زلزله ترکیه؛ نمایشی کوچک از عواقب زلزله بزرگ در تهران

شهر تهران با جمعیتی نزدیک به ۲۰ میلیون نفر بر روی چندین گسل بزرگ ساخته شده است

بلای آوارشده بر شهروندان کشور همسایه تلنگری بود تا بار دیگر خطری که پایتخت ایران و شهرهای بزرگ این کشور را تهدید می‌کند، برای شهروندان جدی شود.

بیش از ۹۰ درصد خاک ایران بر نوار زلزله قرار دارد و ۱۰ شهر بزرگ در این کشور از جمله تهران بر گسل‌ها ساخته ‌شده‌اند.

زلزله‌ به بزرگای ۷.۸ در ترکیه و سوریه با نزدیک به ۲۲ هزار کشته تا این لحظه، بار دیگر مسئله وقوع زلزله بزرگ در تهران را به رسانه‌ها آورده است، زلزله‌ای که کارشناسان بر این باورند در صورت رخ دادن آن در مقیاس خسارت زلزله ترکیه، میزان کشته‌هایش در تاریخ بی‌سابقه خواهد بود.

اینکه با وجود ثبت زلزله‌های با بزرگای ۹ در تاریخ جهان، چرا زلزله‌ای با بزرگای حتی ۷ در تهران می‌تواند بزرگ‌ترین قربانگاه انسانی را رقم بزند، مسئله‌ای است که برای درک آن باید به شرایط این شهر نگاه درستی داشت. شهری که خاک آن آبرفتی و ماسه‌ای است و کانال‌های فاضلاب استاندارد ندارد.  

کارشناسان معتقدند زلزله ۱۳ اوت ۱۸۶۸ منطقه آریکا که آن زمان، بخشی از کشور پرو بوده و امروز بخشی از کشور شیلی است، با ۲۵ هزار کشته یکی از بزرگ‌ترین زلزله‌های تاریخ است. هرچند از نظر قدرت ثبت لرزه، زلزله ۲۲ می‌۱۹۶۰ شیلی تا امروز، بالاترین حد لرزه‌نگاری با ۹.۵ ریشتر را ثبت کرده است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

اما با وجود آنکه بالاترین زلزله ثبت‌شده در ایران متعلق به طبس در شهریور ۵۷ با ۷.۸ ریشتر بوده، تعداد کشته‌ها ۱۵ تا ۲۵ هزار نفر ثبت شده است. تعداد قربانیان زلزله سال ۸۲ بم با ۷.۴ ریشتر نیز ۳۰ تا ۵۰ هزار نفر بود. پس از بم، تلخ‌ترین خاطره ایرانیان از زلزله مربوط به زلزله رودبار با ۷.۴ ریشتر است که برآورد آماری نشان‌دهنده دست‌کم ۳۵ هزار کشته در آن حادثه است، آماری که به گفته کارشناسان، در صورت بروز زلزله‌ای مشابه در تهران میلیونی ثبت می‌شود.

یکی از دلایلی که سبب شده است در تمامی برآوردها، احتمال زلزله‌ای با بزرگای بیش از ۸ برای تهران در نظر گرفته نشود، ناممکن بودن آن نیست، از آنجا که در ایران هرگز زلزله‌ای به شدت بیشتر از ۷.۸ رخ نداده، این تصور ایجاد شده است که زلزله احتمالی تهران نیز نهایتا در همین محدوده خواهد بود.

سال‌ها است که بسیاری از زلزله تهران صحبت می‌کنند، اما هیچ دولتی اقدام‌های جدی برای کاستن از میزان ویرانی و قربانیان آن انجام نداده است.

شاید تصور کردن شدت فاجعه سبب می‌شود هر اقدامی به نظر ناکافی باشد، اما بررسی عملکرد دولت‌های مختلف طی چهار دهه اخیر، نشان‌دهنده آن است که نه تنها چاره‌اندیشی کافی برای چنین فاجعه‌ای صورت نگرفته که مجموعه تصمیم‌های مدیریت شهری به نظر می‌رسد بیشتر در خدمت افزایش ویرانی و آسیب حاصل از وقوع زلزله بوده است.

زمین‌شناسان معتقدند بر اساس آمار زلزله‌های ویرانگر در دشت تهران، این منطقه به‌طور میانگین هر ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال، باید منتظر یک زلزله‌ بزرگ باشد و با توجه به آنکه از آخرین زلزله ویرانگر بیش از ۱۹۰ سال می‌گذرد، روز فاجعه هر روز نزدیک‌تر می‌شود.

زلزله سال ۱۲۰۹ خورشیدی دماوند – شمیران با بزرگی ۷.۱ ریشتر آخرین زلزله‌ بالای هفت ریشتر در تهران است. هرچند زلزله ۱۰۴۴ دماوند با ۶.۵ ریشتر را نیز می‌توان به‌عنوان یکی از زلزله‌های بزرگ تهران محسوب کرد.

در سال‌های اخیر، زلزله آبان ۹۶ ملارد با ۵.۲ ریشتر بالاترین زمین‌لرزه ثبت‌شده تهران است، زلزله‌ای که به‌دلیل فعال شدن گسل مشا که از خطرناک‌ترین گسل‌های تهران است، نگرانی‌ها را در مورد نزدیک بودن زمان زلزله‌ای مرگبار افزایش داده است.

تهران شهری با جمعیتی نزدیک به ۲۰ میلیون نفر بر روی چندین گسل بزرگ ساخته شده است. گسل مشا یا فشم، گسل شمال تهران، گسل پارچین، گسل کهریزک، گسل ری (شمالی و جنوبی)، گسل نیاوران، گسل لویزان، گسل پردیسان، گسل محمودیه، از مهم‌ترین گسل‌های خطرناک تهران‌اند.

کارشناسان شرکت جایکای ژاپن در پژوهشی مدعی شده‌اند تراکم جمعیت تهران در کنار فشردگی فضای ساختمانی در مناطق مختلف تهران، سبب می‌شود میزان دسترسی به زیر آوارماندگان در ساعات حیاتی رسیدگی ناممکن شود.

نکته‌ای که مهندسان شهرسازی نیز تایید کرده‌اند، تراکم ساخت‌وسازها طی دهه‌ها به‌خصوص روی گسل‌ها است که غیراستاندارد بودن آن‌ها در کنار فرسودگی‌شان، باعث کاهش مقاومت در برابر زلزله می‌شود.

برخی از روسای سازمان نظام مهندسی ایران در دوره‌های مختلف هشدار دادند بی‌توجهی به بازسازی بافت‌های فرسوده در مرکز و مناطق جنوبی تهران، سبب شده است بسیاری از این ساختمان‌ها تحمل زلزله‌ای با بزرگای ۵ را در صورتی که یکی از گسل‌های درون شهر تهران فعال شده باشد، ندارند.

فریبرز ناطقی الهی، رئیس وقت انجمن مهندسی زلزله ایران، در این مورد گفت: «نحوه ساخت‌وساز در پایتخت ایران، بافت‌های فرسوده فراوان وعدم توجه به مقاوم‌سازی ساختمان‌ها می‌تواند زلزله‌ تهران را بزرگ‌ترین فاجعه در تاریخ بشریت سازد.»

فقدان مقاوم‌سازی ساختمان‌های تهران تنها بخشی از عوامل فاجعه در صورت وقوع زلزله خواهد بود. آنچه سبب شده است آمار احتمالی آسیب‌دیدگان زلزله‌ای با بزرگای فرضی هفت در تهران به بیش از دو میلیون نفر برسد، تنها مرگ در دقایق اولیه فروریختن ساختمان‌ها نیست. ممکن نبودن خدمات‌رسانی امدادی طی۲۰ ساعت حیاتی نخست فاجعه که جزو بدیهیات زلزله تهران است، میزان مرگ زیر آوارماندگان را چندبرابر می‌کند.

ریفات لطیفی، متخصص جراحی بالینی در دانشگاه آریزونا، در مورد شکل رخ دادن فاجعه گفته است: «حدود ۲۰ درصد از مرگ‌های مربوط به این زمین‌لرزه احتمالی در‌ ۲ ساعت اول اتفاق می‌افتد که از جمله دلایل اصلی آن خفگی در اثر استنشاق گرد و غبار، فشار بر قفسه سینه، شوک افتادن قند خون یا سرمازدگی ا‌ست. باقی ۸۰ درصد مرگ ومیر در ۳ روز اول اتفاق می‌افتد و دلیل آن، از دست دادن آب بدن، سرمازدگی، تبعات له شدن، نارسایی کلیوی، عفونت زخم، یا گندخونی‌ است.»

این پیش‌بینی‌ها وقتی نگران‌کننده‌تر می‌شوند که بدانیم شیوه لوله‌کشی گاز، خطوط انتقال نفت و بنزین در تهران به راحتی می‌تواند زلزله را در گام دوم با انفجارهای ویرانگر پیوند بزند.

قطع سیستم آب‌رسانی، مشکل فاضلاب شهری و در ادامه، فرو رفتن تهران در ساختار برآمده بر قنات‌هایی که به‌دلیل مصرف بی‌رویه آب‌های زیرزمینی به گودال‌های آماده بلعیدن تهران بدل شده‌اند، همگی همانند امواج پی‌درپی فاجعه‌اند که اگر کسی از اولی جان به در ببرد، باید امیدوار باشیم موج‌های بعدی فاجعه را نیز از سر بگذراند.

شاید هولناک‌ترین تصویر زلزله تهران هجوم جمعیت موش‌هایی‌ است که سال‌ها است زیر زمین تهران، جمعیتی بیش از جمعیت انسانی این شهر را تشکیل داده‌اند.

مهرداد حلوایی، دبیر وقت کمیته دفع آفات شهری و صنعتی شهرداری تهران، گفته بود: «اگر زلزله‌ای جدی در تهران به وقوع بپیوندد، موش‌ها در زیرزمین، زیرآوار ماندگان را تا رسیدن نیروهای امدادی می‌خورند و زنده نخواهند گذاشت و سپس، با عادت کردن به لاشه‌خواری به سمت باقی زخمی‌ها هجوم خواهند آورد. آن‌ها حتی موش‌های کوچک را هم می‌خورند و از جوجه پرندگان هم تغذیه می‌کنند. گزارش شده که در شرایطی که منابع غذایی آن‌ها از میان رفته جسد انسان را خورده‌اند.»

موش‌های گوشت‌خواری که طی دو دهه گذشته، در تهران افزایشی چشمگیر داشته‌اند و همین نوع موش‌ها احتمالا کابوس زیرآوارماندگان تهرانی خواهند شد.

عفونت ناشی از این هجوم و تلنباری پیکر مردگان و ناتوانی مدیران بحران برای بیرون کشیدن سریع جنازه قربانیان و دفن فوری آن‌ها پیش از متلاشی شدن، به گفته پزشکان می‌تواند یکی از گسترده‌ترین فجایع اپیدمی بیماری‌های عفونی را رقم بزند که سبب می‌شود سیر مرگ‌ومیرهای ناشی از زلزله به خود زمین‌لرزه اصلی یا پس‌لرزه‌های آن ختم نشود و این شهر شاید تا ماه‌ها درگیر مرگ‌های ناشی از بیماری‌های عفونی شود.

سیاوش عطایی از محققان مدیریت بحران، به بخش دیگری از فاجعه اشاره می‌کند و می‌گوید: «شرکت پالایش نفت تهران، یکی از عواملی است که در صورت وقوع زلزله ۷ ریشتر به بالا، می‌تواند به تنهایی عامل فاجعه‌ای هم‌تراز زلزله شود.»

فرسودگی لوله‌های این پالایشگاه خطر وجودی آن در زلزله‌ احتمالی تهران را افزایش داده است.

شاید همین عواملی که هرکدام به تنهایی برای رقم زدن یک فاجعه کافی ا‌ست، سبب شده است مدیران جمهوری اسلامی به جای تلاش برای کاستن از ظرفیت‌های فاجعه، مسیر رها کردن کلیت احتمال وقوع فاجعه را پیش بگیرند.

محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهوری وقت ایران، گفته بود: «یکی از علمای بزرگ تهران به من پیغام داد که از مردم بخواهم مراقب باشند و ضمن پرهیز از گناه، برای دوری از بلایای زلزله احتمالی تهران دعا کنند.»

به نظر می‌رسد دست به آسمان بردن برای نیامدن زلزله در تهران برای مدیران شهری و مقام‌های حکومت اسلامی کفایت می‌کند، چرا که بررسی افزایش ساخت‌وسازها بر بستر گسل‌های تهران نشان می‌دهد هیچ ضوابطی برای این موضوع در نظر گرفته نشده است. کمااینکه زمین‌شناسان معتقدند بسیاری از مجموعه‌های ساختمانی مسکن مهر و شهر پردیس در کنار بومهن دقیقا روی گسل‌های اصلی تهران از جمله گسل خطرناک مشا واقع شده‌اند و از کمترین میزان مقاومت در برابر زلزله نیز برخوردارند.

اینکه زلزله‌ تهران چه زمان و با چه میزان قدرت ویران‌سازی از راه می‌رسد، از نظر علمی قابل پیش‌بینی نیست و همین غیرقابل پیش‌بینی بودن زلزله است که سبب شده است شهروندان تهرانی با هراس زلزله بیدار ‌شوند و به خواب بروند.