظام معرفی می‌شود، در این دوره با همکاری روسیه و دولت بشار اسد، بیش از چهارصد هزار سوری را به قتل رساند و بیش از شش میلیون نفر را آواره کرد. 

سیاست گسترش‌طلبی تمام‌عیار اسلامی رژیم، در دوران ریاست جمهوری ترامپ در محدوده​ چهار کشور محدود شد، چون تحریم​‌ها منابعی را که قرار بود در این امر به مصرف برسد، محدود کرد. اما عطش و اشتهای اسلامگرایان شیعه به همان شدت گذشته است و هر زمان که فرصت و منابع آن را پیدا کنند، به نحو تمام‌عیار در این حوزه عمل خواهند کرد. 

حضور نظامی در اروپا

جمهوری اسلامی ایران یک بار در دهه ۱۹۹۰ میلادی برای یافتن جای پای نظامی در اروپا خیز برداشت (رفسنجانی بوسنی را دروازه ورود به اروپا می‌دانست) اما دولت‌های اروپایی و ایالات متحده با پایان دادن به جنگ در بوسنی، دم رژیم را در این قاره چیدند. در سال‌های جنگ در بوسنی و هرز‌گوین، انبوهی از بسیجیان و مبلغان با رهبری جنتی (نماینده خامنه‌ای در بوسنی) به یوگسلاوی سابق گسیل شدند تا با استفاده از شرایط جنگ داخلی، جای پای خود را محکم کنند. رژیم از همین الگو در سوریه و لبنان و یمن و عراق استفاده کرده است. گرگ‌ها و لاشخورهای نظام هر جا بوی خون احساس کنند، حضور پیدا می‌کنند. اینک بوی خون از اوکراین می‌آید و آنجا نیز سپاه سهمی در کشتار مردم اوکراین دارد. مقام‌های رژیم ارسال پهپاد و موشک به روسیه را مقدمه ورود به تنازعات نظامی با غرب می‌دانند. عطش اسلامگرایان برای کشتار جمعی اروپاییان و آمریکایی‌ها هنوز پاسخ داده نشده است. رژیم اسلامی مثل لاشخورها و گرگ​ها، بوی خون را در جنگ روسیه علیه اوکراین احساس کرد و کنار پوتین قرار گرفت. 

شش مرحله​ فوق نشان می‌دهند که رژیم اسلامی در گذر زمان، بالاخص با نفوذی که در چهار پایتخت منطقه به دست آورده، در گسترش‌طلبی خود تهاجمی‌تر و امیدوارانه‌تر عمل کرده است. در پنج دوره اول، تمرکز رژیم بر گروه‌های اسلامگرا و سپس اسلامگرای شیعه بوده است، اما در مرحله ششم قصد رویارویی مستقیم با نیروهای ناتو دارند. وجود دولتی بسیار ضعیف و آشفته مثل دولت بایدن، مشوق جمهوری اسلامی ایران در جنگ روسیه علیه اوکراین بوده است. همچنین، همراهی جناح اصلاح‌طلب، حتی زمانی که در قدرت سهیم بودند، فضای مناسبی برای این گسترش‌طلبی فراهم کرده است. نکته دیگر اینکه هر چه رژیم تهاجمی‌تر و قصابانه‌تر در گسترش‌طلبی خود عمل کرده، این اقدامات رژیم کمتر با انتقاد نیروهای سیاسی وفادار به آن روبه‌رو شده است.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه